روز اول
13 فروردین، آن قدر سینمای 6بعدی واقع در بوستان قیطریه شلوغ است که بعید می دانم بتوانم در این شلوغی از سینما دیدن کنم. بیخیالش میشوم.
روز دوم
14 فروردین، ساعت 4بعد از ظهر تعدادی از نوجوانان پشت در سینمای 6بعدی ایستادهاند و کرکرهی سینما بسته است.آنها به کرکره می کوبند و میخواهند داخل شوند.
از آنها می پرسم قبلاً به سینما 6بعدی آمده اند با خیر؟
بعضی از آنها مشتری دایمیاند و اطلاعات قوی از شش فیلمی که در این سینما اکران میشود؛ دارند.
به من میگویند فیلم سه را نبینم هیجان آن کم است و ترسناک هم نیست.
آنها توصیه میکنند که 1و 6 را ببینم واقعاً آخر هیجان است و خیلی خفن است!
بعد از ساعتی در سینما باز میشود و آنها بهعنوان اولین گروه تماشاگر وارد سینما میشوند. من آنها را در یک تلویزیون میبینم که با عینک بزرگ در تاریکی سینما جیغ میزنند و گویی در ترنهای هوایی نشستهاند و سقوط می کنند. حالت صندلیها هر لحظه تغییر میکند.
جیغ و جیغ و جیغ
با خودم می گویم حتماً این نوجوانهای هیجانطلب شلوغش کردهاند... من تنها نیستم، دختر سه ساله و نیمهام، افرا، و پدرم هم که ناراحتی قلبی دارد همراه من هستند .
نوجوانها و متصدی سینما میگویند: فیلم شماره 3، بسیار آرام است و هیجان خاصی ندارد. انیمیشن است.می رویم روی صندلیهای زرد رنگ می نشینیم.
کمر بند را میبندیم و سفر مجازی آغاز میشود. اولش همه چیز آرام است. ولی چشم تان روز بد نبیند...
ما از زمین کنده شدهایم و در فضاییم گاهی زیر تریلی هستیم و گاهی در قعر اقیانوس در حال غرق شدن؛ صندلی و صدا و نور ما را به سرزمینی عجیب بردهاند.
تمام مدت چشمهای دخترم را گرفتهام تا نبیند اما پدرم تمام مدت با چشمهای باز و رنگ سفید و گچی لعنت می فرستد به این تکنولوژیهای جدید... وقتی پنج دقیقه تمام می شود خوشحال می شویم...
بیرون هنوز نوجوانها منتظرند تا فیلمهای دیگر را ببینند. آنها به من میگویند: شماره 3 که هیجان نداشت؟! جل الخالق... واقعاً اگر این شماره 3 هیجان نداشت شماره 1 و 6 چه فیلمهایی هستند؟
محمد مهدی نولهدان، مدیر سینماهای چند بعدی تهران میگوید:«سینمای چند بعدی سینمای پیشرفتهای است که هم اکنون در سراسر دنیا مورد استقبال است. این سینمای 6بعدی که در بوستان قیطریه هم اکنون کار خود را شروع کرده، در خاورمیانه منحصر به فرد است. از این نمونه سینما غیر از ایران فقط یکی در امارات هست...»
او میگوید:« این تکنولوژی با حرکت حساب شدهی صندلی و نور و صدا و تصاویر، فضای مجازی قابل باوری را برای مخاطب ایجاد می کند.»
نولهدان میگوید:« هم اکنون در تهران هفت سینمای چند بعدی فعالیت میکنند. این سینماها در بوستان نهجالبلاغه، لاله، ملت، پلیس، پرواز، میعاد، بهاران، فرهنگسرای خاوارن و در محله ستارخان قرار دارند.»
مدیر سینماهای چند بعدی تهران توضیح میدهد:«در سینمای 6بعدی بوستان قیطریه، 6 فیلم به نمایش درمیآید. بیشتر موضوعات این فیلمها هیجان است. همانطور که میدانید هیجانخواهی، نیاز همهی آدم هاست و این سینما، این نیاز را برآورده می کند.»
او دربارهی اینکه این فیلمها درست انتخاب شدهاند یا خیر؟ میگوید:«سعی شده است که فیلمها مناسب باشند، صحنههای خشونتآمیز نداشته باشند و خیلی هم ترسناک نباشند. به هر حال این بخشی از صنعت سرگرمی است که نیاز هر جامعه ای است.»
***
در هر صورت، سینماهای چند بعدی در سراسر کشور رو به ازدیاد هستند و نوجوانان خیلی از این پدیده خوشنودند.
دکتر شهرام خرازیها، مدیر گروه سلامت روان دانشگاه علوم پزشکی تهران در اینباره میگوید :« خیلی از کودکان زیر 12سال فرق بین فانتزی و واقعیت را نمیدانند. مرز بین واقعیت و فانتزی معمولاً در سنین بالای 12 سال قابل درک است. آنها باید با طرز ساخت پدیدههایی مثل فیلم های چند بعدی آشنا شوند. باید بدانند این دسته از فیلمها با چه تکنیکهایی ساخته شدهاند. نوجوانان، امروزه بیش از گذشته جذب محصولات رسانهای میشوند. آنها متأسفانه گاهی در 24 ساعت 10 ساعت با محصولات رسانه ای درگیرند.»
او به سواد رسانهای نوجوانان اشاره میکند و میگوید:« چه خوب است که ما در برنامههای درسی مدرسههایمان، به کودکان و نوجوانان آموزش بدهیم و به نوعی سواد رسانه ای آنها را بالا ببریم و ضررها و خوبیهای این محصولات را گوشزد کنیم.»
خرازیها ادامه میدهد:«این پدیده میتواند برای برخی کودکان و نوجوانان که نمیتوانند مرز بین واقعیت و فانتزی را درک کنند خطرناک باشد.گاهی هم برای برخی از نوجوانان میتواند اعتیادآور باشد. بنابراین فیلمهای این دسته از سینماها باید با دقت انتخاب شوند و بهتر است که صحنههای خشونتآمیز نداشته باشند.»
خرازیها دربارهی نیاز هیجانخواهی میگوید:«این تکنولوژی به نیاز هیجانخواهی آدمی پاسخ میدهد، آدمی که از نوزادی تا سالمندی طالب هیجان است.»
او میگوید:«در این سینما با استفاده از افکتهای سینمایی نورپردازی حجمی خیره کننده، چشمهای بیننده میخکوب میشود. رسانه یک شمشیر دو لبه است. هم تأثیرهای مثبت دارد و هم تأثیرهای منفی... مغز انسان باید این توانایی را داشته باشد که مثل صافی عمل کند و همهی تصاویر و صداهایی را که از چشم و گوشش دریافت میکند، حلاجی کند و چیزهای مضر را نگیرد و چیزهای مفید را بگیرد.»
او میگوید:«متأسفانه پدر و مادرها از تکنولوژی رسانهای عقب هستند، همین طور معلمها نمیتوانند پا به پای فرزندان بیایند و راهکار مناسبی داشته باشند. آنها چون ناآشنا تر از فرزندانشان هستند، عقب می مانند.»