از دقایق زندگی حضرت عبدالعظیم معلوم میشود که وی در زمان خود از زهاد و عباد و پرهیزگاران و نیکوکاران به شمار میرفته و از جهت خلوص عقیده و قلب روشن و اعتقادات درست و صحیح مورداعتماد امامان عصر خود و شیعیان آنان بوده است.
حدیث ابوحماد رازی که از رساله صاحب بن عباد نقل شده است، بزرگترین نشانه اعتماد و اطمینان آن بزرگواران نسبت به اوست. این جمله امام هادی علیهالسّلام که به او فرمود مسائل دینی خود را از عبدالعظیم حسنی سؤال کن، موید این کلام است و سفارش حضرت رضا علیه السّلام برای دوستان و شیعیان خود که توسط او فرستاده و مرحوم مفید آن را نقل کرده نیز دلیل روشنی است که آن حضرت به وی علاقه داشته و او را برای رسانیدن این پیام شایسته دیده است.
علت اینکه حضرت عبدالعظیم مورد علاقه و محبت امامان زمان خود واقع شده، این است که وی برخلاف بعضی از اسلاف خود در مقابل امامان معصوم بسیار خاضع و خاشع بود و آنها را واجب الطاعه میدانست و از اوامر و دستورات آنان سرپیچی نمیکرد.
وی به امامت و وصایت آنها اعتقاد کامل داشت، اخبار و نصوصی که درباره امامت ائمه 12گانه به وسیله او نقل شده، دلیل روشنی است که وی به اینگونه روایات اعتقاد داشته و رسیدن او خدمت حضرت هادی و عرضه داشتن معتقدات دینی خود به حضور آن حضرت موید این مطب است. از حالات او کاملاً پیداست که وی از همان زمان که در مدینه و سایر شهرها میزیسته، مورد توجه و علاقه شیعیان و دوستان اهلبیت بوده و شخصیت ارجمندش نزد همگان معروف و مشهور بوده است. از تاریخ تولد و وفات حضرت عبدالعظیم اطلاع دقیقی در دست نیست ولی آنچه مسلم است وی در زمان حضرت موسی بن جعفر علیهالسّلام بوده و از روایتی که در فضیلت زیارت او رسیده، پیداست که وی در زمان امام هادی وفات کرده است. اما درباره ارتباط علمی و معنوی میان ایشان و امام هادی مورخان حکایات بسیاری گفتهاند که معروفترین آنها عرضه اعتقادی عبدالعظیم حسنی به محضر مبارک امام است.
شیخ صدوق و دیگران از جانب عبدالعظیم حسنی روایت کردهاند که فرمود: به خدمت امام هادی علیه السّلام مشرف شدم و چون آن حضرت مرا دید، فرمود: آفرین بر توای ابوالقاسم تو دوست ما هستی (انت ولیّنا حقاً ). عرض کردم: ای فرزند رسول خدا(ص) من میخواهم دین خود را بر شما عرضه بدارم و اگر پسندیده و مورد قبول است، بر آن ثابت بمانم تا خداوند را ملاقات نمایم. فرمود: بیا ای ابوالقاسم. عرض کردم میگویم: خداوند تبارک و تعالی یکی است و مثلی برای او نیست و از حد ابطال و حد تشبیه خارج است و جسم و صورت و عرض و جوهر نیست بلکه پدیدآورنده اجسام و صور و خلقکننده عرضها و جوهرهاست و خداوند مالک هر چیزی است و هر چیزی را او آفریده است. میگویم: محمد(صلّیالله علیه و آله و سّلم ) بنده و رسول خدا و پایان بخش پیامبران است و بعد از او تا روز قیامت پیغمبری نخواهد آمد و شریعت آن حضرت آخر همه شرایع است و بعد از آن تا روز قیامت شریعتی نیست. میگویم: امام و خلیفه و ولی امر بعد از پیامبر (صلّیالله علیه و آله و سّلم ) امیرالمومنین علیبنابیطالب علیهالسّلام است و بعد از آن حضرت امام حسن، بعد از آن امام حسین، بعد از آن علیبنالحسین، بعد از آن محمدبنعلی، بعد از آن جعفربنمحمد، بعد از آن موسیبن جعفر، بعد از آن علیبنموسی و بعد از آن محمدبن علی علیهم السلام، بعد از این بزرگواران، ای مولای من امام واجب الطاعه تو هستی.
پس از آن امام علیالنقیعلیه السّلام به جناب عبدالعظیم فرمود: [فکیف للناس بالخلف من بعده ؟ قال: قلت: وکیف ذاک یا مولای؟ قال: لانه لایری شخصه و لایحل ذکره باسمه حتی یخرج فیملاء الارض قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و جورا]؛ بعد از من پسرم حسن امام است، لیکن مردم درباره امام بعد از او چه خواهند کرد. گفتم ای مولای من مگر جریان زندگی امام بعد از او چه قرار است؟ فرمود: برای اینکه شخص او دیده نمیشود و بر زبان آوردن نام او حلال نباشد تا اینکه خروج کند و زمین را از عدل و داد پر نماید همچنان که از جور و ظلم پر شده باشد. گفتم: به این امام غایب هم معتقد شدم؛ یعنی به امامت امام حسن عسکری علیه السّلام و خلف آن حضرت قائل شدم.
اکنون من میگویم: دوست این بزرگواران دوست خداست و دشمن آنان دشمن خداست و اطاعت ایشان اطاعت خداست و نافرمانی آنان نافرمانی خداست و میگویم: معراج حق است و سؤال در قبر حق است و بهشت و دوزخ حق است و صراط و میزان حق است و آنکه قیامت آمدنی است و در آن شکی نیست و خداوند زنده میکند کسانی را که در قبرها جا دارند و نیز عقیده دارم که واجبات بعد از اعتقاد به ولایت، نماز و زکات و روزه و حج و جهاد و امر به معروف و نهی از منکر است. چون جناب عبدالعظیم دین و عقاید خود را بر امام زمانش حضرت هادی عرضه داشت و حضرت تصدیق او نمود، فرمود: یا اباالقاسم هذا والله الذی ارتضاه لعباده فاثبت علیه ثبتکالله بالقول الثابت فی الدنیا و الاخره؛ ای اباالقاسم به خدا سوگند این است دین خدا که آن را برای بندگانش پسندیده است، بر همین عقیده ثابت باش، خداوند تو را به همین طریق در زندگی دنیا و آخرت پایدار بدارد.