از سوی دیگر، به واسطه حضرت، زنجیره امامت در سلاله امیر مومنان علی (ع) ادامه می یابد ؛ به همین خاطر، حضرت زهرا(س) در تاریخ اسلام و بهویژه تشیع از مقام و مرتبه والایی برخوردار است. در سالروز سوگ بانوی دو عالم به سراغ دکتر محمدحسین رجبی، پژوهشگر تاریخ اسلام و استاد دانشگاه امامحسین(ع) رفتیم و با وی درباره سیره حضرت فاطمه(س) به گفتوگو نشستیم.
- در آغاز گفتوگو از شما میخواهم که در ارتباط با ویژگیهای شخصیتی و ازجمله مقام علمی و اخلاقی حضرت زهرا(س) قدری سخن بگویید.
در ارتباط با شخصیت والای حضرت صدیقه(س) نخستین چیزی که به ذهن انسان میرسد، جایگاه رفیع آن حضرت نزد پیامبر عظیمالشان است. ما در نقلها و روایتهای معتبر اعم از شیعه و سنی داریم که بارها و بارها پیامبر(ص) فرموده بودند که «و اما ابنتی فاطمه، فهی سیدهالنساء العالمین منالاولین و الآخرین»؛یعنی دخترم فاطمه سرور زنان عالم از ابتدای پیدایش بشر تا انتهاست؛ پیامبر(ص) دختران دیگری هم داشتند (زینب، رقیه و امکلثوم) اما حضرت زهرا(س) در این میان جایگاه دیگری یافته بودند. دلیل آن هم این بوده که فضایل فراوانی در وجود مبارک حضرت نهفته بود و اصلا امر ولادت آن حضرت به اختیار و اراده خداوند بوده است. برای تولد چنین فرزندی پیامبر(ص) میبایست 40روز عبادت و شبزندهداری میکردند. چنین شخصیت عظیمی قرار بود همسر بزرگترین پیشوای مسلمانان پس از پیامبر(ص) و همچنین مادر امامان معصوم(س) شوند؛ یعنی کسی که «امالائمه» نام میگیرد، باید شخصیت والایی باشد. از اینرو، گرچه به ظاهر حضرت زهرا(س) مسئولیتی نداشتند و در واقع مسئولیت با پدر بزرگوار و همسر و فرزندان بزرگوارشان بود اما با این حال دارای عصمت بودند؛ زیرا قرار بود که مادر کسانی باشند که پس از همسرش (حضرت علی(ع)) جامعه بشری را به نیابت و جانشینی پیامبر(ص) هدایت میکنند.
ویژگیهای برجسته شخصیتی ایشان باعث شده بود که پیامبر(ص) در عمر خود بیشترین احترام را در مقایسه با افراد دیگر، به حضرت زهرا(س) ابراز دارند. کسی را در صدر اسلام نداریم که وقتی بر پیامبر(ص) وارد میشد، ایشان تمام قامت جلوی وی بایستند و به استقبال وی بروند، جز حضرت فاطمه(س). پیامبر(ص) پیوسته او را میبوییدند و میبوسیدند و میفرمودند که من از وی بهشت را استشمام میکنم. پیامبر(ص) هرگاه که میخواستند به سفر بروند با آخرین کسی که وداع میکردند، حضرت زهرا(س) بود و هنگامی که برمیگشتند هم نخستین کسی که دیدار میکردند، حضرتفاطمه(س) بود. از اینرو پیامبر(ص) حضرت را «امابیها» (مادر پدرش) مینامند. هنگام رحلت پیامبر(ص) آن بزرگوار 18سال بیشتر نداشتند و خیلی پیش از این یعنی حتی پیش از ازدواجشان با امام علی(ع)، پیامبر(ص) ایشان را به این صفت (امابیها) ملقب ساخته بودند. حضرت زهرا(س) در آن دوران تلخ مکه و بهویژه پس از وفات حضرت خدیجه(س) که پیامبر(ص) بهشدت تحت فشار بودند، باعث دلگرمی و تسلای پیامبر(ص) بود. بنابراین حضرت زهرا(س) هم نبود پشتگرمیهای حضرت خدیجه(س) را برای پیامبر(ص) پرمیکردند و هم بهگونهای با پیامبر(ص) رفتار میکردند که ایشان (پیامبر) احساس میکردند که حضرت فاطمه(س) حکم مادرشان را دارد.
این مسائل را مردم به چشم میدیدند. فضیلت حضرت زهرا(س) از بعد علم و معرفت نیز بسیار برجسته بود. ایشان بهعنوان یک عالم برجسته در حالی مطرح بودند که پیامبر(ص) و امامعلی(ع) که باب علم پیامبر بود، هنوز در قید حیات بودند. در روایات داریم که سلمان فارسی، جابربنعبدالله انصاری و دیگران مانند یک شاگرد در محضر حضرت فاطمه(س) مینشستند و کسب علم میکردند. حتی روایتی داریم که پیامبر(ص) در جمع اصحاب خود که امیرالمؤمنین هم حضور داشتند، سؤالی را مطرح کردند و حتی امامعلی(ع) پاسخ درست را نمیدانستند و به همین خاطر از مجلس بیرون آمدند و از حضرت فاطمه(س) پرسیدند و جواب صحیح را از ایشان گرفتند و نزد پیامبر(ص) برگشتند. پیامبر(ص) از امامعلی(ع) پرسیدند تو که جواب را نمیدانستی، از کجا آن را به دست آوردی؟ و امام گفتند که از فاطمه(س) گرفتهاند. اینجا بود که پیامبر فرمودند: پدرش به قربانش (فداها ابوها).
مجموع این فضایل باعث شده بود که برجستگان از اصحاب پیامبر(ص) از مهاجر و انصار، وقتی حضرت به سن ازدواج رسید، میخواستند افتخار همسری آن بزرگوار را به دست آورند و به همین علت همه به خواستگاری ایشان آمدند که پیامبر(ص) همه را رد کردند. اما وقتی حضرت علی(ع) برای خواستگاری ایشان آمدند، پیامبر(ص) فرمودند که عقد شما دو تا را خود خداوند در آسمانها خوانده است. نکته اینجاست که وقتی این مسئله انعکاس پیدا کرد که پیامبر(ص) از میان همه اصحاب به علی(ع) پاسخ مثبت داده، همه در شگفت ماندند؛ زیرا حضرت(علی) هنوز آن رشادتها و شجاعتهایی را که بعدها از خود بروز دادند، نشان نداده بودند. به همین دلیل، این مسئله برای همه سخت و سنگین بود. پیامبر(ص) گفتند که من انسانی مانند شما هستم که از شما زن میگیرم و به شما دختر میدهم اما امر فاطمه(س) جداست. امر فاطمه در دست پروردگار اوست و او بوده که از ازدواج شما با زهرا ممانعت کرده است.
به هر صورت آنچه گفتم، مقدمه مختصری است درخصوص جایگاه رفیع حضرت زهرا(س). همانگونه که در این دعا میخوانیم «اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها (خداوند درود فراوان بر فاطمه، پدرش، شوهرش و پسرانش بفرست)» نام فاطمه حتی پیش از پدرش (پیامبر) آمده است و بهنظرم این دعا بهترین پاسخ را میتواند به پرسش شما بدهد.
- با توجه به مقام رفیعی که از حضرت زهرا(س) از خلال روایات و تاریخ ترسیم کردید، اکنون بفرمایید که ایشان چه نقشی در صدر اسلام و رخدادهای آن زمان ایفا کردند و این نقش به نوبهخود چه تأثیری در تاریخ اسلام و تشیع داشته است؟
در اسلام بیشترین مسئولیتها از مردان خواسته شده است. بسیاری از مسئولیتهای اجتماعی، سیاسی و نظامی تکلیفی بر زنان نمیگذارد اما اگر ضرورت ایجاب کند، باید زنان مانند مردان به عرصه بیایند؛ مثلا جهاد از زنان خواسته نشده است اما در دفاع، زنان مانند مردان وظیفه دارند. در بالاتر از دفاع از مرزهای دارالاسلام دفاع از ولایت قرار دارد. در روایات داریم که اسلام بر 5پایه استوار است: نماز، جهاد، حج، زکات و ولایت و در پس آن اشاره شده که خداوند در 4مورد از این موارد (پنجگانه) به مؤمنان رخصت داده اما در مورد ولایت هرگز رخصتی نداده است. از اینرو، حضرت زهرا(س) که میفرمودند برای یک زن بهتر است که در جمع نامحرمان درنیاید، زمانی که پای دفاع از ولایت به میان میآید، به عرصه میآیند و از ولایت با تمام وجود دفاع میکنند. البته این دفاع اختصاص به پس از رحلت پیامبر(ص) هم ندارد. در هنگام جنگ احد، شایعه میشود که پیامبر(ص) کشته شده. حضرت زهرا(س) وقتی این خبر را شنیدند، نه از باب اینکه پدرشان بود، بلکه از این حیث که پیامبر ولی بزرگ خداوند بر تمام خلقت بودند، تمام مسیر مدینه تا احد را دواندوان میپیمایند تا از پیامبر(ص) دفاع کنند. بنابراین تا زمانی که حضرتزهرا(س) احساس نمیکنند که باید حضور پیدا کنند، در عرصه نیستند اما زمانی که احساس مسئولیت میکنند، به عرصه میآیند. در زمان امامعلی(ع) هم دفاع حضرت از امامت و ولایت امیرالمؤمنین از باب همسری نبود بلکه توجه به انحرافی بود که در اسلام رخ داده بود و حاکمیت ولایت از عرضه اجتماعی و سیاسی کنار زده شده بود. این دفاع حضرت از ولایت، برای مردم و زن مسلمان در دفاع از ولایتمداری بهعنوان یک الگو مطرح میشود. در تمام زیارتهای حضرت زهرا(س) عبارتی به کار رفته که در هیچیک از زیارتهای امامان حتی امام علی(ع) نیست:
«السلام علیک یا ممتحنه»؛ یعنی سلام بر تو ای کسی که مورد امتحان واقع شدی. این امتحان، امتحان ولایتمداری است. بنابراین حضرت زهرا(س) الگوی موفقی برای همه مسلمانانی است که میخواهند راه رستگاری را برگزینند.
- در خصوص حدیثهایی که از حضرتزهرا(س) باقیمانده است، از لحاظ وثاقت و اهمیت آنها چه میتوان گفت؟
البته من در علم حدیث، تخصصی ندارم اما باتوجه به اینکه در زمان حضرتزهرا(س)، دومعصوم دیگر، یعنی پیامبر(ص) و امامعلی(ع) در قید حیات بودند از ایشان انتظار نمیرود که احادیث زیادی از خود باقی گذاشته باشند زیرا اگر مردم مسئلهای میداشتند، خدمت پیامبر(ص) و پس از رحلت ایشان، خدمت امامعلی(ع) میرسیدند. با وجود این، همین مقدار احادیثی که از ایشان باقیمانده است، نشان از علم و فضیلتشان دارد. بنابراین این احادیث در کنار احادیث برجایمانده از پیامبر(ص) و امامعلی(ع) میتوانند برای ما حجت باشند.
- بیتردید زنی برخوردار از چنین فضایل و مقام علمیای که به آن اشاره کردید، الگویی از زن ارائه میداد که بسیار متفاوت از دیگر الگوهای ارائه شده از زن در زمان خودش بود. در اینجا بدنیست ضمن اشاره به این الگوها، به بحث و بررسی پیرامون الگویی که حضرتزهرا(س) از زن ارائه کردند، بپردازید و تمایزات آن را برشمارید.
در دوران جاهلیت، زن اصلا ارزش و اعتباری نداشت و حتی مالکیتی هم نداشت. تنها زنانی مورد توجه واقع میشدند که برای مرد، پسر به دنیا بیاورند یا بتوانند به خوبی خانه را اداره کنند. اما اسلام برای زنی که هیچ حقی در زندگی مشترک با مرد نداشت، اعتبار قائل شد و حتی اعلام کرد که او (زن)، وظیفه ندارد که فرزندش را شیر دهد و اگر هم خواست کاری در خانه انجام دهد، میتواند مزد دریافت کند. در جهانی که زن هیچ اعتبار و ارزشی نداشت، اسلام حق و حقوق برای وی قائل شد، اموال زن مال خودش است، از شوهر ارث میبرد و... حال آنکه در جاهلیت اینگونه نبود؛ زن پس از مرگ شوهرش، درست مانند اموال مرد، تقسیم میشد. حضرتزهرا(س) هم نمونه برتر الگوی اسلامی زن بودند. حضرتزهرا(س) معادلات اجتماعی را در خصوص تلقی از زن کاملا برهم زدند. شما از حضرتزهرا(س) به عنوان الگوی زن مسلمان یاد کردید، در حالی که ایشان فراتر از این بوده و به عنوان یک الگوی انسانی مطرح هستند. اگر این الگو گسترش مییافت، پس از رحلت پیامبر(ص) جامعه اسلامی با آن انحطاطها مواجه نمیشد. حضرتزهرا(س) در خطبه معروف به «فدکیه» خودشان، مردم را در برابر تباهیها دعوت به قیام میکنند. ایشان به انصار میگویند: با اینکه شما میدانید که حق کجاست، چرا سکوت کردهاید و چرا قیام نمیکنید؟ این نشان میدهد که ایشان دارند وظیفه آنها را تبیین میکنند. خود حضرتعلی(ع) مردم را به قیام دعوت نمیکنند اما ایشان این کار را میکنند؛ درواقع با این کار، حضرت(س) وظایف شرعی مردم را برایشان ترسیم میکنند.
در تاریخ داریم که در چندین نوبت، حضرتزهرا(س) در کنار امیرمومنان و درحالی که حسن و حسین(ع) دست در دست امامعلی(ع) داشتند، به در خانه اصحاب بزرگ پیامبر(ص) میرفتند. حضرت زهرا(س) در کنار امیرالمومنین، حجت را بر آنها تمام میکردند که چرا شما که در غدیر با علی(ع) بیعت کردید، اکنون سکوت پیشه کردهاید؟ بنابراین حضرتفاطمه(س) دوشادوش امامت وظیفه خود را انجام دادند.
- چرا باوجود ارائه این الگوی متعالی از زن مسلمان، الگوی یادشده بسیار کم توانست در طول تاریخ اسلام گسترش پیدا کند؟
دلیل آن مجموعه انحرافها و بدعتهایی بود که پس از رحلت پیامبر(ص) رخ داد و درواقع اسلام از مسیر راستین خود منحرف شد. یکی از ضربههای دیگری که پس از پیامبر(ص) بر پیکره اسلام وارد شد در ارتباط با جایگاه زن بود. ما در دوران پیامبر(ص) با بیعت زنان با پیامبر(ص) مواجهیم. در غدیرخم هم پیامبر(ص) زنان را گرد آوردند تا با علی(ع) بیعت کنند اما پس از رحلت پیامبر(ص) زنان را از صحن اجتماع کنار زدند و درواقع زن به حاشیه رانده شد. در این معنا یک دسته از ارزشهای جاهلی در ارتباط با زن از نو زنده شد. نقش زنان در طول تاریخ تشیع، تابعی بود از موقعیتهایی که ائمه داشتند. وقتی امامحسین(ع) قیام کردند، زنان هم در پی ایشان قیام کردند. حضرتزینب(س) با تأسی به مادر گرامیشان در قیام کربلا به دفاع از ولایت برخاستند. اما از عصرامام سجاد(ع) به بعد ائمه هیچگاه به عرصه نظامی وارد نشدند و قیامی صورت ندادند. زنان بزرگواری هم که در خاندان ائمه حضور داشتند، مانند حضرت معصومه(س) تابع امام زمان دوره خودشان و ولایت وی بودند حضرتمعصومه(س) درست زمانی که امامصادق(ع) معارف شیعی را پرورده بودند و فرزندشان، امامکاظم(ع) آنها را گسترش میدادند، پا به عرصه گذاشتند. نقلشده که وقتی عدهای برای پاسخ مسئلهای به در خانه امامکاظم(ع) آمدند و ایشان حضور نداشتند، به جای امام، دخترشان، حضرتمعصومه(س) پاسخ آنها را دادند. ما از این دست زنان که پیرو الگوی فاطمی بودند، در تاریخ تشیع کم نداریم. در عصر غیبت هم محدثان برجسته زیادی داشتهایم که برخی از آنها از میان زنان برخاستهاند. در دوران انقلاب هم این الگوی فاطمی نمود بارزی داشت.
وقتی امامخمینی(ره) به میدان آمد و گفت که به خیابانها بریزید، زنان پیشروتر از مردان بودند. اگر مادران در طول انقلاب و دفاع مقدس با تأسی از حضرتزهرا(س) و حضرت زینب(س) به عرصه وارد نمیشدند، آن حماسهها و رشادتها پدید نمیآمد.
- مرحوم پدرتان، آیتاللهدوانی در زمینه سیره حضرت زهرا(س) به پژوهشهای درخور توجهی دست زده بود که به صورت کتابی درباره حضرت به چاپ رسیده است. به عنوان آخرین پرسش خوب است که کمی درباره ویژگی نگاه وی به حضرت سخن بگویید؟
پدرم به عنوان یک خدمتگزار صدیق اهلبیت(ع) ارادت ویژهای به همه چهاردهمعصوم داشت اما درخصوص حضرت علی(ع) و حضرتزهرا(س) حالت دیگری داشت. آخرین کتاب مرحوم پدرم، کتابی است در منقبت فاطمه(س) با عنوان«بانوی بانوان جهان»؛ مرحوم دوانی در مقدمه این کتاب آورده که کتاب را با اشک چشم نوشته است. از ویژگیهای کتاب این است که در آن بر همین مبحث، یعنی ولایتمداری حضرت و دفاع وی از ولایت تاکید زیادی شده است. از نکات برجسته کتاب در این رابطه این است که حضرتزهرا(س) در جایی خود را در برابر مقام ولایت(علی) کنیز آن میداند. این نکته را من تنها در کتاب مرحوم پدرم دیدهام.