شخصیت فوتبال یک کشور را تماشاگران، بازیکنان، مربیان، داوران، کارشناسان و رسانهها میسازند و وقتی که مشکلی بهوجود میآید، یعنی تمام این مجموعه کار خود را درست انجام نداده است و نمیتوان تنها یک گروه را مقصر دانست. روز یکشنبه به گفته اکثر کارشناسان، داوران روز بدی داشتند اما این دلیلی برای فحاشی تماشاگران نیست، ضمن آنکه وقتی تماشاگران شروع به فحاشی میکنند در واقع امنیت روانی داور را بر هم میریزند اما در مقابل هم داور با اشتباهاتش اقدام مشابهی را در مورد امنیت روانی آنها انجام داده است.
به هر حال، من 55 سال است که در فوتبال حضور دارم و تا به امروز راجع به داوری صحبت نکردهام اما معتقدم در هفتههای پایانی لیگ برتر باید در چینش داوران دقت بیشتری شود. بعد از بازی میلان و بارسلونا میبینیم که سیدورف عنوان میکند شکست تیم ما به پنالتی بارسا ربطی ندارد و خودمان اشکالاتی داشتیم اما در ایران شاهد هستیم که مدیران و مربیان بحث شکست را به داوری، آب و هوا و ارتفاع از سطح دریا ربط میدهند. مگر مربیان ما این چیزها را نمیدانند که البته قطعا میدانند.
منصفانه باید بگویم که در بازی روز یکشنبه با وجود اشتباهات داوری، بازیکنان تیمها رفتار حرفهای داشتند و هیچ حرکتی که به تنشها دامن بزند، انجام ندادند؛ بهخصوص علی کریمی که نهایت همکاری را با داور داشت و باید پرسید وقتی خاستگاه کریمی همین فوتبال بوده است چرا ما نباید دهها بازیکن مانند او داشته باشیم؟ تصور میکنم رفیعی بیشتر از اجرای قانون قصد داشت پیامی را منتقل کند. هرچند اشتباهات او هم در این تنشها نقش داشت اما پیام اصلی او این بود که باید برای اوضاع فرهنگی ورزشگاهها فکری شود.