رامبد جوان، اشکان خطیبی و سحر دولتشاهی میخواهند در «گپ» بگویند که همیشه هم اینطور نیست. شاید حتی مثل اشکان خطیبی، از دوران نوجوانی از این چیزها گریزان بوده باشی و به همهچیز بازیگری فکر کرده باشی غیر از اینکه بخواهی مدام دربارهی خودت صحبت کنی.
اشکان خطیبی با اینکه این روزها مشغول کارهای رستورانش است، اما از بازیگری و اجرا هم غافل نمیشود. او که قبلاً هم سابقهی اجرای برنامه را در «خانهای با طرح نو» داشته، یکی از مجریان این برنامه است که از ابتدای شکلگیری ایده، آن را همراهی کرده است. قرار بوده «گپ» تا 100 قسمت تولید شود اما پس از تولید قسمت 17، پروژه متوقف شده است و خبری قطعی هم دربارهی ادامهاش نیست. به بهانهی برنامهی متفاوتی که روزهای پنجشنبه ساعت 22:30 روی آنتن شبکهی «آیفیلم»1 میرود، گپی زدیم با اشکان خطیبی، یکی از مجریان برنامهی گپ.
- برخورد مهمانان وقتی با ایدهی برنامهی «گپ» مواجه میشدند چهطور بود؟ اینکه بخواهند دربارهی مسائلی صحبت کنند که کمتر به آن پرداختهاند و طوری دیده شوند که کمتر دیده شدهاند؟
خیلی نمیشود طبقهبندی کرد، چون هر کس طبق شخصیت خودش و اصولی که برای زندگی دارد برخورد میکرد. ابتدا هدفمان فقط بازیگرها نبودند، بلکه میخواستیم سراغ چهرههای مشهور برویم و معضلات شهرت را اینبار از هر دو طرف ببینیم. خیلیها راحت برخورد کردند و انگار دنبال فرصتی بودند که بیایند و دربارهی این مسائل حرف بزنند و خیلیها هم سخت تن دادند یا ندادند. من خیلی در جریان برنامههایی که مهمان خانم داشتند، نیستم. اما متوجه شدهام که آقایان راحتتر صحبت میکنند.
- تا اینجای برنامه در هر قسمت، لوکیشن2 غیرمتعارفی در نظر گرفته شده است. انتخاب آن با شما و بقیهی تیم تهیهی برنامه بود یا مهمانها خودشان انتخاب میکردند؟
در پشتصحنهی این برنامه یک گروه ایدهپرداز داشتیم که به لوکیشنها فکر میکردند و براین اساس ما چند پیشنهاد داشتیم که گاهی از بین همانها انتخاب میشد و گاهی خود مصاحبه شونده پیشنهادی میداد که ما بررسی میکردیم و میپذیرفتیم.
- بعضی لوکیشنها شلوغ و پرتردد هستند. این هم حتماً یکی از سختیهای کارتان بوده است.
البته هنوز به جاهای خیلی شلوغ وارد نشدهایم. برنامهای که قرار است با حضور رضا عطاران پخش شود در بازار فیلمبرداری شده است و در آن فقط شاهد همهمه و حضور مردم نیستیم، آنها به سمت رضا هجوم میآورند. هنوز نمیدانم این برنامه برای پخش چهطور از آب درآمده است، اما لوکیشنهای سختتر هم داشتیم.
- همین مسئلهی حضور مردم و علاقهشان به افراد مشهور یکی از چیزهایی است که در «گپ» قصد پرداختن به آن را دارید، و حالا بهطور واقعی در برنامهتان دیده میشود.
از ابتدا قرار بود کار کاملاً رئالیستی3 از آب دربیاید. ایدهی رامبد هم که برنامه از ابتدا تا انتها، کات4 نداشته باشد در همین جهت بود. یعنی سازندگان، دنبال هدفی هستند و حالا چیزهایی هم هست که به این هدف کمک میکند، مثل همین حضور مردم. چه چیزی از این واقعیتر؟
- بهترین بازخوردی که نسبت به این برنامه دیده یا شنیدهاید از سوی مخاطبان بوده یا بازیگران؟
از طرف همکارانم هنوز چیزهای زیادی نشنیدهام. این برنامه دربارهی من، رامبد یا سحر دولتشاهی نیست. مسئلهی یک قشر است، اما بعضی از منتقدها انگار خیلی برنمیتابند و فکر میکنند که ما داریم خودمان را دست بالا میگیریم. اما چیزی که از مردم شنیدم، بهتر از چیزی بود که از منتقدها شنیدم یا در وبلاگها خواندم. مطالبی خواندهام که میگفتند در این برنامه به مردم توهین شده است! اما مردم اصلاً چنین چیزی نگفتند. انگار بعضی چیزها برای مردم عادیتر است. ضمن اینکه تعجب کردم، وقتی دیدم مردم اینقدر برنامه را دیدهاند. چون از شبکهی آیفیلم پخش میشود.
در هر صورت چنین برنامههایی اینجور مشکلات را دارند. به خصوص وقتی برای اولینبار است که به این شکل به مسئلهی شهرت پرداخته میشود. آن هم در اینجا که آدم باید همهی جوانب را در نظر بگیرد.
- شاید بخشی از انتقادها به این دلیل باشد که در ابتدای برنامه و بهخصوص قسمت اول اینطور تصور شد که قرار است دربارهی زندگی خصوصی افراد مشهور، چیزهایی بشنویم. اما در قسمتهای بعد انگار بیشتر هدف این بود که نشان دهید بازیگرها هم مثل همهی مردم عادی یک زندگی معمولی دارند.
بله. متأسفانه وقتی برای اولینبار کاری انجام میشود درصد آزمون و خطا بالاست. برای اینکه دوستان بیایند و از دغدغهها و مسائلشان به راحتی صحبت کنند و به نوعی خیالشان را راحت کنیم، قسمت اول را به صورت نمایشی اجرا کردیم که بگوییم این دفعه قصد داریم از دو طرف به قضیهی شهرت نگاه کنیم. متأسفانه فکر کردند که آن قسمت رئالیستی است. اما اگر کسی ما را بشناسد اینطور فکر نمیکند. به هر صورت همهی ما آدمیم و در این جامعه زندگی میکنیم و با هم در ارتباطیم. من نمیتوانم بروم در تپههای هالیوود برای خودم کاخ بسازم. این مناسبات در اینجا تعریف شده نیست. در قسمت اول سعی کردیم یک جور شناسنامه و هویت به کار بدهیم و البته چیزی که دیدید قرار بود تنها پیش درآمدی بر قسمت اول باشد که اینطور نشد. من به انتقاد شدن عادت دارم. همهمان اهل زود قضاوت کردن هستیم و این ویژگی خرده فرهنگی است که در آن زندگی میکنیم.
- به نمایشی بودن در قسمت اول اشاره کردید. به طور کلی بحثها و سؤالهایی که در برنامه شکل میگیرد بداهه است یا از قبل برنامهریزی شده؟
حداقل 20 سؤال برای هر قسمت طراحی کردهایم. اما در مصاحبه هر اتفاقی پیش میآید و ما هم کات نداریم. طبیعی است که هر جا از روند اصلی خارج بشود باید آن را عوض کنیم. سعی میکردیم سؤالهای مهم را طرح کنیم.
- در نوجوانیتان به اینکه روزی مشهور شوید فکر کرده بودید؟
به هیچوجه! تقریباً به همهچیز این رشته فکر کرده بودم، غیر از شهرت. تصورش را نداشتم که روزی بخواهم دربارهی خودم و اینکه چه چیزی دوست دارم صحبت کنم، چون به طور کلی از این چیزها گریزانم. اما ناگزیرم که این کار را انجام بدهم. در غیر این صورت میگویند داری خودت را میگیری!
- و آن زمان چهرههای مشهور برایتان جذاب بودند؟ که الگوی خودتان قرارشان بدهید؟
خیلی زیاد. در سن نوجوانی شیفتهی بازی خسرو شکیبایی بودم. موسیقی هم برایم مقولهی عظیمی است و در این زمینه هم شخصیتهایی برایم جذاب بودند و هستند. آدمهای بزرگ زیادی بوده و هستند که سعی میکنم راههایی که آنها در زندگیشان رفتهاند، بروم. حتی آدمهای معمولی جامعه. مثلاً پدرم یکی از کسانی است که بسیار برایم شخصیت مهمی است و تحت تأثیر او هستم.
***
1. شبکهی «آیفیلم»، شبکهی ماهوارهای دو زبانهی صدا و سیماست که با دستگاههای گیرندهی دیجیتال هم قابل مشاهده است.
2. لوکیشن، اصطلاح مکان انتخابشده برای فیلمبرداری فیلم یا برنامهی تلویزیونی است.
3. رئالیستی یعنی واقعگرا.
4. کات در سینما یعنی برش یک صحنه یا نما.