بهویژه آبپاشی اتوبانهای پرتردد تاثیر بسیار زیادی در کاهش پدیده ریزگردها دارد. اما شهرداری این کار را انجام نداد.»
به شهروندان یا مدیرانی که همچون معاون استاندار گمان میکنند با آبپاشی خیابانها میشود از دست ریزگردها خلاص شد باید توضیح داد که ریزگرد، توده بزرگ گرد و غبار است که از هزار و 500 تا 2هزارکیلومتری پایتخت بر اثر تودههای گرم هوا و بادهای شدید بپامیخیزد و سوار بر موج هوای گرم و باد در ارتفاع صفر تا صدها متری زمین به آسمان شهرهای غربی و سپس مرکزی کشور میرسد.
نکته دیگری که باید درباره ریزگرد دانست حجم آن است. ریزگرد، گرد و خاک برخاسته از خیابانهای خاکی نیست، صدها هزار تن گرد و غبار نرم و ریز است که از زمینهای بیابانی به وسعت میلیونها هکتار بپامیخیزد. دانستن این اطلاعات درباره پدیدهای که سالهاست زندگی را در بسیاری از شهرهای کشور فلج کرده، سلامت میلیونها ایرانی را به خطر انداخته و هرازگاهی به سراغ تهران نیز میآید، کار چندان سختی نیست؛ کافیست به شبکه اینترنت دسترسی داشته باشید تا اطلاعات و نقشهها در اختیارتان قرار بگیرد و وقتی چشمتان به تودههای بزرگ ریزگرد روی نقشههای ماهوارهای افتاد که از سمت غرب وارد شده و مساحت بزرگی از غرب کشور را پوشش داده است، به شگفتانگیزبودن راهحل آبپاشی خیابانها برای خلاصی از ریزگرد پی میبرید.
در واقع مدیران استانی تهران که یک سال و نیم پیش در روزهای بحرانی آلودگی هوای تهران نسخه آبپاشی شهر با هواپیما و بازکردن فوارهها را تجویز کردند و از این موضوع طنزی برای محافل کارشناسی محیطزیست ساختند، این روزها این نظریه را در کف خیابانها نیز دنبال میکنند و برای پدیدهای که با ابعاد میلیونی در هوا جریان دارد و از آسمان شهرها عبور میکند، دستورالعمل آبپاشی خیابانها را صادر کردهاند.
شاید بهخود بگویید کاش شهرداری تهران خیابانها را طبق دستور استانداری آبپاشی میکرد، آنوقت درست یا غلطبودن این نظریه روشن میشد. اتفاقا بد هم نبود، آبپاشی خیابانها که ضرری نداشت، حال و هوای شهر را هم باصفاتر و باطراوتتر میکرد. برای اجرای چنین برنامهای فقط یک مشکل کوچک وجود دارد آنهم اینکه آبپاشی حدود هزار و 700کیلومتر بزرگراه و خیابان اصلی، ظرف یکی دو روزی که ریزگرد آمده، به چنان امکاناتی و ماشینآلاتی نیاز دارد که حتی اگر تمامی خودروهای آتشنشانی تهران و شهرهای اطراف آن هم بسیج شوند و ریاستجمهوری نیز به وزارت نفت دستور دهد تا تمامی پمپهای آب را برای استخراج این همه آب در اختیار مدیریت شهری قرار دهند، باز هم کار ظرف آن 2روز به انجام نمیرسد.
البته اینها در حالی است که فرض کنیم اصولا آبپاشی خیابانها چارهساز است. اما ریزگرد که فقط دردسر تهرانیها نیست، نیمی از کشور در نیمی از سال درگیر این پدیده است و با شدتگرفتن خشکسالی و دستکاریهای غیرکارشناسی در طبیعت، بهشدت و وسعت آن اضافه میشود.
حال اگر این نظریه استانداری تهران برای مقابله با ریزگرد، در میان مسئولان کشوری نیز یک اصل پذیرفته باشد، قطعا هر شهروندی کنجکاو میشود بداند راهکار دولت برای آبپاشی شهرها و آبادیهای نیمی از کشور در حال حاضر و کل کشور در سالهای بعد، چیست؟
از آنجا که نمیشود صدها هزار خودرو آبپاش را برای نیمی از سال آمادهباش نگه داشت، احتمالا راهکار آبپاشی با شیلنگ و آبپاشهای چرخان به ذهن خطور میکند؛ راهکاری که اتفاقا اشتغالزا نیز هست، نه فقط برای ایران، بلکه برای کل کارخانههای شیلنگسازی دنیا؛ چرا که به صدها هزار کیلومتر شیلنگ برای آبپاشی کشور نیاز خواهیم داشت.