احتمال قهرمانی استقلال ناچیز بود ولی نایبقهرمانی هدفی در دسترس بهنظر میرسید و این تیم میتوانست با شکست پرگل نفت و بهبود تفاضلش بالاتر از تراکتورسازی بایستد. به هر حال رتبه تیم در پایان فصل، در تاریخ باشگاه، تاریخ لیگ برتر و رزومه مربی و بازیکنان ثبت میشود و قطعا نایب قهرمانی ارزش بیشتری از سومی دارد؛ بهویژه اینکه قرار بود در رقابت با امیر قلعهنویی، سرمربی سابق و رقیب 3 سال اخیر استقلال به دست بیاید.
برای مظلومی اما با وجود رقابت دورادوری که با قلعهنویی دارد، بهنظر میرسید که دومی با سومی تفاوت زیادی ندارد. چهره او نشان میداد که از همان 2 گلی که تیمش در نیمه اول زده راضی است و با تعویضهایی که در نیمه دوم انجام داد و ظاهرا با هدف بازی رسیدن به بازیکنان نیمکتنشین بود، این را به نوعی ثابت کرد. استقلال با فشار آوردن به نفت و زدن گلهای بعدی میتوانست تراکتورسازی را در جدول بگیرد و از سوی دیگر، اضطراب سپاهانیها را که مقابل مس سرچشمه به بنبست خورده بودند بیشتر کند.
تیم مظلومی اما در نیمه دوم افت کرد و استقلالیها مثل اکثر نیمهدومهایی که در این فصل داشتند، بهنظر میرسید به گلهایی که زدهاند راضیاند؛ مثل دربی که استقلال برتری 2 بر صفر را مقابل پرسپولیس 10 نفره با شکست 3 بر 2 عوض کرد یا بازی با صبا که اگر رحمتی و تیر دروازه نبود، ممکن بود برتری 3 بر صفر تبدیل به تساوی شود. در نهایت استقلال برای نایب قهرمانی یک گل کم آورد تا تیم مظلومی مثل لیگ دهم پایینتر از تیم قلعهنویی بایستد. البته مظلومی مثل روز پایانی لیگ دهم، مدعی است که در صورت ماندن در استقلال، این تیم را قهرمان میکند. تاریخ 11ساله لیگ برتر اما نشان میدهد قهرمانی تنها به مربیانی میرسد که جاه طلب باشند و مظلومی در 2فصل اخیر نشان داده که این ویژگی را ندارد.