تحولات ناشی از رقابتهای قومی در منطقه حجاز و همینطور تحولات بینالمللی که در جهان حادث شد، باعث شد که انگلیسیها نتوانند به قول خود مبنی ایجاد یک کشور عربی متشکل از اعراب منطقه که وعده آن را به خاندان هاشمی در عربستان داده بودند، وفا کنند و این مصادف بود با قدرتگیری تدریجی آلسعود که در منطقه نجد حاکم بودند.
آلسعود بیشتر میراثدار یک تعارض قومی هستند که پس از جنگ جهانی اول در منطقه عربستان به وجود آمد و بهتدریج گوی قدرت را از خاندان هاشمی ربودند و تاکنون حاکمیت را حفظ کردهاند. در گفتوگویی کوتاه با دکتر حسین سلیمی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی به بررسی تحولات فعلی و آینده سیاسی عربستان پرداختیم که در ادامه تقدیم حضورتان میشود.
- شکلگیری ساختار حکومتی خاندان آلسعود و گره خوردن آن با وهابیت را چگونه تحلیل میکنید. این ساختار چه بخشهایی دارد؟
محمدبن عبدالوهاب که پایهگذار کیش وهابیت است، از پیروان ابنتیمیه بوده و عقاید سلفی دارد. وی ادعای بازگشت به آموزههای اصلی دین اسلام و آن چیزی که سلف صالح به آن معتقد بود را دارد و به دنبال زدودن آن چیزی است که به قول خودش بهعنوان بدعت در دین وارد شده است.
در کنار این عقاید، عنصر دیگری در آموزههای محمدبن عبدالوهاب بود که باعث میشد تا هر چه بیشتر به آلسعود نزدیک شود و آن این بود که باید بسیاری از احکام دینی با ابزار خشونت به اجرا درآید. بنابراین عنصر اجبار را در اجرای بسیاری از مناسک دینی و بدعتزدایی از دین به کار میگرفتند.
وقتی تفکر محمدبن عبدالوهاب با خاندان آلسعود درهم تنید، باعث شد تا این تفکر به مذهب خاص این خاندان تبدیل شود. در کنار این موضوع، گروهی از شاگردان محمدبن عبدالوهاب که بهعنوان شورایی از علما، همصحیح و غلط احکام دینی را بازگو میکردند و هم به نوعی قدرت سیاسی خاندان آلسعود را توجیه میکردند، بهتدریج با حکومت عربستان پیوند خوردند و توانستند یک قوای ایدئولوژیک را ایجاد کند.
خاندان آلسعود بهواسطه قدرت نظامی و اقتصادیای که داشتند، هرچند که قومیمحوری در منطقه حجاز محسوب نمیشدند و اصلیت و نفوذ دیگر اقوام را در این منطقه نداشتند، توانستند قدرت خودشان را با تندرویهای مذهبی که اختیار کرده بودند، ترکیب کنند در نهایت بر خاندان هاشمی پیروز شدند.
بعد از آن به این دلیل که ترکیب و ساختار اصلی حکومت، قبیلهای بود، پسران آلسعود یکی پس از دیگری به ترتیب سن قدرت را در دست گرفتند و صاحبان اصلی قدرت و واعظان اصلی قوانین در این کشور محسوب شدند ولی چون هالهای از دینمداری هم در این خاندان وجود داشت، شورایی از علما را در کنار خود نگه داشتند تا به مرکز قدرت معنوی در جامعه عربستان تبدیل شوند و احکام و الزامهای شرعی را بیان کنند و توجیهگر مذهبی رفتارهای خاندان آلسعود هم باشند.
بنابراین پایههای اصلی نظام سیاسی عربستان مرکب است از فرزندان اصلی ابنسعود که مناصب اصلی و کلیدی را در این کشور در دست دارند، دوم دیگر قبایلی که با خاندان آلسعود متحد هستند و بخشی از قدرت هم بین این قبایل تقسیم شده و گروههای علمای وهابی که وجهه شرعی قدرت آنها را توجیه میکنند و هالهای از مذهب را پیرامون حکومت این کشور درست میکنند.
- در این میان، کشف نفت چه تحولی در این کشور ایجاد کرد؟
ببینید این قدرت از ابتدای دهه 1970 با قدرت اقتصادی درآمدهای بیکران نفتی ترکیب شد، با موج جدیدی از مدرنیسم و بازسازی اقتصادی، اجتماعی حکومت سعودی درهم آمیخت و پایههای حکومت قبیلهای سعودیها را تحکیم کرد.
شاید به همین دلیل بوده که در عربستان تا به امروز، قانون اساسیای تدوین نشده و نیازی هم به آن نبوده و حتی بسیاری از نهادهای مدنی و انتخابی هم وجود ندارد؛ چراکه قدرت سیاسی خاندان آلسعود و قدرت نظامی و اقتصادی حاصل از پول نفت به همراه شورای علما که توجیه مذهبی آن را برعهده دارند، ثبات سیاسی را در این کشور ایجاد میکنند.
- با توجه به بیماری وخیم پادشاه در این کشور که قانون اساسی مدون و نهادهای مدنی ندارد، این ثبات سیاسی چه میزان میتواند پایدار بماند؟ آیا بهزودی شاهد تغییری در این رویه خواهیم بود؟
با وجود مسائلی که عنوان کردید، در عربستان یک توافق جمعی بر نهادینه شدن قدرت در خاندان آلسعود وجود دارد و عملا قدرت اقتصادی و نظامی در این خاندان منحصر شده است. در عین حال بسیاری از نهادهای مدرن در حوزه اقتصادی در این کشور شکل گرفتهاند. تغییر اساسی در این سیستم، بعید به نظر میرسد.
با این حال اگر بخواهیم این آینده را بعد از مرگ پادشاه عربستان، پیشبینی کنیم، باید اذعان کرد که پس از این اتفاق، جنگ قدرت بزرگی در خاندان آلسعود شکل خواهد گرفت؛ یعنی بین فرزند ملک عبدالله و جوانان دیگر این خاندان با شاهزاده سلطان بهعنوان ولیعهد و کسی که طبق سنت حکومتی باید حاکم شود، جنگ قدرتی شکل خواهد گرفت. بنابراین اگر بحرانی به وجود بیاید، بین شخصیتهای کلیدی خاندان آلسعود است و بعد از یک دوره تنش به شرط بازتوزیع قدرت در این کشور، میتواند ثبات را به این کشور برگرداند.
همشهری دیپلماتیک