شاید کسی نداندکه سازنده برج میلاد، پس از دو دقیقه مرگ به دنیا بازگشت و پس از مرخصی از بیمارستان به دفتر کارش رفت بدون حتی یک روز استراحت، در ساخت برج حتی یک روز نیز وقفه بهوجود نیاورد. هنگامی که سیدرضا میرصادقی در شانگهای چین شنید ایرانیها نمیتوانند کار ساخت برج میلاد را به پایان برسانند، بعد از بازگشت به کشور و پیشنهاد ساخت برج، عزمش را جزم کرد تا این بنای رها شده در دل شهر را بسازد. البته میرصادقی میگوید: عزم و اراده جدی مدیریت ارشد شهری در این مسیر بسیار تأثیرگذار بود و توان ما را بیشتر میکرد. وی می افزاید: من کاری نکردهام. توان مهندسی ایران بیش از این بوده و حمایت و توجه مدیریت شهری نیز در ساخت این پروژه ملی بسیار دخیل بوده است.
برای نخستینبار درسال 85، در ساختمانی پرت افتاده از برج، به دیدار مهندس سیدرضا میرصادقی رفتیم. مردی که سکان ساخت دو پروژه بزرگ شهری آنروزهای تهران را در دست داشت؛ تونل رسالت که آن را در زمان مقرر به پایان رساند و برج میلاد که در دست ساخت بود. میرصادقی در آنروزها تمام توجهش را برای ساخت برج میلاد معطوف کرده بود. پس از بهرهبرداری از تونل رسالت، کار جدی او برای ساخت برج نیز آغاز شد.
ارتفاعی که یک عدد خیالی است
«من بهعنوان یک پلساز، مدتها درگیر یک موضوع بودم. در ساخت پل، قطعهای وجود دارد که این قطعه تا چند سال پیش باید از خارج وارد میشد. بعد از گذشت چند سال هنگامی که به بخش صنعت رفتم، با اصرار زیاد از همکاران صنعتکار خواستم تا این قطعه را در ایران تولید کنند. این دوستان گفتند که تا دانش فنی نداشته باشند امکان ساخت چنین قطعهای وجود ندارد. از طرفی کشورهای غربی به ایران بهعنوان یک دروازه نگاه میکردند که فقط باید از آن عبور کرد. بنابراین در برابر انتقال هرگونه دانش فنی مقاومت میکردند. از اینرو مطالعات جدی با این دوستان برای ساخت این قطعه آغاز شد. خیلی زود توانستیم این قطعه را تولید کنیم و از وابستگی به این قطعه رهایی یابیم. هماکنون هم به لطف پروردگار از صادرکنندگان این قطعه فنی و مهندسی هستیم».
وی در ادامه سخنانش میگوید: «برخی اوقات خارجیها نگاه تحقیرآمیزی نسبت به ایرانیان دارند. پیش از آنکه پروژه برج را به من بسپارند، در یکی از سفرهای خارجی وقتی که به چین رفته بودم، در شانگهای و هنگام بازدید از یک پروژه، تابلویی را دیدم که بر سر در دفتر کار مدیر آن پروژه نصب شده بود و برجهای بلند دنیا را نشان میداد. من گفتم که نام برج میلاد در این تابلو نیامده و فکر میکنم که باید برای آن بخشی را خالی کنند اما مدیر پروژه که یک دوست چینی بود به من گفت ما معتقدیم این برج قرار نیست ساخته شود و بهعنوان یک پروژه مختومه محسوب میشود. او گفت که برج میلاد قرار بوده پنج ساله ساخته شود، ولی بعد از گذشت 9سال همچنان ناتمام مانده است و فکر نمیکنم که ادامه پیدا کند. در شهر کوالالامپور هم تابلوی برجهای بلند را بدون ذکر نام برج میلاد دیدم. وقتی علت را پرسیدم، به من گفتند که این برج تکمیل نشده و ارتفاع آن تنها یک عدد خیالی است و ساخته نمیشود زیرا ایرانیها قادر به ساخت آن نیستند. همین که مهندسان خارجی توان ایرانیها را ضعیف میپنداشتند، باعث شد تا با پیشنهاد شهردار محترم تهران و حمایت قاطع وی با جدیت وارد پروژه برج میلاد شوم».
حمایت شهردار و انگیزه شخصی
حالا پس از چند سال باردیگر سراغ میرصادقی رفتیم . در گفتوگو با او به گذشته و روزهای ساخت برج نقب میزنیم. وی میگوید:«هنگامی که دکتر قالیباف سکان هدایت شهرداری تهران را در دست گرفت، ایده بزرگی را مطرح کرد. او گفت که ما میخواهیم در ابتدا تمام پروژههای نیمه تمام را کامل کنیم بعد پروژههای جدید را آغاز کنیم. وقتی از من برای همکاری دعوت کرد، نمیتوانم بگویم تنها انگیزه شخصی بلکه جدیت وی در کار من را برای ساخت برج میلاد به این پروژه کشاند؛ بهویژه اینکه کار برای ساخت یک پروژه ملی میتوانست خواست هر کسی باشد. در نخستین جلسهای که با پیمانکاران ساخت برج داشتم، به همه این دوستان گفتم که من آمدهام تا همه شما را بیرون کنم. من آمدهام تا این پروژه را تمام کنم و آن وقت همه با هم از این پروژه میرویم بیرون».
یک مجری طرح خوب
تلاش برای ساخت برج میلاد کاری بزرگ بود. قرار بود این پروژه در سال 82به بهرهبرداری برسد. اما با وقفه 9ساله در سال 84این پروژه تنها 36درصد پیشرفت فیزیکی داشت. از سال 84کار برای تکمیل برج میلاد دوباره با جدیت از سر گرفته شد. حجم بالای کار باعث بروز اتفاقات ناخوشایند برای میرصادقی شد. سکته قلبی وآسیب دیدن پا ازجمله این اتفاقات بود. هنگام یادآوری این مشکلات میرصادقی میگوید: «این مشکلات در برابر تکمیل این پروژه خیلی مهم نبود. مجریان طرح همیشه باید با این مشکلات دست و پنجه نرم کنند. یکی از مجریان طرح با سابقه کشور هنگامی که من در بیمارستان بودم، به عیادتم آمد و گفت: حالا دیگر واقعا میشود روی تو بهعنوان یک مجری طرح خوب حساب کرد. او گفت: مجری طرحی که بر اثر فشار کار سکته نکند، مجری طرح نیست. فضای کار خیلی سنگین بود و نبود امکانات و همچنین اصرار به ارائه یک کار کیفی، فشار کار را دو برابر میکرد».
فرصتی تازه و افتخاری ماندگار
بعد از گذشت 11سال بالاخره برج میلاد در عید سعیدفطر سال 87افتتاح شد؛ برجی که روزهای آغازین کار، تصور میشد که پنج ساله ساخته میشود اما ساخت این یادمان بزرگ پایتخت بیش از دوبرابر پیشبینی اولیه به درازا کشید. میرصادقی با اشاره به فرایند ساخت این برج میگوید:«در برج میلاد هر روز اتفاقات عجیبی میافتاد. از یک طرف روزشماری که هر روز زمان اجرای پروژه را کمتر میکرد و از طرف دیگر اعتبار توان مهندسان ایرانی که زیرسؤال رفته بود، همه بر سنگینی کار میافزود. اما در این گذار، عزم مدیریت شهری تهران امیدوارکننده بود. حضور دائمی دکتر قالیباف در این پروژه و رفع مشکلات و موانع یک فرصت جدی بود. من به همه همکاران میگفتم که وقتی مدیریت ارشد شهری تهران میخواهد این کار انجام شود، باید بهعنوان یک فرصت به این پروژه نگاه کرد تا بتوانیم هم به لحاظ زمانبندی هم به لحاظ کیفی این کار را به پایان برسانیم. خدا را شکر میکنم که حالا بعد از گذشت تقریبا چهار سال از گذشت آن روزها، به لحاظ کیفی این پروژه همچنان میدرخشد و نمره خوبی بهدست آورده است».
ساخت برج میلاد یک افتخار ملی است
بعد از پروژه برج میلاد که روزگاری تکمیل آن غیرممکن بهنظر میرسید، شهرداری تهران پروژههای مختلفی را اجرا کرده است. ساخت بزرگراه طبقاتی صدر نیز یکی از پروژههای بلندپروازانه شهرداری تهران است. اکنون مهندسان ایرانی به این باور رسیدهاند که میتوانند با عزم و اراده گامهای بزرگی بردارند. از میرصادقی میپرسیم اگر امروز سال 84باشد و با فرض تمام مشکلاتی که پشت سر گذاشتهاید، بار دیگر ساخت این پروژه را به شما پیشنهاد دهند باز هم قبول میکنید؟ پاسخ او اینگونه است: «بیتردید قبول میکنم. بله. باز هم قبول میکنم. من هیچ وقت احساس نکردم اشتباه کرده ام و میتوانم بگویم که خدا را شکر میکنم از اینکه این موقعیت در اختیارم قرار گرفت، تا در این پروژه منحصر به فرد و بزرگ حضور داشته باشم». میرصادقی تنها یکی از هزاران نفری است که در ساخت و تکمیل بزرگترین سازه بعد از انقلاب اسلامی در پایتخت حضور داشت. او نشانی دارد از تمام مهندسان ایرانی که با دستان خالی به مرزهای فناوری تاختند و افتخاری بر برگهای این مرز و بوم به یادگار گذاشتند. او در پایان سخنانش میگوید:«پروژه تکمیل برج میلاد نقش اساسی در زندگی شخصی من داشت. خوشحالم که در این پروژه ملی نقشی بسیار کوچک داشتم و خدا را شکر میکنم. اگر عمر باقی باشد، باز هم امیدوارم در افتخارات دیگر سرزمینم حضور یابم».