سند تحول بنیادین آموزش و پرورش که پس از سالها فراز و نشیب نهایتا در آذر 1390در شورایعالی انقلاب فرهنگی تصویب شد، دارای بندهای مختلفی است که برجستهکردن یکی از آنها و نادیدهگرفتن یا کمتوجهی به سایر بندها و راهکارهای مندرج در این سند، آسیبهای جدی به نظام تعلیم و تربیت کشور وارد میکند که یقینا جبران آن اگر غیرممکن نباشد اما متحمل هزینههای بسیار هنگفتی است.
کارهایی که در وزارت آموزش و پرورش انجام میشود در کوتاهمدت تأثیر خود را نشان نمیدهد و پس از گذشت یک دهه بروز پیدا میکند و در کشور ما مرسوم است که معمولا مسئولان تصمیمساز و اجرایی هیچگاه پاسخگوی تصمیمات خود نبودهاند و هزینه و خسارات تصمیمات اشتباه و نسنجیده آنها از جیب مردم پرداخت میشود؛ چه مالی، چه انسانی و چه تربیتی. نمونه این ادعا، شتابزدگی مسئولان ارشد وزارت آموزش و پرورش برای اجرای طرح تغییر نظام آموزشی کشور از 1-3-3-5یا 4-3-5 به 3-3-6 است که گویی با اجرای این طرح، تحول بنیادین در آموزش و پرورش یکباره رخ میدهد و اجرای سایر اجزا و بندهای سند تحول در گرو اجرای این طرح است. وزرای آموزش و پرورش دولتهای نهم و دهم به صراحت اعلام کردهاند که همه امور در این وزارتخانه براساس سند تحول بنیادینی پیشمیرودکه مطالبه رهبری معظم انقلاب است.
این روند در دوره وزارت حاجیبابایی شتاب بیشتری بهخود گرفت تا جایی که ماهها پیش از تصویب اموری مانند تغییر کتابهای درسی پایه اول ابتدایی انجام شد و بدون طی مراحل آزمایشی و ضوابطی که در اینباره رعایت میشد در مدارس تدریس شد البته با استناد به سند تحول بنیادین، معلمان آموزش ندیدند، راهنمای تدریس و بسته آموزشی ارائه نشده، بازهم اعلام کردند این کار همسو با سند است.
اعلام شد فرهنگیانی که احکام استخدامی آنها آموزگاری یا آموزشی بوده باید از ستاد به صف بروند و تدریس کنند. این کار نابسامانی ایجاد کرد و اکنون بسیاری از فرهنگیانی که به اجبار برای تدریس به واحدهای آموزشی رفته بودند به ستاد (سیستم اداری) بازگشتهاند.
البته از این دست بخشنامهها و دستورات بسیار است. پس از آن اعلام شد که برای یکسانشدن زمان تدریس معلمان دوره ابتدایی، دبستانها روزهای پنجشنبه تعطیل میشوند. این طرح پیش از وزارت حاجیبابایی مطرح شده و بنا به دلایلی مسکوت مانده بود.
پس از گذشت چند هفته از اجرای آزمایشی این طرح در مدارس ابتدایی یکباره سخن از تعمیم این طرح به سایر دورههای تحصیلی به میان آمد و گفته شد تصمیمگیری در اینباره بر عهده مدیر واحد آموزشی است. پس از مخالفتهای فراوان، رئیسجمهور نیز به کمک وزیرش آمد و با نامگذاری روز پنجشنبه به نام روز «خانواده»، عملا به تعطیلی روزهای پنجشنبه مدارس کشور و کاهش ساعات آموزش در مدارس کمک کرد. هر چند اعلام شد تعلیم و تربیت و مدرسه تعطیلی بردار نیست و مدارس در روزهای پنجشنبه برنامههای خاصی برای دانشآموزان، معلمان و خانوادهها درنظر گرفتهاند و اجرا میشود، در عمل چنین چیزی اتفاق نیفتاد تا ثابت شود از حرف تا عمل چقدر فاصله است و برنامهریزی در آموزش و پرورش یعنی چه!
از چندماه پیش هم وزیر آموزش و پرورش اصرار شدیدی دارد که طرح تغییر ساختار نظام آموزشی در کشور را اجرا کند. اجرای شتابان این طرح که عملا پیش از تصویب سند شروع شده دغدغههای جدی بین مردم، معلمان و کارشناسان ایجاد کرده است. نگرانی مردم به این دلیل است که برای نام نویسی فرزندانشان با مشکلاتی روبهرو شدهاند و از طرفی نمیدانند قرار است در پایه ششم ابتدایی چه محتوایی به دانشآموزان، آموزش داده شود.
معلمان نمیدانند چه باید تدریس کنند زیرا کتابهای این پایه در واپسین روزهای تیرماه رونمایی شده و عملا امکان آموزش آنها به نحو مطلوب وجود ندارد. کارشناسان امر تعلیم و تربیت نیز از این همه شتاب و اجرای بدون کارکارشناسی این طرح انگشت حیرت به دندان گرفتهاند و ازاینکه همه ضوابط و استانداردها نادیده گرفته میشود و هیچ کس در مورد این فاجعه دم نمیزند متعجب هستند.وزیر آموزش و پرورش معتقد است که اگر این تغییرات در دوره وزارت او انجام نشود، اجرای سند تحول روی زمین میماند و اساس کج دیوار از همین جا شروع میشود و تا ثریا دیوار کج میرود.
از کجا معلوم که این طرح که دوره آزمایشی را طی نکرده درست و اصولی است وچرا به فریادهای کارشناسان توجهی نمیشود؟
امید که مسئولان ذیربط در فرصت باقیمانده تا بازگشایی مدارس و آغاز اجرای طرح تغییر ساختار آموزشی چارهای بیندیشند. فراموش نکنیم که مقام معظم رهبری فرمودهاند: لازمه اجرای تحول بنیادین در آموزش و پرورش برنامهریزی دقیق و تهیه نقشه راه و عمل به آن تا رسیدن به اهداف تعیین شده است.