در صحت سخنان این مقام مسئول که لابد متکی به تحقیقات و بررسیهای میدانی و علمی است نباید شک کرد، چه اگر اینگونه باشد سنگ روی سنگ بند نمی شود. در اینکه زلزله تهران در راه است نیز نباید شک کرد؛ هرچند به مذاق برخی مسئولان خوش نمیآید؛ همانها که انتشار چنین اخباری را مایه نگرانی و تشویش افکار عمومی تهرانیها میدانند اما بگذار تشویش بشود. بدون تشویش ذهن، اساسا رشد و پیشرفت حاصل نمیشود و آنها که ذهن راکد دارند آرامش قبرستانی نیز میپسندند. بگذارید مردم بدانند زیر سقفهایی زندگی میکنند که با زلزلههایی مرسوم در دنیا که آب از آب تکان نمیخورد، ممکن است ویران شوند و آجر و سیمان بر سر کودکانشان آوارگردد.
زلزلههایی با قدرت ششریشتر و حتی هفتریشتر در کشورهایی مثل ژاپن مرتبا میآید و خبرگزاریها بهویژه رسانههای ما گزارش میدهند که از میزان تلفات آن تاکنون گزارشی مخابره نشده است و البته هیچگاه هم مخابره نخواهد شد چه آنکه آنها اساسا تلفاتی دربر ندارند زیرا ساختمانهایشان را براساس اصول علمی و مهندسی و متکی بر جدیدترین فناوریهای روز دنیا بنا میکنند تا بتوانند بدون دغدغه زندگیشان را بکنند.
و ما اینجا باید هر بار که یکی از مسئولان حوزه زلزله یا مدیریت بحران مصاحبهای میکند مو بر تنمان سیخ شود که اگر زمین زیر پایمان بلزرد باید حداقل یکمیلیون نفرتلفات بدهیم و سالها سر از خاک آوار بیرون نیاوریم. و البته همه ما مردم فراموشکاری هستیم و زود از یاد میبریم که با کوچکترین لرزشی یا حتی امواج زلزلهای در نزدیکی شهرمان، به خیابانها ریختیم و در پارکها و بوستانها بیتوته کردیم تا باز زمینلرزه را از یاد ببریم. کابوسی شده است این پیشبینیهای زلزله تهران برای تهرانیها. آلودگی هوا و ریزگردها و هزار درد بیدرمان کم است، خطر زلزله نیز قوز بالا قوز شده است.
اما بهراستی بعد از این همه مصاحبه و کنفرانس و سمینار و مطالعه و جلسه و نشست و برخاست، چه اقدام عملی و علمی برای کنترل خطر زلزله تهران انجام شده است؟ اگر میدانیم که اغلب ساختمانهای تهران توان مقابله با زلزله بالای ششریشتر را ندارند چرا آستین بالا نمیزنیم و کاری نمیکنیم؟ سازمان نظام مهندسی و سایر سازمانهای ذیربط چه وظیفهای در قبال این خطر بالقوه دارند؟ حال که میدانیم چه صدماتی در کمین مردم است چرا فکری پیشگیرانه نمیکنیم؟
تا کی فقط باید منتظر بمانیم تا حادثه بیاید و بعد مدیریت بحران کنیم؟ در تمام متون علمی و آکادمیک مرتبط با مدیریت بحران نیز تأکید شده است که علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد. سازمانهای دستاندرکار بیایند توضیح دهند که از بودجههای کلانی که طی سالهای اخیر به یمن درآمدهای سرشار نفتی بهدست آوردهایم چند درصد را صرف بازسازی و بهسازی بافتهای مسکونی و اداری تهران کردهاند؟
با هر منطقی که محاسبه کنیم، چه منطق تاریخی که دورههای زلزلههای بالای هفتریشتری تهران را 150ساله اعلام میکند و چه منطق علمی بررسی رفتار گسلهای فعال و نیمهفعال تهران و اطراف آن، زلزله آینده تهران قطعی است، فقط زمان دقیقش را نمیدانیم و صد البته این خطر فقط منحصر به تهران نیست؛ چه تمام شهرها و روستاهای ایران در برابر زلزله آسیبپذیرند و برای این درد ملی باید طرحی ملی و تدبیری ملی اندیشیده شود. کاش مجلس تازهنفس، تدوین چنین طرحی را از هماکنون در دستور کار خود قرار دهد؛ همان جایی که نمایندگان مردم بر کرسیهای سبز آن تکیه زدهاند.