این گزارش رویکرد تاکتیکی اسپانیا و رقیبانش را در یورو 2012بررسی میکند.حکومت اسپانیا بر فوتبال اروپا و جهان از سال 2008شروع شد، وقتی بازی متکی بر مالکیت توپ، پاسکاری متوالی و جابهجایی تمامنشدنی بازیکنان که به «تیکی تاکا» شهرت دارد، سرانجام نتیجه داد و این تیم توانست به قهرمانی یورو برسد.
اسپانیا در جامجهانی2006 هم با همین روش بازی میکرد، ولی در یک هشتم نهایی مغلوب فرانسه شد که توانست ضدتاکتیک این روش را بهخوبی اجرا کند. ترفند دومنک، سرمربی وقت فرانسه این بود که مالکیت توپ را به اسپانیا بدهد و با تجمع بازیکنانش در نیمه زمین خودی، فضا را از حریف بگیرد. در فینال اما فرانسه مغلوب ترفند خودش شد و در برابر ایتالیا که تصمیم به بستن فضا گرفته بود، به بنبست رسید تا در نهایت در ضربات پنالتی مغلوب شود.
دو سال بعد، وقتی نسل طلایی فوتبال اسپانیا به پختگی رسیده بود، دوران شکوفایی تیکی تاکا هم فرا رسید و این تیم با اقتدار قهرمان یورو 2008شد. اسپانیا روی موج این قهرمانی جام جهانی را هم برای نخستینبار فتح کرد و در سال2010 هم به قهرمانی جهان رسید. در آستانه یورو 2012 اما سؤال اصلی این بود که رقیبان برای مقابله با تیکی تاکای اسپانیا از چه روشی استفاده میکنند؟ چلسی چند هفته مانده به شروع یورو با فوتبالی بسته توانسته بود به قهرمانی لیگ قهرمانان برسد و پیشبینی میشد که این روش در یورو هم مورد توجه قرار بگیرد ولی آنچه اتفاق افتاد دقیقا عکس ماجرا بود.
وقتی مالکیت اسپانیا کم شد
شروع تورنمنت نشان داد که موفقیت مداوم اسپانیا الهامبخش سایر مدعیان اروپایی شده و مربیان این تیمها ترجیح دادهاند اساس بازی تیمشان را مالکیت توپ قرار بدهند. جز انگلیس که با فوتبال مورد علاقه روی هاجسون از روش دفاع و ضدحمله استفاده میکرد سایر مدعیان بهدنبال مالکیت بالای توپ و پاسهای زیاد برای تسلیم حریفان بودند.
پراندلی با ارائه فوتبالی تهاجمی در تیم ملی ایتالیا سنتشکنی کرد و در میان مدعیان تنها تیمی بود که از دو مهاجم استفاده میکرد. مالکیت توپ این تیم در سه بازی مرحله گروهی از 40درصد در بازی با اسپانیا، در دو بازی بعدی مقابل کرواسی و ایرلند بهترتیب به 52و 60درصد رسید.
بلان هم برخلاف دومنک فوتبالی متکی بر مالکیت توپ انتخاب کرده بود و گفته میشد که سبک بازی این تیم شباهت زیادی به اسپانیا دارد. مالکیت توپ این تیم در سه بازی مرحله گروهی بهترتیب 60درصد (مقابل انگلیس)، 52درصد (مقابل اوکراین) و 57درصد (مقابل سوئد) بود که علاقه این تیم به بازی با توپ را نشان میدهد. آلمان با نسل جدید بازیکنانش مدتهاست که فوتبالی سریع و تهاجمی بازی میکند و پرتغال هم با بازیکنان تکنیکیاش نشان داد که در ارائه این سبک دستکمی از سایر مدعیان ندارد.
در مرحله حذفی، وقتی این تیمها به اسپانیا رسیدند، استراتژیشان این بود که به حریف اجازه مالکیت بالای توپ را ندهند و آمار هم این را نشان میدهد. مالکیت توپ اسپانیا در سهبازی مرحله گروهی بالای 60درصد بود ولی در بازی یکچهارم نهایی، فرانسه اجازه نداد که مالکیت توپ این تیم به بیش از 55درصد برسد. بیشتر مالکیت فرانسویها در نیمه دوم بود که توانستند اسپانیا را به عقب برانند البته تلاش آنها برای جبران گل خورده نیمه اول بینتیجه بود.
در بازی نیمهنهایی برنامه پرتغال این بود که با پرسینگ اجازه مالکیت توپ و بازیسازی براساس پاسهای کوتاه را بگیرد و در این بازی هم مالکیت توپ اسپانیا به 57درصد رسید. پرتغالیها در اجرای این برنامه موفق بودند و در 120دقیقه در خلق موقعیت، پابهپای اسپانیا پیش رفتند و تنها ضربات پنالتی بود که سرنوشت تیم برنده را تعیین کرد.
در فینال مالکیت توپ اسپانیا به حداقل رسید. این تیم در بازی مرحله گروهی مقابل ایتالیا توانسته بود مالکیت توپ 60درصد را ثبت کند ولی در رویارویی مجدد تنها 52درصد مالکیت توپ داشت. این در حالی است که ایتالیا در 28دقیقه پایانی بهدلیل مصدومیت موتا 10نفره بازی کرد و جالب اینکه پیش از این اتفاق، مالکیت توپ بیشتری از اسپانیا داشت.
رویکرد این تیمها نشان میدهد که آنها به این نتیجه رسیدهاند که بهترین روش مقابله با تیکی تاکای اسپانیا، استفاده از ابزار حریف یعنی مالکیت توپ است و این روش را بهطور قطعی بهعنوان سبک بازیشان انتخاب کردهاند. هرچند در این سالها برخی تیمها در لیگ قهرمانان توانستند با فوتبال بسته به موفقیت برسند، ولی این روش در رده ملی به دلایل مختلفی بااستقبال روبهرو نشده است.
البته این رویکرد یک دلیل مهم غیرفنی هم دارد و تیمهای ملی کشورهای صاحب فوتبال به این باور رسیدهاند که ارائه بازی دفاعی و تخریبی برازنده نام آنها نیست. حتی کارشناسان فوتبال انگلیس در پایان یوروبهروی هاجسون توصیه کردند که با وجود موفقیت نسبی این تیم، روش بازی این تیم را در درازمدت به سمت فوتبالی بر پایه مالکیت توپ و پاسهای کوتاه، مشابه آنچه اسپانیا استاد آن است، ببرد.
مالکیت برای گل نخوردن
سبک بازی اسپانیا اما در یورو 2012تفاوت اساسی با دورههای قبلی داشت و این تغییر بحثهای زیادی را هم بهوجود آورد. دلبوسکه در اکثر بازیها ترجیح میداد تیمش را با شش هافبک و بدون مهاجم نوک به زمین بفرستد. در این روش فابرگاس که بهجای مهاجم نوک تیم، تورس بازی میکرد به شماره 9کاذب مشهور شد.
سرمربی اسپانیا دلیل این انتخاب را گردش بهتر توپ در تیمش عنوان کرد؛ در عوض غیبت مهاجم نوک دلیلی بود که موقعیتهای گل این تیم بهشدت کاهش یابد. اگر از بازی فینال که بهدلیل خستگی ایتالیا و 10نفرهشدن این تیم در دقایق پایانی شرایطی غیرعادی داشت بگذریم، اسپانیا در سایر بازیها در خلق موقعیت و گلزنی مشکل داشت، با وجود این دلبوسکه در استفاده از 9کاذب پافشاری میکرد.
حسن بزرگ استفاده از شش هافبک این بود که اسپانیا با حفظ توپ به حریف اجازه نمیداد که صاحب فرصت گلزنی شود و درواقع مالکیت توپ این تیم بیشتر از آنکه در خدمت گلزنی باشد، با هدف گل نخوردن بود. آمار هم این را نشان میدهد و اسپانیا در 10بازی اخیرش در مراحل حذفی تورنمنتهای بزرگ (از یک چهارم نهایی یورو 2008تا فینال یورو 2012) توانسته دروازهاش را بسته نگه دارد. این ترفند به بیان سادهتر اجرای همان جمله قدیمی در فوتبال است که؛ «تا زمانی که توپ را در اختیار داشته باشید، حریف نمیتواند خطری روی دروازه شما بهوجود آورد.»
این روش اما با انتقادات زیادی هم روبهرو شد و برخی فوتبال اسپانیا در یورو 2012را خستهکننده نامیدند. مثلا بازی مرحله یکچهارم نهایی اسپانیا مقابل فرانسه، از نظر فرصتهای گل و موقعیتهای دیدنی بههیچوجه با سه بازی دیگر این مرحله قابل مقایسه نبود و همه تماشاگران را ناامید کرد.
آرسن ونگر، سرمربی آرسنال مشهورترین منتقد این سبک بازی بود و یک روز مانده به فینال مدعی شد که اسپانیا با این کار به فلسفه بازیاش خیانت کرده است؛«آنها در ابتدا مالکیت توپ را برای حمله و بردن بازی میخواستند، ولی حالا بهنظر میرسد آنها قبل از هر چیز از مالکیت برای نباختن استفاده میکنند.»