اکنون با خود بیندیشید که چند بار در این موقعیت قرار گرفتهاید و هر بار چگونه عکسالعمل نشان دادهاید. اصلا چه فرایندی در این رفتار وجود دارد که تا این حد آزاردهنده بهحساب میآید؟ چرا دوست نداریم کسی به ما بیحرمتی یا توهین کند و چرا به دیگران اجازه میدهیم اینگونه با ما برخورد کنند؟
فراموش نکنید که اگر افراد بدانند که چه میخواهند و اگر بتوانند این خواسته خود را نیز به دیگران انتقال دهند و بگویند که انتظار دارند چگونه با آنها رفتار شود قطعا از زندگی بهتری برخوردار خواهند شد اما بهنظر میرسد گاهی اطلاع از خواسته خود بسیار دشوار است. همه ما دوست داریم دیگران رفتار خوبی با ما داشته باشند، به ما احترام بگذارند، رفتار تحقیرآمیزی با ما نداشته باشند و هیچگاه به ما توهین نکنند. بسیاری از ما گمان میکنیم کوچکترین مخالفتی با ما حکم اهانت کردن و نادیده گرفتنمان را دارد حال آنکه در واقع هر کس میتواند نظر و خواست خود را داشته باشد اما اگر طوری آن را ابراز کند که بهگونهای تحقیرآمیز بهنظر برسد، باز مقصر کیست؟
ما همیشه عادت کردهایم وقتی رفتار نامناسبی با ما میشود، بلافاصله طرف مقابل خود را زیرسؤال ببریم، خودمان را به دور از هرگونه اشتباهی قلمداد کرده و اینطور وانمود کنیم که ظلمی غیرقابل بخشش به ما روا شده است. اما اینگونه طرز برخورد در درجه نخست خود ما را آزار میدهد. متاسفانه ما در مقامی نیستیم که از دیگران بخواهیم هیچگاه به ما اهانتی نکنند اما آنقدر قدرتمند هستیم که بتوانیم بر خودمان تسلط داشته باشیم و بیش از حد تحتتاثیر رفتار اطرافیان قرار نگیریم.
امکان دارد ترس مانع از آن شود که احساسات خود را درک کنید. شاید هم بهقدری با احساسات خود غریبه هستید که عملا معنای آنها را فراموش کردهاید اما هرگز در این مرحله تسلیم نشوید؛ گام بردارید، به پیش بروید و ابراز وجود کنید. به احتمال زیاد هنگامی که گامی به جلو برمیدارید، از هدف خود آگاه میشوید. شاید تنها خواسته شما این باشد که احقاق حق کنید و دوست نداشته باشید که دیگران هرگونه که میخواهند با شما رفتار کنند. در مواقعی نیز به این نتیجه میرسید که ممکن است هدفهای شما با یکدیگر در تضاد باشند؛ مثلا ممکن است بخواهید هیچگاه مورد اهانت و بیحرمتی کسی قرار نگیرید، حال آنکه خودتان دائم رفتار توهینآمیزی با دوستان و آشنایانتان دارید. بدون شک این ناآگاهی شما مانع از برقراری ارتباطی صحیح و لذتبخش با دیگران میشود.
مایکل، دانشجوی سال سوم جامعهشناسی است. او درحالیکه از شدت عصبانیت کیف خود را روی تختش میاندازد، برافروخته و مضطرب در ذهن خود بهدنبال علت رفتار توهینآمیز دوستش میگردد؛ «او چطور بهخود اجازه داده تا این حد به من توهین کند. من که همیشه برای دیگران احترام قائلم. این رفتار او باعثشده همه به چشم دیگری به من نگاه کنند. باید به فکر تلافی باشم. هیچگاه نمیتوانم او را ببخشم. باید بداند چقدر از او رنجیدهام...». اما به راستی چرا از دیگران میرنجیم. مایکل در جمع دوستان خود مشغول غذا خوردن بود که ناگهان یکی از دوستانش بعد از اینکه نوع نشستن و غذا خوردن او را مسخره کرد، به او گفت که تو هیچ وقت نمیتوانی درست رفتار کنی! مایکل نیز از شدت عصبانیت به او گفت که هیچگاه نمیتواند این رفتار توهینآمیزش را ببخشد! در بررسی رفتاری اشخاص درمییابیم که بعضی گونههای شخصیتی از اینکه بدون دلیل یا با دلایلی خاص، دیگران را بیازارند لذت میبرند.
به غیر از این دسته افراد که بهگونهای از ضعف شخصیتی خاصی رنج میبرند، میتوان گفت که ما در بسیاری از مواقع به دیگران اجازه میدهیم که رفتاری توهینآمیز با ما داشته باشند یا در اصطلاح به ما بیحرمتی کنند. در مثال مذکور، مایکل از لحاظ شخصیتی بهگونهای است که بسیار برونگراست؛ با دیگران رفتار دوستانهای دارد، معمولا خیلی راحت آنچه میخواهد به آنها میگوید و در اصطلاح خود با آنها شوخی دارد! در عوض تحمل کوچکترین بیاحترامی را ندارد. ایراد اینگونه رفتار این است که دیگران همیشه بهخود اجازه میدهند که خیلی راحت نظرشان را به مایکل بگویند زیرا مایکل نیز چنین رفتاری با آنها دارد. به خاطر داشته باشید وقتی برای خود مرزی قائل نباشیم و خود نیز با دیگران خیلی راحت رفتار کنیم و متوجه نشویم امکان دارد آنها نیز از دست ما برنجند، دیگران هم بهگونهای با ما رفتار میکنند که گاه تحملش را نداریم؛ احساس میکنیم به ما توهین شده، آزردهخاطر میشویم و شاید هم گوشهگیر، مضطرب و تنها بمانیم.
انعطافپذیری
هنگامی که میبینید از ارتباطات خود راضی نیستید و آنگونه که میخواهید با شما رفتار نمیشود، قطعا باید تغییراتی در نوع رفتارتان با دیگران حاصل کنید. درواقع تصمیمگیری درباره اینکه چه وقت و چگونه میخواهید تغییر کنید کاری دشوار و فرایندی پایانناپذیر است. فراموش نکنید هدفها تغییر میکنند؛ بنابراین تغییر کردن فرایندی پویا و ادامهدار است و رمز هدفگذاری موفق این است که اهدافتان به اندازهای انعطافداشته باشند که بتوانید خود را با تغییراتی که در زندگی شما بهوجود میآیند وفق دهید. شما میتوانید هدفهای خود را با توجه به زمان برآوردهشدن آنها فهرست کنید.
مایکل پس از اینکه تصمیم گرفت در رفتار خود تغییراتی حاصل کند تا دیگر کسی بهخود اجازه ندهد به راحتی به او توهین کند، هدفهای خود را به اهداف کوتاهمدت و بلندمدت تقسیم کرد؛ به این صورت که ابتدا برای خود مقرر کرد که میخواهم همین امروز در ارتباط با دوستانم تغییراتی بهوجود آورم تا نتیجه بهتری بگیرم. هنگام شوخی کردن یا اظهارنظر کردن بهگونهای رفتار کنم تا آنها نرنجند، میخواهم بدانم چگونه تجربیات دوران کودکی من بر ابراز وجود کردنم تاثیر گذاشته و چرا هنگامی که احساس میکنم به من توهین شده تا این حد ناراحت و عصبانی میشوم و...، سپس او اهداف خود را از اهداف روزانه به تصمیمگیریهای هفتگی، ماهانه و سالانه تغییر داد.
اگر شما هم میخواهید برای تغییر در رفتارتان اهدافی را برای خود درنظر بگیرید، میتوانید هدفهایی را برای هر روز، هر هفته و هر ماه و... درنظر بگیرید و از هدفهای دور از دسترس چشمپوشی کنید. بهتر است بدانید برای رسیدن به خواستههای خود دقیقا چه برنامههایی را در پیش دارید.
هنگامی که به فرایند انتخاب میاندیشید، الگو یا شخص مورد نظرتان را انتخاب کنید. برای مثال مایکل تصمیم گرفت ابتدا رفتار خود را در ارتباط با دوستش که به تازگی به او توهین کرده بود تغییر دهد. او برای خودش روزی را تعیین کرد و نزد دوستش رفت و از او علت رفتارش را سؤال کرد و پس از گفتوگو متوجه شد که خودش نیز بارها بدون اینکه قصدی داشته باشد به دوستش توهین کرده و او را رنجانده است. بنابراین تصمیم گرفت در آینده دیگر چنین رفتارهایی نداشته باشد. فراموش نکنید که انتخابهای شما انعطافپذیر و قابل تغییرند و با شرایط و دریافت اطلاعات جدید تغییر شکل میدهند. اهداف خود را درنظر داشته باشید اما در عین حال انعطافپذیر هم باشید و درصورت لزوم هدفهایتان را تغییر دهید. هنگامی که برای رسیدن به یک هدف گامی برمیدارید، احساس میکنید پیشرفت کردهاید. با رسیدن به هر هدف خود را تشویق کنید و به خاطر داشته باشید که هدف شما قرار نیست جز خود شما شخص دیگری را راضی کند. با توجه داشتن به خواستههای خود وظیفهتان را انجام دادهاید و این بهترین چیزی است که میتواند مدنظر قرار گیرد.
وقتی به ما توهین میشود!
زمانی را درنظر بگیرید که بهشدت از کسی رنجیدهاید زیرا او به شما توهین کرده. در این هنگام چه احساسی دارید و چه عکسالعملی نشان میدهید. بعضی هر چه تلاش میکنند نمیتوانند از شر این ناراحتی نجات یابند و هر چه میکوشند نمیتوانند این احساس منفی را از بین ببرند.
شاید دلتان بخواهد توهین شخص توهینکننده را مانند خودش پاسخ بدهید. شاید هم بخواهید سکوت کنید. در هر صورت شما جزو هر گروه از افراد باشید، لحظهای که کسی به شما توهین میکند از او میرنجید و ذهنیتی منفی پیدا میکنید. در این هنگام بهترین کار این است که تمام اندیشههای منفی را متوقف کنید و بهخود اجازه دهید تا آرام شوید. هنگامی که اینگونه اندیشهها را از ذهن خود بیرون کردید، برای تصمیمگیری صحیح بهخود زمان بیشتری دهید.
ممکن است وقتی کسی به شما اهانت کرد، اعتمادبهنفس خود را از دست بدهید و همین موضوع باعث شود واقعا خودتان را زیر سؤال ببرید و به تواناییهایتان شک کنید؛ «شاید هم من واقعا آدم بیعرضهای باشم»، «شاید نمیدانم چگونه باید رفتار کنم» و... حتی ترجیح میدهید در حضور دیگران حرفی نزنید زیرا احساس میکنید شاید آنها شما را به باد تمسخر بگیرند؛ «من آنقدرها هم اطلاعات ندارم پس بهتر است سکوت کنم»، «من حق ندارم در این زمینه اظهارنظر کنم»، «من واقعا قابل اطمینان نیستم »و... ولی حتی برای مدتی کوتاه هم که شده سعی کنید به جای این عبارات منفی از عبارات مثبت استفاده کنید؛ «من هم میتوانم نظرم را به دیگران اعلام کنم»، «حتما کسی پیدا میشود که به شنیدن حرفهایم علاقه نشان دهد» و... شاید ابتدا لازم نباشد اقدامی صورت دهید. بهترین کار این است که ابتدا فکر کنید ببینید چطور میتوانید بهتر عمل کنید و سپس دست به هر اقدامی بزنید.
در بسیاری از مواقع اشخاص قاطعانه ابراز وجود نمیکنند زیرا فکر میکنند نتایج بد و ناخوشایند، ذهنشان را اشغال کرده است؛ «اگر این کار را بکنم حتما دوستم عصبانی میشود»، «نمیتوانم نظرم را بگویم زیرا حتما او ناراحت میشود» و... . گاهی شما همه چیز را فاجعهآمیز میدانید؛ حال آنکه این باورهای غیرمنطقی حاصل افکار منفی است که نمیگذارند شما بهتر تصمیم بگیرید و آسودهتر عمل کنید.
فراموش نکنید آنقدر هم فاجعهآمیز نیست اگر گاهی از کسی میرنجید خیلی خود را سرزنش نکنید به یاد بیاوریدگاهی خودتان هم کسی را رنجانیدهاید. اگر تمام این کارها بدون هیچ قصد و غرضی اتفاق بیفتند میتوانید هم خودتان را ببخشید و هم دیگران را.
بنابراین زیاد سخت نگیرید! اگر کسی به شما اهانتی کرد، قبل از اینکه برنجید و مقابلهبهمثل کنید با خود بیندیشید که امکان دارد خودتان این اجازه را به او داده باشید یا آن شخص مشکلی دارد که با آزردن دیگران احساس بهتری پیدا میکند!
good house keeping magazine