پیکر این هنرمند قرار است امروز ساعت 9صبح از مقابل تالار وحدت به سمت قطعه هنرمندان بهشتزهرا تشییع شود. محمد فراهانی متولد 1315و از شاگردان مستقیم حسین قوللرآقاسی بود که آثار بسیاری را در موضوعات مختلف مذهبی ازجمله عاشورا، موضوعات حماسی شاهنامه فردوسی و آداب و رسوم ایرانی از خود به یادگار گذاشته است. آخرین آثار این هنرمند در کارگاه نقاشی ای در موزه هنرهای دینی امام علی(ع) ، خلق شد. محمد فراهانی سال گذشته در آخرین برنامه تجلیلی که از او در خانه هنرمندان ایران برگزار شد، گفت: «من را که میبینید، تهمانده نقاشان خیالی هستم. نقاشان خوب همه درگذشتهاند. یکی یکی از این دنیا رفتند، یکی، دوتایشان بیماریهای سختی گرفتند... با وجود این بارها و بارها در مصاحبههایشان گفتند که این نقاشی در حال از بین رفتن است!»
ایران فراهانی، دختر آخرین بازمانده از نسل نقاشان قهوهخانهای با بیان اینکه پدرم در فراموشی مرد به مهر گفت:مسئولانی که اکنون بیانیه میدهند پدرم را فراموش کرده بودند. هیچکس از مسئولان یادی از او نکرد و مطمئن هستم بعد از مرگش همه برای او بیانیه میدهند و او را به نیکی یاد خواهند کرد ولی دیگر فایدهای نخواهد داشت.
وی افزود: همه نقاشان قهوهخانهای ایران از دنیا رفتهاند و تنها پدر من باقیمانده بود که زحمت بسیاری برای نقاشی قهوهخانهای با موضوعات دینی، مذهبی، شاهنامهای و... کشید ولی اکنون که به حمایت مسئولان نیازمند بود هیچکس به او کمک نکرد.
این موضوع گویای این واقعیت است که این همه ادعای حمایت و کمک به هنرمندان در قالب صندوق اعتباری و...، همواره در حد صحبت بوده و اقدام عملی صورت نمیگیرد. اگر یکی از وظایف متولیان فرهنگ و هنر کشور را رسیدگی به وضعیت بیمه و یا بازنشستگی هنرمندان بدانیم. باید پرسید چرا این هنرمند پیشکسوت پس از عمری زحمات طاقت فرسا به گفته دخترش تحت پوشش بیمه هنرمندان نبوده است. متأسفانه اعلام حمایت از هنرمندان تنها پس از رسانهای شدن و بیان مشکلات از سوی خانوادههای هنرمندان، بعضا مسئولان هنری را مجبور به پیگیری و رسیدگی به وضعیت آنها میکند.
که معمولا هم وعدههای داده شده یا به سرانجامی نمیرسد و یا وقتی رسیدگی نتیجه میدهد که هنرمند دستش از این دنیا کوتاه شده و بهقول معروف نوشدارو پس از مرگ سهراب است. محمد فراهانی تنها بازمانده قافله نقاشان قهوهخانهای بود که روزگاری نهچندان دور نقاشیهایشان طرفداران و خریداران بسیاری داشت، در آن روزگاران که بازار این نقاشیها رونقی داشت، سفارشهای بسیاری با موضوعات مذهبی ازجمله عاشورا، داستانهای حماسی شاهنامه و آداب و رسوم ایرانی به آنها داده میشد و نقالان و راویان با استفاده از تصاویر این پردههای بزرگ نقاشی، داستانها و روایات مذهبی و یا بزمی و رزمی را با شور و هیجان روایت میکردند.
در آن روزگار رونق نقاشیهای قهوهخانهای، محمد مدبر و حسین قوللرآقاسی جلوداران این نوع نقاشی بودند که شاگردان بسیاری را تربیت کردند اما با ظهور نقاشی مدرن در ایران و همچنین رواج استفاده از رادیو و تلویزیون، رفته رفته از طرفداران نقاشیهای قهوهخانهای کاسته شد تا جایی که بعدها، این هنر تنها به واسطه حضور معدود نقاشان قهوهخانهای، زنده ماند و هر از گاهی از آثار آنها به مناسبتهای مختلف استفاده میشد. اما در طول سالیان گذشته این هنرمندانی که بعدها از آنها با عنوان نقاشان خیالینگار یاد میشد، یکی پس از دیگری از دنیا رفتند که از آن جمله میتوان به عباس بلوکیفر، سیدحسن اسماعیلزاده (چلیپا)، حسین همدانی، احمد خلیلی و علیاکبر لرنی اشاره کرد. از این قافله تنها محمد فراهانی باقی مانده بود که او هم از دنیا رفت.