چند دستگی میان مخالفان دولت، مداخله خارجی طرفهای غربی و عربی و ساختار حکومتی و امنیتی نظامی سوریه، ماجرای این کشور را از دیگر کشورهای عربی که در دو سال گذشته با انقلاب روبهرو شدهاند کاملا متفاوت میکند. درباره تحولات داخلی و مداخلات خارجی سوریه با امیرموسوی، کارشناس مسائل خاورمیانه وجهان عرب گفتوگو کردهایم. او معتقد است که نظام حاکم در سوریه قابل تغییر نیست.
- چرا بحران سوریه به اینجا کشیده شد و علت طولانی شدن آنچه میتواند باشد؟
یکی از علل مهم طولانیشدن درگیری و مناقشه سوریه، به بنبسترسیدن و به نتیجهنرسیدن قدرتهای جهانی درباره تحولات سوریه و مداخله یا عدممداخله در آن است. علت دوم اختلاف غربیها و کشورهای حوزه خلیجفارس درباره سوریه است. بهعبارتی، غربیها به این نتیجه رسیدند که رژیم سوریه به این راحتی قابل تغییر نیست به دو علت؛ یکی اینکه ملت سوریه برخلاف کشورهای عربی دیگر، بهصورت یکپارچه حرکت نکردند. دوم اینکه همچنان مؤسسات و نهادهای نظامی و امنیتی و اداری سوریه منسجم و تابع رهبریت سوریه هستند. نه ارتش منشعب شده و نه مسئولان اداری و دیپلماسی استعفا دادهاند و به مخالفان پیوستهاند. لذا غربیها پیش از انتخابات ریاستجمهوی در فرانسه و آمریکا، راهحل میانهای پیدا کردند که همان طرح کوفی عنان بود و مورد مخالفت قطر، عربستان و ترکیه قرار گرفت چون اینها میخواستند کار سوریه را یکسره کنند. بدینترتیب، اراده جدی از سوی غرب برای تغییر نظام سوریه وجود ندارد و از سوی دیگر تلاشهای کشورهای قطر، ترکیه، عربستان و امارات برای حمایت از مخالفان در ارسال پول و سلاح و پناه دادن به مخالفان همچنان ادامه دارد. این تعارض و دوگانگی طرفهای خارجی، در کنار وضعیت مستحکم نیروهای اداری و نظامی سوریه و همچنین عدمحرکت یکپارچه و گسترده مردم علیه حکومت باعث طولانی شدن این ماجرا شده است.
- ترکیب مخالفان سوریه آنقدر متفرق است که بهنظر میرسد هیچگاه به توافق نمیرسند. بهنظر شما علت این امر چه میتواند باشد؟
ما شاهد هستیم که مهمترین تشکیلات مخالفان سوریه، همان کمیتههای هماهنگی هستند. اینها در میدان حضور دارند و تظاهرات غیرمسلحانه را سامان میدهند. یکی هم ارتش آزاد سوریه است که عناصری از افراد مسلح و گروههای سلفی تندرو که از خارج سوریه آمدهاند و تعدادی از فراریان از ارتش، این ارتش را تشکیل دادهاند. یک گروه سومی هم وجود دارد که خود را بر اینها تحمیل کرده و آن شورای ملی سوریه است که در استانبول تشکیل شده و رهبری آن بنا به خواست قطر، برهان غلیون شد که از فرانسه آمده است. این فرد در ابتدا پذیرفته شد اما در مراحل بعدی رد شد و دیدیم که بهدلیل عدماقبال و حمایت از او، کنارهگیری کرد و رفت. مخالفان داخلی این گروه را قبول ندارند و معتقدند که هتل نشین هستند و شایستگی و قدرت رهبریت مخالفان را ندارند. تمام اموال و کمکهای خارجی ارائه شده ازسوی قطر و غرب به غلیون داده میشود و این باعثشده اختلافات جدی بین مخالفان صورت بگیرد. عربستان کوشید از این شرایط استفاده کند و اموال را بهصورت مستقیم به گروههای سلفی از طریق اردن و طرابلس و عکار ارسال کند؛ همین امر باعث شد تا بهعلت تبعیضها، درگیریهایی حاصل شود و از این رو، بر سر تقسیم پولها، اخیرا درگیریهایی در حمص درگرفت که 6 نفر در آن کشته شدند. ترکیه هم پشتیبان ارتش آزاد سوریه است و نسبتا به غلیون دید مثبتی دارد؛ خاصه اینکه پیش از این غربیها و بهویژه سارکوزی از او حمایت میکردند. حال که قدرت در فرانسه تغییر یافته، وی مقبولیت خود را از دست ، مخالفان داخلی اخوان را قبول ندارند و اخوان سعی میکند رهبریت را به دست بگیرد. عناصر مخالف مسلح داخلی و حتی عربستان هم موافق اخوان است اما هیثم مناع مخالف نظامیکردن انقلاب است لذا روسیه و چین با وی بسیار ارتباط برقرار کرده و او هم ارتباط غیرمستقیم با دولت دارد و گفتوگو هم میکند. او با وجود آنکه مخالف شدید دولت سوریه است اما معتقد است که با وضعیت فعلی سوریه میتوان وارد گفتوگو شد تا خونریزیها متوقف شود. کوفی عنان هم دنبال افرادی مشابه وی است تا گفتوگویی ملی در سوریه برگزار کند.
- علت پیوستگی و انسجام موجود در دولت سوریه چه چیزی میتواند باشد؟
زیرا اعتقاد نظامیان و امنیتیها مستحکم است. حزب بعث، کار ایدئولوژیک و اعتقادی کرده است. دوم اینکه سوریه تجربیاتی دیده و مشاهده کرده؛ اینکه در عراق و لیبی چه اتفاقاتی افتاده و چه قتل عامی از غیرنظامیان در این کشورها به دست ناتو رخ داده. سوم اینکه با وجود نارضایتی، اکثریت مردم حرکت نکردهاند اما بزرگترین اشتباه مخالفان، هدف قرار دادن نظامیان ارشد از همان روز اول بوده است، لذا ارتش نسبت به نظام و هم در تعامل با این گروههای پیکارجو نوعی حالت تعصب پیدا کرده است. در این بین، تهدیدها و تشویقهایی برای جداشدن نظامیان از ارتش وجود دارد. مثلا مخالفان به هر کارمند یا نظامی با معرفی خود و آوردن دو شاهد، حقوق هفتگی میدهند. با این حال، جدایی از ارتش چندان قابل توجه نیست و این هم بهعلت همان برخوردهاست. اما حس وطندوستی ایجاد شده میان نظامیان و کادرهای اداری و مشاهده دخالتهای مستقیم عربستان و فرانسه و اسرائیل و کشتن نظامیان به دست مخالفان و عدمتحرک مردم، باعث شده تا برخورد آنها با مخالفان را چندبرابر کنند و به نظام وفادار بمانند.
- سرنوشت انتخابات پارلمانی چه شد و چرا مخالفان از این انتخابات ناراضی بودند؟
مخالفان میگویند هنوز قانون اساسی را قبول ندارند و نیز روش انتخابات فعلی مورد انتقاد آنهاست زیرا بهنظر آنها انتخابات در شرایط ناآرامی برگزار شده و هنوز احزاب مورد نظر مخالفان تشکیل نشدهاند و آزادی تبلیغات و تحرکات در کشور را ندارند. اما چهرههای جدید وارد شده و مخالفان جدی وارد نشدند. با این حال، پیشبینی میکنم پس از آشتی ملی، احتمالا سوریه وارد مرحله انتخاباتی جدید خواهد شد.
- تقسیم قدرت در سوریه چگونه است. چرا سنیها که در سوریه اکثریت هستند قدرت سیاسی ندارند و اساسا چرا الگوی لبنان در این کشور اجرا نشده است؟
سوریه هنوز همان وضعیت قبلی خود را ادامه میدهد. بشار اسد نظرش این است که اصلاحات سیاسی صورت گیرد و تقسیم قدرت بشود اما شرایط آن فراهم نشده است. این امر نیاز به برقراری آرامش دارد که گروههای مخالف مسلح و دخالت خارجی این شرایط را تاکنون فراهم نکردهاست. اگر آرامش برقرار شود امکان تغییرات سیاسی هم هست اما تا آن زمان همان حالت فعلی ادامه مییابد. به هر حال، بشار اسد مایل به تحقق این امر هست. با این حال، شرایط امنیتی و سیاسی فراهم نیست. علت اصلی این قضیه هم دخالتهای مسلحانه و خارجی در سوریه است. مثلا ربودن لبنانیهای زائر در خاک سوریه نشان میدهد مخالفان پراکندگی دارند و این باعث میشود گفتوگوی ملی سختتر شود زیرا شخصی وجود ندارد که این مخالفان را جمع کند و بتواند با قدرت و قوت در مقابل دولت مرکزی سوریه سر میز مذاکره بنشیند. این پراکندگی و این اختلافات جدی و درگیریها میان مخالفان باعث شده تا این وضعیت ادامه یابد.
- بشار اسد به غیراز کنارهگیری چه اقدامی میتواند انجام دهد تا مخالفان را راضی کند؟
مخالفان معتقد هستند که وی باید از قدرت خارج شود. البته طرح عنان عکس این مسئله را میگوید و این نشان از آن دارد که جامعه بینالملل پشتیبان ادعای رفتن اسد نیست. اینها معتقدند که انتخابات پارلمانی و ریاستجمهوری برگزار شود و نتیجهاش هر چه باشد میپذیرند. بشار اسد هم بر این مسئله تأکید دارد و همین را دنبال میکند، چون اصراری بر بقا در قدرت ندارد. وی با طرفهای مختلف از جمله عنان و روسیه و چین این را تأکید کرده اما این را هم بیان کرده که مایل است روند آزاد و دمکراتیک در کشور انجام گیرد و نتیجهاش هر چه باشد آن را میپذیرد و گویا جامعه بینالملل هم این را پذیرفته است.
- رابطه خاندان اسد با آمریکا و اسرائیل در طول سالهای گذشته بهنحوی از انحا بهصورت کج دار و مریز بوده است. حال چرا آمریکا میگوید بشار اسد باید برود؟
این اتفاق درباره لیبی هم حاصل شد. اینها در سال 2005 توافقنامه امنیتی با قذافی امضا کردند اما یکباره تغییر موضع دادند. ظاهرا کینههای اسرائیل و آمریکا همچنان وجود دارد چرا که سوریه از حزبالله در جنگ 2006 و از حماس در جنگ غزه پشتیبانی کرده، روابط قوی و مستحکم با ایران دارد و هم در زمان حافظ اسد و هم در زمان بشار همواره از جنبشهای مقاومت علیه اسرائیل حمایت کرده، لذا اینها از این نظام دل چرکین هستند و اکنون هم فرصتی برای انتقام پیش آمده است اما تاکنون چنین امری محقق نشده است. خاصه اینکه فاکتور نظامی برای اسرائیل و غربیها اهمیت زیادی دارد زیرا اسرائیل در همجواری با اراضی اشغالی است و توان نظامی و موشکی سوریه بسیار بالاست و میتواند کل منطقه را به هم بریزد. لذا با احتیاط کامل سراغ گزینه نظامی میروند. شرایط سوریه با لیبی کاملا متفاوت است زیرا لیبی را ابتدا خلع سلاح کردند سپس به گزینه نظامی رویآوردند؛دقیقا همان سناریویی که در عراق رخ داد. اما در سوریه وضعیت متفاوت است. اکنون انبارهای سلاح سوریه پر است و سکوها آماده شلیک هستند.
- بهنظر شما حقیقت ماجرای کشتار الحوله چه میتواند باشد؟
مخالفان میگویند این منطقه بمباران شده اما تصاویر خلاف این امر را میگوید. بعید میدانم این اقدام از سوی دولت سوریه صورت گرفته باشد زیرا سوریه بر تشکیل کمیته حقیقت یاب اصرار دارد اما مخالفان وقوع چنین بحرانهایی را مطلوب میدانند چون اوضاع در سوریه رو به آرامش دارد و نهادهای بینالمللی اعمال فشار زیادی بر سوریه وارد نمیکنند و شورای ملی سوریه هم دچار چنددستگی شده است. از این رو، چنین اقداماتی از سوی مخالفان بعید نیست تا مجددا توجهها بر سوریه متمرکز شود و همانطور که دیدیم امارات از این شرایط استفاده کرده و خواستار نشست اتحادیه عرب شد و قطر و عربستان هم خواستار برگزاری نشست شورای امنیت شدند که این نشست هم برگزار شد و سوریه محکوم شد. در هر حال، دست داشتن القاعده هم بهعنوان بخشی از مخالفان سوریه دراین مسئله بسیار محتمل است زیرا کشتارهایی از این دست، قبلا به دست القاعده در عراق، الجزایر، یمن و افغانستان صورت گرفته بود. در هر صورت، باید منتظر نتایج نهایی کمیته حقیقتیاب در این باره باشیم.