چرا عدهای هیچگاه به منافع و آسایش جمعی فکر نمیکنند؟ آیا واقعا همیشه باید یکی حضور داشته باشد تا به ما در خصوص این مسائل هشدار بدهد؟ چرا ما خود پیش از هر هشدار و تابلو و علامتی به وجدان خود رجوع نمیکنیم و از این ناظر درونی خود کمک نمیگیریم؟ در جوامع شهری امروز با وجود قانونهای محکمی که در خصوص امور و رفتارهای شهروندی وجود دارد، فرهنگسازی در حوزه عمومی و آموزشهایی در جهت تقویت وجدان شهروندی نیز ارائه میشود. بخش مهمی از این کار برعهده رسانههاست.
اگر این کار صورت گیرد، دیگر کمتر میتوان مثلا شاهد این بود که کسی مصالحی را که برای ساختو ساز و یا تعمیر خانه و مغازهاش نیاز دارد، در کوچه و خیابان رها کند و به این طریق رفت و آمد دیگران را با مشکل روبهرو سازد. متأسفانه این بیتوجهی آنقدر ادامه پیدا میکند تا حادثه ناگواری را دامن زند. در مواقعی این سد معبرها در کوچهها یا خیابانهایی صورت میگیرد که در آن افراد و ماشینهای زیادی در تردد هستند.
این مسئله سبب کندی حرکت خودروها و ترافیک میشود، بهویژه اگر خیابان دوطرفه باشد، سر و صدای همه کاملا در میآید و آنگاه است که رانندهها برای پشت سرگذاشتن مانع پدید آمده در پی گرفتن سبقت غیر مجاز از یکدیگر بوده و بدینوسیله دست به خلاف میزنند. این همه در حالی است که تازه جوی آبی در آن حوالی نباشد وگرنه با سرازیر شدن آب جوی در کوچه، معضلات دیگری از جمله گل و لای و گسترش آلودگی گریبانگیر همگان میشود. به هر روی این انتظار زیادی نیست که صاحب کار و یا افرادی که مسئول و دخیل در کار این ساخت و ساز هستند، پس از تخلیه مصالح ساختمانی در کوچه و خیابان، سریعا نسبت به حمل و جابهجایی آنها اقدام کنند.