بالاترین دعا برای انسانها نیز سلامتی آنهاست. اما اینکه چگونه میتوان سلامت بود و سلامت ماند تا حد زیادی بستگی به سبک زندگی انسانها دارد. سبک زندگی چیزی نیست که یکشبه ایجاد شده باشد. اگر مردم یک کشور اهل ورزش کردن نیستند ، دلایل متعددی دارد. در طول زمانهای طولانی افراد عادت کردهاند که ورزش و تحرک داشته باشند یا نداشته باشند.
وجود امکانات ورزش و تحرک در محیط زندگی پیرامونی مردم ، وضعیت اشتغال آنها و اینکه مثلا باید صبح زود عازم محل کار شوند یا به موقع به سمت آنجا حرکت کنند، بر سلامت آنها مؤثر است. زندگی شهری ، سبک زندگی شهری را به مردم تحمیل میکند. سبکی که در آن تحرک به کمترین وضعیت خود درمیآید، دیگر محیط کافی برای تحرک کودکان و نوجوانان وجود ندارد و چنین نوجوانی دارای استخوانهایی آسیب پذیر در آینده خواهد بود.
شلوغی بیمارستانهای کشور ارتباط نزدیک با سبک زندگی مردم در دهههای گذشته دارد. محدودیتهای محیطی برای جنسیتهای مختلف نیز سبک زندگی آنها را دگرگون میکند. کمتحرکی مضاعف زنان نیز باعث شده تا مشکلات وسیع عضلانی و اسکلتی گریبانگیر جامعه زنان در سنین میانسالی و سالمندی شود.
نوع مصرف مواد غذایی و سبک مصرف این مواد نیز عامل دیگری در حفظ سلامت افراد به شمار میرود. رویکرد به فست فودها، مصرف غذاهای با چربی بالا و گرسنگی پنهان افراد بهدلیل عدمرعایت الگوهای تغذیه سالم نیز باعث شده تا انبوهی از بیماریهای رنگارنگ به سراغ جامعه ما بیاید که نام برخی از آنها نیز برای ما تازگی دارد.
پایین آمدن سن ابتلا به بیماریهایی همچون فشار خون ، سکته و اختلالات سیستم قلبی وعروقی، پایین آمدن سن سکتههای مغزی و بالا رفتن میزان ابتلای افراد به انواع و اقسام سرطانها، نشانههای هشدار دهندهای هستند که به نظام سلامت کشور ارسال میشود. معنا و مفهوم این هشدارها این است که در دو دهه گذشته به سبک زندگی مردم توجه چندانی نشده است. اقدامات درمانی کنونی تنها میتواند مشکلات نسل فعلی را تا حدی رفع کند؛ تازه اگر به فرض همه این اقدامات در سطح وسیع انجام شده و به نتایج مورد نظر دست یابد. اما برای درمان دردهای نسل آینده، اکنون باید سبک زندگی مردم تغییر کند. بخشی از این تغییر سبک زندگی میتواند توسط نهادهای دستاندرکار برنامهریزی شود. بخش دیگری از این تغییر رویه وابسته به اراده خود مردم است.
ایجاد یک پارک در محیط شهری و در اختیار قرار دادن وسایل بازی و ورزش، میتواند تأثیرات دراز مدت بر سلامت مردم داشته باشد. بالابردن مصرف مواد غذایی مورد نیاز مردم مانند شیر و گوشت میتواند در آینده تأثیرات خود را نشان دهد. شواهد اخیر نشان میدهد که سیاست حذف یارانهها باعث شده تا مصرف سرانه عمومی در حوزه مواد غذایی مانند لبنیات ، گوشت و میوه به حد خطرناکی کاهش یابد. در واقع با حذف یارانهها، نخستین حذفیات مردم از سبد هزینه خانوارها همین اقلام هستند.
این ممکن است فعلا تأثیر خودش را نشان ندهد اما در آینده نه چندان دور ، نظام سلامت کشور باید معادل همین یارانههای حذف شده را در مراکز درمانی و بیمارستانی صرف بهبود سلامت مردم کند. شواهد نشان میدهد که فعلا به جای جدی گرفتن هشدارها، سیاست تکذیب درمانی در پیش گرفته شده است! تداوم این وضعیت برای مردم بهویژه اقشار پایین دستی جامعه ، آسیب ایجاد خواهد کرد. هرچند آن موقع برای درمان این وضعیت، بسیار دیر خواهد بود.