24تیرماه سال گذشته زمانی که قرار بود مجید فروغی در 4 نمایش پانزدهمین جشنواره نمایشهای آیینی و سنتی شرکت کند، بهدلیل بیماری در بیمارستان بوعلی بستری شد و از تمرینات باز ماند، زمانی که این خبر رسانهای شد 34 روز از بستریشدن این هنرمند میگذشت و تا آن روز هیچ مسئولی به دیدار فروغی نرفته بود. فردای اطلاعرسانی خبرگزاری مهر، حسین مسافرآستانه مدیرکل وقت مرکز هنرهای نمایشی، دکترمحمود عزیزی دبیر جشنواره سنتی آیینی، محمدحسین ناصربخت مشاور دبیر و مدیر امور استانهای مرکز هنرهای نمایشی و تنی چند از مدیران و همکاران، به عیادت مجید فروغی رفتند. اما این هنرمند آیینی و سنتی بدون حمایت لازم مدیران، سوم آبان ماه چشم از دنیا فرو بست.
این تمام داستان نیست. مسئولان هنری وعده میدهند اما وعدههای خود را بهراحتی فراموش میکنند. اگر همواره حمایت از هنرمندان موسیقی نواحی شعار مسئولان است باید گفت که اغلب این هنرمندان در فقر و تنگدستی زندگی میکنند یا سلامت خود را از دست میدهند. خبر مرگ براثر تصادف، خبر عادیای است. خبر مرگ موسی بلوچ، استاد بینالمللی ساز دونلی بر اثر تصادف هم میتواند عادی باشد. اما این خبر زمانی تلخی خودش را نشان میدهد که بدانیم این هنرمند که افتخار موسیقی ایران بوده چون شغل ثابتی نداشت به مسافرکشی روی آورده بود و در همین شغل جان خودش را از دست داد. اینجاست که مسئولان بازهم بهیاد نمیآورند که وعده داده بودند از هنرمندان حمایت خواهند کرد. اما خبرنگاران بهدلیل شغلشان که وعدههای مسئولان را مکتوب و منتشر میکنند این وعدهها را از یاد نمیبرند.
لازمه مدیریت، پشت میزنشینی است اما لازمه خبرنگاری پویایی است. برای همین است که خبر، اول به گوش رسانهها میرسد. اهالی رسانهها هستند که گوش به درددلهای هنرمندان میسپارند که فلان هنرمند دیگر نمیتواند ساز بزند یا فلان هنرمند دیگر بهدلیل بیماری قادر به روی صحنه رفتن نیست. خبرنگاران فقط میشنوند، مینویسند و فراموش نمیکنند و مسئولان فقط میخوانند، دستور میدهند و فراموش میکنند؛ این قاعده کار ایندو صنف است. شاید اگر روزی خبرنگاران مدیر شوند همینطور شوند، بخوانند و دستور دهند و شاید اگر روزی مسئولان خبرنگار شوند، بنویسند و فراموش نکنند.
بهنظر میرسد رسانهبرای هنرمندان جایی است که میتوانند حرفشان را به گوش مسئولان برسانند. هنرمندان ترجیح میدهند که رسانهها واسطه بین آنان و مسئولان باشند. آنان نقش رسانهها را بسیار پررنگ میبینند. اگر بیماری یا مشکلی به سراغ آنان بیاید به جای اینکه مشکل را به سرچشمه حل مشکلات ببرند آن را با رسانهها مطرح میکنند. گویی اعتقاد دارند که این مشکل با قلم آنان راحتتر باز میشود. برای همین است که رسانهها همواره از مسئولان هنری جلوتر حرکت میکنند. اطلاعرسانی بیماری مجید فروغی و مجید بهرامی از سوی رسانهها صورت گرفت و فشار رسانهها باعث شد که مداوای بهرامی سریعتر صورت بگیرد. بستریشدن ماشاءالله بامری، موسیقیدان بلوچ از طریق رسانهها اطلاعرسانی شد. باید پذیرفت که رسانهها تمام تلاششان را برای بهبود شرایط هنرمندان کردهاند و شاید هم غفلت خبرنگاران و روزنامهنگاران باعث شد که امکانات مناسبی برای درمان به مجید فروغی تعلق نگیرد یا اگر رسانهها زودتر از شغل مسافرکشی موسی بلوچ خبردار میشدند شاید مسئولان کاری میکردند که امروز او با دونلیاش در میان ما بود. ما روزنامهنگارها کمکاری کردیم اما تمام تلاشمان را کردیم. سؤال اینجاست که آیا مسئولان هنری هم تمام تلاششان را برای بهبود شرایط زندگی هنرمندان کردهاند؟