دوشنبه ۷ اسفند ۱۳۸۵ - ۱۰:۵۶
۰ نفر

زهرا ابراهیمی: قبلاً‌ هم با محسن حکیم مصاحبه‌ای انجام داده بودیم، اما این بار به دنبال اعلام استراتژی جدید آمریکا در عراق و طرح امنیتی بغداد باز هم به سراغ او رفتیم.

از آن رو که تحولات داخلی عراق، بی‌هیچ تردیدی بر ایران اثرگذار است بویژه اگر منشأ این تحولات کاخ سفید باشد.

اثبات این گفته کار چندان مشکلی هم نیست زیرا بلافاصله پس از اعلام استراتژی جدید آمریکا در عراق، فشار علیه ایران افزایش یافت، حمله به دفتر نمایندگی ایران در اربیل عراق و دستگیری پنج دیپلمات ایرانی، حمله به دبیردوم سفارت ایران در بغداد و ربودن او، طرح مطالبی در مورد حضور سپاه قدس (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) در عراق و اظهارات صریح بوش در این زمینه، اعلام دستور رسمی رئیس جمهوری آمریکا به نیروهای نظامی این کشور در عراق برای برخورد و دستگیری ایرانیان مظنون و این اواخر دستگیری عمار حکیم فرزند بزرگ عبدالعزیز حکیم و برادر بزرگتر محسن حکیم در حالی که از ایران به عراق می‌رفت، سیر تحولاتی است که اگر چه در عراق رخ می‌دهند اما ایران را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهند.

پیش از این که در خصوص علت توجه بیشتر آمریکا به موضوع ایران در تحولات جدید عراق پرسشی مطرح کنیم از حکیم خواستیم تا در خصوص اهداف و محتوای استراتژی جدید آمریکا و طرح امنیتی بغداد توضیح دهد. توضیحات وی طولانی شد و فرصتی برای طرح سؤال در مورد رابطه این استراتژی با مسائل ایران نرسید، تسلط و انسجام محسن حکیم در مسائلی که برعراق می‌گذرد شنونده را کنجکاو می‌کند تا در سکوت آنها را بشنود.

آن طور که محسن حکیم می‌گوید:بین طرح امنیتی بغداد و استراتژی جدید آمریکا در عراق تفاوت وجود دارد، طرح امنیتی بغداد کاملاً‌ عراقی است و ربطی به آمریکایی‌ها ندارد، این طرح زمانی از سوی دولت جدید عراق مطرح شد که آنان از ناحیه روی آوری آمریکایی‌ها  به سوی بعثی‌ها نگران شدند،  بمب‌گذاریهای متعدد در شهرهای مختلف عراق بویژه در بغداد و نبود امنیت در این کشور ظاهراً‌ آمریکا را به این جمع‌بندی رساند که برقراری دموکراسی در عراق فرع بر برقراری امنیت در این کشور است.

 لذا نگاه خود را به سوی بعثی‌ها که قدرت سازماندهی و نظامی آنها خواب راحت را از چشمان دولت جدید عراق، نیروهای آمریکایی و مردم این کشور ربوده بود برگرداندند و زمزمه دخالت دادن آنها در حکومت و سیاست برای کاهش فشارهای تروریستی و نظامی‌شان را مطرح کردند، این زمزمه برای دولت جدید عراق و دموکراسی نوپای این کشور زنگ خطر بود، دولت جدید جهت حل این مسئله طرح امنیتی بغداد را ریخت تا با جلوگیری از تکرار عملیات انفجاری و انتحاری در شهرهای عراق بویژه بغداد، زمینه‌های نیاز به صحنه آوردن بعثی‌ها را کاهش داده و از بین ببرند.

 به همین منظور نوری مالکی نخست‌ وزیر دولت جدید، راهی امان پایتخت اردن می‌شود تا در سفر یک روزه‌ای که بوش به این کشور دارد، با او در زمینه اجرای طرح، مشورت کرده و از کمک آنها اطمینان حاصل کند، این سفر و ملاقات انجام می‌شود و پس از موافقت آمریکا دولت عراق اجرای طرح امنیتی را آغاز می‌کند.

سید محسن حکیم توضیحات کاملی در این مورد می‌دهد:

طرح امنیتی بغداد

این طرح کاملاً‌ عراقی است و فرماندهی آن نیز با عراقی‌هاست، ابزار اجرایی آن پلیس و ارتش عراق هستند و نیروهای آمریکایی و خارجی نقش پشتیبانی کننده را دارند چرا که هنوز نیروهای مسلح عراق از امکانات زرهی مناسب و هوایی برخوردار نیستند و لذا برای ضربه زدن به مراکز تروریستی- در صورتی که نیاز به پوشش هوایی و یا استفاده از امکانات زرهی باشد- از آمریکایی‌ها استفاده می‌شود.محتوای طرح به این شکل است که 85 هزار نیرو، منطقه بغداد و اطراف آن را به شعاع 50 کیلومتر به طور کامل بازرسی می‌کنند و واحدهای ارتش و پلیس در این مناطق مستقر شده و 28 دروازه جنوبی بغداد هم مورد بازرسی دقیق قرار می‌گیرد.

 طبق این طرح بغداد به 9 قسمت تقسیم شده و در هر قسمت یک گردان ارتش و پلیس و مجموعه‌ای از خارجی‌ها برای حمایت‌های ویژه زرهی و هوایی مستقرند، بعد از پاکسازی و بازرسی، که ساختمان به ساختمان انجام می‌شود و فرقی هم نمی‌کند که منزل باشد یا فروشگاه یا سندیکا و یا هر چیز دیگری، نیروهای امنیتی مستقر می‌شوند.

در بغداد ایست‌های بازرسی قوی وجود دارد که گروههای ضربت آن با اطلاعات اولیه وارد عمل شده و اقدام می‌کنند. قرار است طبق این طرح تمامی افرادی که از خانه‌های خود بیرون رانده و یا کوچ داده شده‌اند برگردند و در خانه خود اقامت کنند، این موضوع به دور از هر پارامتر دینی، مذهبی و قومی است.

هر کس در خانه غصبی و یا بدون اجازه صاحبخانه باشد بازداشت می‌شود.  سعی داریم همه ساکنان قدیم را به سرجایشان برگردانیم، نتایج اولیه اجرای طرح بسیار مثبت بود. طی سه روز اول چند ماشین بمب‌گذاری شده، انبار سلاح، مراکز و لانه‌های تروریستی کشف شده‌اند. ضربات سختی به آنها وارد شده است، این تازه نتایج روزهای اول است.

قرار است اجرای طرح چند ماه طول بکشد، بعد از پاکسازی، کارهای خدماتی مانند ارائه آب، برق و پاکیزه‌سازی مناطق شهری انجام می‌شود، کمیته تبلیغاتی هم تدارک دیده شده که با مردم صحبت و آنها را نسبت به اجرای طرح توجیه کند.دولت، اقدام به اعزام افرادی برای توضیح طرح به سایر کشورهای همسایه کرده است. یک کمیته سیاسی هم تشکیل شده تا احزاب و گروههای سیاسی را توجیه کند. طرح بزرگی است. کل دولت برای امنیت بغداد که امنیت کل عراق است بسیج شده‌اند.

  • تروریست‌هایی که دستگیر کرده‌اید وابسته به کجا هستند؟

یا القاعده و تکفیری‌ها و یا صدامی و بعثی‌ها هستند، اینها دو تا از مهمترین گروه‌های تروریستی  عراق هستند که هنوز هم به کارشان ادامه می‌دهند و علیرغم ضربات مهلکی که به آنها وارد شده اما هنوز فعالیت می‌کنند مخصوصاً‌ بعثی‌ها که 35 سال حکومت کردند و کاملاً‌ به محیط و روش‌های بسیار منفی مانند بمب‌گذاری در میان مردم بی‌گناه، آشنایی دارند، دو سال است که هیچ یک از نخبگان دولتی نه در سطح بالا و نه میانه و نه حتی سطح مدیران کل و معاونان وزیر هدف ترورها قرار نگرفته‌اند، این نشان می‌دهد که تروریست‌ها روبه ضعف هستند که مردم عادی را مورد حمله قرار می‌دهند، مثل بازار صدریه،‌ سوق الشارجه که از معروف‌ترین بازارهای بغداد است و یا بمب‌گذاری در میدانهایی که کارگران برای پیدا کردن کار تجمع می‌کنند و ...

  •  استراتژی جدید آمریکا در عراق چیست و چه تفاوتی با طرح امنیتی بغداد دارد؟

استراتژی آمریکا در عراق، برای منافع ملی این کشور است و طرحی است که برای ملت آمریکا حرف می‌زند، آمریکا دهها هزار نیرو در عراق دارد، بودجه زیادی خرج کرده و لذا منافع و امنیت ملی آمریکا با عراق گره خورده است، در انتخابات کنگره آمریکا، موضوع عراق شعار اصلی بود که باعث پیروزی دموکرات‌ها شد.

 این پیروزی نشان دهنده آن بود که ملت آمریکا سیاست کنونی آمریکا در عراق را قبول ندارد، محور تبلیغات انتخاباتی کنگره مسائلی مانند رفاه و بهداشت و فرهنگ و اقتصاد آمریکا نبود بلکه بحث عراق بوده است، لذا جمهوریخواهان ناچار شدند رویکرد جدیدی در عراق داشته باشند.

سفر عبدالعزیز حکیم رئیس مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق به آمریکا و گفت‌وگو با بوش هم در همین رابطه بود. زمانی که آمریکا می‌خواست با این استراتژی، رابطه جدیدش را با عراق تعریف کند، برای ما مهم بود که دیدگاههای مردم نیز مطرح و مد نظر قرار گیرد تا بعداً‌ ناهمگونی به وجود نیاید، سفر حکیم به آمریکا از این نظر موفقیت‌آمیز بود زیرا دیدگاههای عراقی نیز وارد استراتژی جدید شدند.

در تحلیل اولیه این راهبرد گفته شده که بعد از سقوط صدام، القاعده و بعثی‌ها دست به جنایات فجیع علیه ملت عراق بویژه شیعیان زدند، تا موضوع سامرا پیش آمد، بازتاب و واکنش وسیع آن حادثه،‌ باعث شد بعضی گروههای شیعه برای دفاع از حریم تشیع و خودشان دست به سلاح ببرند و شاهد بروز خشونت‌های مذهبی در عراق شدیم.

ترور شهید حکیم، عقیله هاشمی و عزیز امین سلیم که همه شیعه بودند، انفجار کربلا در روز عاشورا، انفجار در کاظمین، پل ائمه نجف، یوسفیه، لطیفیه، سر بریدن شیعیان و جنایات وحشتناکی که رخ داد زمینه‌ساز این حرکت شد. مراجع مذهبی و گروههای سیاسی سعی کردند شیعیان را آرام کنند، تا در قضیه سامرا که کار از دست همه خارج شد.

کشورهای منطقه مشکل را از میلیشیا که شیعیان هستند می‌دانند در حالی که ما آن را قبول نداریم، آنها علیه القاعده و بعثی‌ها چیزی نمی‌گویند در حالی که این دو گروه علت بروز این حوادث بوده‌اند، لذا از دید ما و استراتژی آمریکا، عمل ‌کننده و کنشگر نیروهای تروریستی القاعده و بعثی‌ها هستند و میلیشیا تنها واکنش نشان می‌دهد. بنابراین هر چه‌قدر کنش کم شود واکنش هم کم می‌شود.

برای پایداری امنیت در عراق باید عملیات تروریستی را از بین ببریم. ما توانستیم این تحلیل را در استراتژی آمریکا بگنجانیم. طرح امنیتی بغداد در همین راستا‌ست و ما در حال حاضر فرآیند دولت‌سالاری را در پیش داریم، هر کس خارج از قانون عمل کند، مجازات می‌شود. دولت و پارلمان فعلی عراق منتخب مردم است.

بنابراین حرفی برای کارهای خارج از قانون نیست همه باید به دولت و قوانین آن ملتزم شوند.دومین موضوعی را که رهبران عراق در استراتژی جدید آمریکا گنجاندند بحث صلاحیت تأمین امنیت توسط عراق است.

در قطعنامه 1546 سازمان ملل، آمریکایی‌ها خودشان فرماندهی امنیتی را در دست داشتند و این مشکل بزرگی برای ما بود. زیرا مقوله امنیت با فرهنگ، تمدن، تاریخ، دین، مذهب، آداب و رسوم اجتماعی و حتی ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک و عوامل زیادی که در شکل‌دهی زندگی در یک کشور نقش دارند مرتبط است.

 اگر مردم عراق امنیت داشته باشند به درد آمریکا هم می‌خورد، در حالی که آمریکایی‌ها نمی‌توانستند فرهنگ ما را درک کنند. آنها با تفکرات خاص خودشان می‌خواستند ایجاد امنیت کنند.

پیش از حمله آمریکا به عراق، در ترکیه جلسه‌ای با خلیل‌زاد به عنوان نماینده ویژه رئیس جمهور آمریکا در امور عراق داشتیم، من هم در این جلسه حضور داشتم، خلیل‌زاد نقشه حمله آمریکا به عراق و برنامه‌هایی که بعد از حمله دارد را به ما منتقل کرد ما هم به او گفتیم که شما با این نقشه‌ای که برای عراق دارید در عراق شکست می‌خورید و مردم ما هم متضرر می‌شوند.

از نظر ما ارتش آمریکا نمی‌توانست امنیت عراق را در دست بگیرد. زیرا فرق است بین وظایف و الزامات نیروی نظامی با نیروی انتظامی. نیروی انتظامی کارش با مردم است و آموزش آن با ارتش تفاوت دارد.

مورد سوم درخواست عراقی‌ها برای گنجاندن در استراتژی جدید آمریکا، تسلیح و تجهیز و آموزش نیروهای مسلح  عراق بود که ساختارهای امنیتی عراق شکل بگیرد، الآن یکی از ضعف‌های عراق این است که هر چهار پلیس یک کلاشینکف دارند آن هم مقابل تروریست‌هایی که بهترین سلاح را از نظر کمی و کیفی دارند. ارتش عراق در حال حاضر از داشتن  سلاح‌های سنگین ممنوع شده است در حالی که تروریست‌ها همه چیز دارند.

ترس آمریکایی‌ها این بود که این سلاح‌ها به دست میلیشیای شیعه بیفتد. با مذاکراتی که شد، الآن قرار است 40 گردان ارتش عراق کاملاً مسلح شوند، چهار هلیکوپتر و سه هواپیمای سی-130 در اختیار نیروی هوایی قرار گیرد، در بودجه امسال عراق هم 5/5 میلیارد دلار برای تجهیز و مسلح‌سازی ارتش در نظر گرفته شده است.

از دیگر نقاط مثبت استراتژی جدید آمریکا، حمایت از دولت آقای نوری مالکی به عنوان دولت مشروع عراق است در حالی که بعضی کشورهای منطقه تلاش دارند آن را سرنگون کنند. در حالی که این دولت نخستین دولت مردمی در تاریخ 1200 ساله عراق است.

کشورهای منطقه موضع منفی نسبت به نظام سیاسی جدید دارند حال یا از ترس شیعیان و یا ترس از دموکراسی در عراق که باعث می‌شود در کل منطقه شاهد بروز تهمت‌های مردم‌سالاری باشیم، لذا تلاش آنها در راستای ناکام کردن نظام جدید است.

  • از نقاط قوت استراتژی جدید گفتید، از نقاط ضعفش هم بگویید.

 مهمترین نقاط ضعف استراتژی آمریکا، برخورد غیرمنطقی با ایران و سوریه است. در حالی که جمهوری اسلامی ایران بهترین یار ملت عراق بوده نه فقط نسبت به شیعیان بلکه کردها نیز از دهه 70 با ایران کار کرده و در کرج مستقر بودند، حتی رابطه کردها با ایران از نظر سیاسی قدیمی‌تر از رابطه شیعیان است که در دهه 80 به ایران آمدند، ترکمن‌ها و آشوری‌ها نیز رابطه خوبی با ایران دارند، حتی چهره‌های عرب سنی هم با ایران کار کرده‌اند.

بعد از صدام مهمترین و تنها حامی منطقه‌ای ما جمهوری اسلامی ایران بوده است که از نظام نوین عراق حمایت می‌کرد. در حال حاضر 30 پروتکل بین دو کشور امضا شده و ایران وام یک میلیارد دلاری به عراق داده است، لذا با همه این تلاش‌ها و حمایت‌ها رفتار فعلی دولت آمریکا با ایران برای ما قابل قبول نیست.

 ایران نسبت به کل امنیت عراق موضع مثبتی داشته و دلایل قطعی برای دولت عراق پیدا نشده که ایران فعالیتش منفی بوده است. به نظر می‌رسد آمریکا در پی تسویه‌حساب خود با ایران در عراق است که برای ما قابل قبول نیست. عراق باید مرکز گفت‌وگو و صلح در منطقه باشد و نه تسویه‌حساب.

دومین نقطه ضعف این استراتژی، حالت تحکم‌آمیز آن است؛ مثلاً گفته شده «این آخرین فرصت برای دولت عراق است، صبر ملت آمریکا لبریز شده و دولت عراق باید چنین و چنان کند» در حالی که زبان صحبت با یک دولت مستقل این‌گونه نیست.

سومین نقطه ضعف، طرح برخی مسائل به‌طور مبهم و عام است. مثل بازنگری در ستاد بعث، قانون نفت، انتخابات محلی و... این در حالی است که ستاد عالی ریشه‌کنی حزب بعث مقرر کرد که کادرهای این حزب از چهار درجه بالای حزبی از ادارات حذف و محاکمه شوند. شصت هزار نفر شامل این موضوع شدند، الآن بحث است که اعضای حزب نباید تصفیه شوند، آنها باید بازنشسته شوند. این افکار تازه قابل بحث و بررسی است، ذکر آن به صورت مجمل در یک طرح محل سؤال دارد، هر پروژه‌ای خارج از چارچوب قانون اساسی برای ما قابل قبول نیست.

کد خبر 16646

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز