هشتم اسفند 84 زمانی که همسر مرد میانسالی به نام احمد با جسد خونین وی که با ضربات متعدد جسمی تیز در داخل خانه از پای درآمده بود روبرو شد، موضوع جنایت مرگبار به پلیس گزارش شد. با گزارش موضوع ، تیمی از کارآگاهان پلیس جنایی و بازپرس ویژه قتل کرج به بررسی های تخصصی درباره این جنایت دست زدند.
کارآگاهان در نخستین مرحله با توجه به بهمریختگی خانه این فرضیه را مطرح کردند که مرد صاحبخانه قربانی یک سرقت مرگبار شده باشد و به این ترتیب به بررسی مظنونانی پرداختند که میتوانستند انگیزهای برای این جنایت داشته باشند.
اما در حالی که یک روز از وقوع این جنایت هولناک میگذشت خانواده قربانی با پلیس تماس گرفته و مدعی شدند دقایقی قبل یکی از پسران جوان همسایه برای تسلیتگویی به خانهشان آمده است، اما بر روی لباسهای وی آثار خون وجود دارد.
با این تماس ماموران به سرعت خانه مرد جوان را به محاصره درآورده و جوان 27 ساله را دستگیر کردند، مرد جوان در بازجویی های ابتدایی به قتل اعتراف کرد و در توضیح جنایت گفت: صبح روز حادثه بعد از اینکه احمد از خانه خارج شد از روی دیوار وارد خانهاش شدم، در حال باز کردن گاوصندوق خانه با پیچ گوشتی بودم که ناگهان وی بازگشت. در همان لحظه بود که من به طرفش حملهور شدم و با ضربات پیچگوشتی وی را به قتل رساندم.
او در ادامه گفت: در حالی که متوجه نشده بودم لباسهایم خونی شده است، روز بعد با همان لباسها به خانه مقتول که همسایهمان بود رفتم که لباسهایم باعث افشای راز جنایت شد.
با ارسال پرونده به شعبه 74 دادگاه کیفری استان ، متهم جوان در حضور 5 قاضی دادگاه محاکمه شد، متهم با توجه به درخواست اولیای دم مبنی بر قصاص اتهام قتل را پذیرفت و مدعی شد: من9 سال است که قرص مغز و اعصاب میخورم ، در زمان وقوع قتل آنقدر قرص خورده بودم که هیچ چیزی نمی فهمیدم، حالا هم از خانواده مقتول میخواهم که مرا نبخشند و قصاص کنند.
بر پایه این گزارش ساعتی بعد از پایان محاکمه، قضات شعبه74 کیفری استان تهران، پس از شور متهم را به اتهام قتل عمدی به قصاص محکوم کردند.