به گزارش ایسنا، تحقیقات دانشمندان دانشگاه کمبریج بر اساس حکایت ازوپ بوده که در آن یک کلاغ تشنه سنگریزههایی را در یک پارچ آب انداخته و در نهایت سطح آب به قدری بالا آمده که حیوان بتواند از آن بنوشد.
پژوهشها نشان داده که کلاغها واقعا اصول پشت این حکایت را میفهمند. آنها در برابر یک پاداش غذایی شناور در بخش دور از دسترس یک مخزن آزمایشی، از اجسام سنگین به جای سبک برای بالا آوردن سطح آب و نزدیک آوردن غذا استفاده خواهند کرد.
محققان در یک پژوهش جدید به مقایسه قابلیت کودکان انسان و زاغ کبود در انجام وظایف مشابه پرداختند. این آزمایشات شامل تغییر سطح آب درون لولهها برای دستیابی به پاداشهای غذایی یا انواع دیگر جوایز بود.
کودکان از سن پنج تا هفت سال در این قابلیتها همسطح کلاغها بوده و توانستند این آزمایشات را پس از حدود پنج بار تلاش به درستی اجرا کنند.
از سن هشت سال به بالا این کودکان میتوانستند در تلاش اول خود به جایزه دست یابند.
البته تنها یک آزمایش بود که به طور متناوب کلاغها را شکست داده و کودک انسان در آن موفق بودند.
یک لوله U شکل در زمین دفن شده و تنها دو سمت انتهایی باز آنها بیرون بود که به شکل دو لوله متمایز از هم به نظر میرسیدند. یکی از این لولهها بسیار باریک و حاوی جایزه بود.
کودکان از این حقیقت که کار غیرممکنی در پیش رو دارند، پریشان نشده و از لوله دیگر برای انداختن اجسام و تغییر سطح آب استفاده کردند. اما کلاغها موفق به درک این معما نشده و در انجام این آزمایش شکست خوردند.
نتایج این تحقیقات نشان داد که کودکان و کلاغها به شیوههای مختلف به حل یک مشکل میپردازند.
در حالی که کلاغ ها طی تلاشهای آزمایش و شکست خود مکانیزم آزمایش را درک میکنند، کودکان بیشتر با قانون ساده علت و معلول به جلو هدایت میشوند.
این دانشمندان قصد دارند که با گسترش این الگو به درک بهتری از رویدادهای مغزی بزرگسالان، کودکان و حیوانات در زمان مواجهه آنها با مشکلات و حل آنها در جهان فیزیکی دست یابند.