برخی معتقدند اجرای کپی رایت امکان ممیزی کتابها را از بین میبرد. در درجه اول باید گفت ممیزی کتاب در هر کشوری به شیوه خودش وجود دارد و در مرحله بعد باید دانست که کپی رایت در زمینه ممیزی انعطاف دارد. بهعنوان مثال کتابی که اخیرا ترجمه فرانسوی آن را میخواندم کتابی بود با عنوان «پرنده وقیح شب» اثر خوزه دونوسو که مترجم فرانسوی آن در ابتدای کتاب نوشته بود بهدلیل آنکه برخی بخشهای کتاب بهطور مستقیم مربوط به فرهنگ سرخپوستی مردمان شیلی است و برای خواننده فرانسوی زبان موضوعیت ندارد، این بخشها در نسخه فرانسوی با اجازه نویسنده ترجمه نشده است. بنابراین میبینیم در کشوری همچون فرانسه نیز قانون کپیرایت با موضوع ممیزی کتاب منعطف برخورد میکند.
در کل باید گفت قانون کپی رایت محاسن بسیاری دارد که میتوان از آن در کشور ما نیز استفاده کرد. من معتقدم آن غولی که از قانون کپی رایت برای خود ساختهایم وجود خارجی ندارد. ما میتوانیم به راحتی حق مؤلف کتابهای خارجی را بپردازیم چراکه در ایران شمارگان کتاب زیاد نیست و مجموع حق تألیفی که باید برای کتابها توسط ناشر پرداخت شود زیاد نیست و به اقتصاد نشر هم لطمهای وارد نمیکند. تا آنجا که من میدانم مبلغی که برای حق تألیف پرداخت میشود زیر 10درصد است و این با توجه به اینکه تیراژ کتاب در کشور از پنج هزار نسخه تجاوز نمیکند سر جمع عدد زیادی نخواهد شد. این موضوع را من از چند ناشری که همین الان هم در برخی موارد اقدام به خرید امتیاز میکنند جویا شدم و صحت آن را هم تحقیق کردم. بنابراین نباید از کپیرایت ترسید؛ بهویژه آنکه به محسنات آن پی ببریم.
اما از مزایای پذیرفتن قانون کپیرایت یکی این است که از ترجمههای مکرر یک اثر جلوگیری میشود. زمانیکه ما قانون کپیرایت را در کشور اجرا کنیم، به مرور میبینیم که آثار برجسته به بازار کتاب ما راه پیدا میکند. امروزه نویسندگان بزرگ، مترجم آثارشان را در کشورهای دیگر به نام میشناسند و با آنها در ارتباط هستند. بهعنوان مثال آخرین اثری که از بارگاس یوسا از فرانسوی ترجمه کردم دیدم که در تقدیمنامه کتاب، نویسنده، اثرش را به مترجم فرانسوی اثرش تقدیم کرده است که این هم از اثرات قانون کپیرایت است. البته ما نباید انتظار داشته باشیم چنین اتفاقاتی در کوتاهمدت در کشور ما رخ دهد اما در بلندمدت باید منتظر چنین رویدادهایی هم باشیم. در مجموع میتوان در ارتباط با قانون کپیرایت و ترجمه آثار ادبی اینگونه نتیجه گرفت که با اجرای این قانون ترجمه اثر به اهلش سپرده میشود و هر ترجمهای با هر کیفیتی روانه بازار نشر نخواهد شد. رسم شده که نویسندگان و مؤلفان سراسر دنیا به مترجمان غیرقانونی آثارشان لقب «دزد دریایی» میدهند. با پذیرش قانون کپی رایت این امکان را برای خود فراهم کنیم که به مترجمان ایرانی با سابقه بسیار فرهنگی کشورشان، این لقب اعطا نشود.