شاید انتظار تحقق این شرایط پس از گذشت یک سال و نیم معقول یا منطقی نباشد اما ایجاد زمینهها و بسترهای چنین شرایطی و بروز علائمی هرچند کوچک از وجود این زمینهها در این مدت، انتظاری غیرمنطقی نیست.
مروری بر تحولات 18 ماه گذشته اقتصاد ایران نه تنها بیانگر رونق و احیا در اقتصاد نیست بلکه همه شاخصها نشان از عقبگرد اقتصادی و تشدید چالشهای مزمن اقتصاد کشور یعنی افزایش تورم و کاهش شدید قدرت خرید مردم، کاهش رشد سرمایهگذاری، افزایش بیکاری و کاهش قابل توجه اعتماد در بین فعالان اقتصادی دارد. واقعیت امروز اقتصاد ایران این است که طرح هدفمندی یارانهها با وجود داشتن برخی اثرات مثبت بهویژه در حوزه مدیریت مصرف انرژی، نتوانسته در نقش واقعی خود در رونق اقتصادی ظاهر شود و از این لحاظ نمیتوان چشمانداز مثبتی از آن ارائه داد. چه اینکه عوامل درگیر با این طرح از مردم عادی گرفته تا فعالان اقتصادی و دستگاهها و نهادهای سیاستگذار و ناظر با بیم و امید به این طرح و آینده آن مینگرند و چه بسا بیمها و نگرانیها از پیامدهای طرح بر امیدها برتری یافته است.
شاید یکی از دلایل اخیر بروز این نگرانیها، گرفتار شدن طرح هدفمندی به اما و اگرهای فراوان و بروز تردیدها در اجرا یا عدماجرای فاز دوم آن است. نکته قابل توجه اینکه باوجود مشخص بودن چارچوبهای کلی اجرای طرح هدفمندی در فاز دوم (طبق تکالیف قانون بودجه سال 91)، هیچنهادی حتی مجلس از نحوه اجرا و پیامدهای آن در این فاز خبر ندارد و همه در انتظار هستند تا ببینند دولت چه زمانی و چگونه قرار است فاز دوم را کلید بزند.
این درحالی است که دولت از ابتدای سال با واریز مبالغی بهعنوان مابهالتفاوت یارانه نقدی مرحله اول و دوم بهحساب برخی خانوارها- که البته خرج یارانه نان تا آخر سال شد- اجرای فاز دوم را آغاز کرد اما با ورود مجلس به موضوع و مخالفت با افزایش بدون برنامه یارانه نقدی، هماکنون دولت انگیزهای برای اجرای فاز دوم ندارد و این برنامهریزی فعالان اقتصادی و بخشهای تولیدی را با مشکل مواجه ساخته است. گویی فاز دوم طرح هدفمندی یارانهها به مثابه جعبه سیاهی است که ابعاد و زوایای اقتصاد ایران در یک سال آینده درون آن نهفته است و دولت فعلا قصدی برای باز کردن آن ندارد.
واقعیت این است که قطار طرح هدفمندی یارانهها که هزینه سنگینی برای زمینهسازی اجرای آن گذاشته شد، از ابتدا در ریل واقعی خود قرار نگرفت و به همین دلیل در طول حرکت دچار انحرافات و حوادث سخت و پرهزینهشده است. شاید باور برخی در این زمینه درستتر باشد که مشکل از حرکت قطار روی ریل نیست بلکه مشکل این است که ریل در جای مناسب و براساس اصول و قواعد درست و مهندسی و همچنین توسط طراحان و مجریان مجرب و ماهر گذاشته نشده است. به همین دلیل قطار هدفمندی دائم در مسیر حرکت دچار توقف، انحراف و تصادم میشود.
این طرح باعظمت که آینده اقتصاد کشور و نسلهای آینده به موفقیت یا ناکامی آن وابسته است لازم است از دایره تنگ سلایقشخصی، بخشینگری، تنگنظری، سیاستبازی و مهمتر از همه مصلحتجوییها خارج شده و براساس مصالح ملی و شرایط واقعی فعلی و آینده اقتصاد کشور مورد بازنگری و تجدید قوا قرار گیرد. توقف کوتاه در اجرای طرح با هدف اصلاح و تجدید قوای آن با وجود داشتن هزینه برای کشور و مردم بیفایده نخواهد بود. تا دیر نشده و مسائل، چالشها و مشکلات طرح تعمیق و نهادینه نشده باید به داد طرح هدفمندی یارانهها رسید و از انحراف و به همان میزان تحمیل هزینههای بیشتر آن جلوگیری کرد. این ضروریترین و مهمترین مصلحت کشور در شرایط فعلی است.