در این سفر ادبیات ضدایران ماهیت تهاجمی کمتری در مقایسه با نخستین ماههای سال 2012داشته است. پانتا درحالی از عدممشورت با اسرائیل درباره حمله احتمالی به ایران سخن میگوید که نشانههایی از تراکم نظامی در منطقه خلیجفارس مشاهده میشود. پایگاههای آمریکا در کشورهای قطر، بحرین، آذربایجان و کویت با تراکم نیروی نظامی و تجهیزات همراه شده است.
سیاست لئون پانتا براساس انجام اقدامات کم شدت و گسترده در مناطق بحرانی قرار دارد. آمریکاییها ترجیح میدهند که از ابزارهای غیرمستقیم، کم شدت و فراگیر برای برخورد با ایران و کشورهای خاورمیانه استفاده کنند. بهعبارت دیگر، چنین ابزارهایی هزینههای کمتری برای ایالات متحده ایجاد خواهد کرد.
تیم دفاعی و امنیتی دیوید پترائوس- لئون پانتا تمایل کمتری به راهبرد عملیاتی نشان داده است. بهعبارت دیگر چنین مجموعهای تلاش میکند تا از کنش غیرمستقیم برای نیل به اهداف راهبردی استفاده کند. در سوریه، آمریکا و کشورهای اروپایی در حدود 30هزار نفر تجهیز کرده و در شهرهای حاشیهای دمشق بهکار گرفتهاند. جنگ در حلب زیرساختهای اقتصادی سوریه را ویران کرده است.
در چنین شرایطی امکان انجام اقدامات غیرمستقیم علیه سوریه و ایران وجود دارد. ترکیه جنگ غیرمستقیم علیه سوریه را آغاز کرده است. عربستان سعودی از چنین الگویی دربرخورد با ایران بهره میگیرد. طبیعی است که بیشترین مازاد راهبردی برای آمریکا و جهان غرب در شرایطی حاصل میشود که پیروزی بدون جنگ حاصل شود.
ادبیات نظامی و امنیتی آمریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی تأکید بر کاربرد گزینه نظامی علیه ایران و سوریه دارد. آنان در چندین مقطع تاریخی این موضوع را مطرح کردند که گزینه نظامی در دستور کار است. بیان چنین ادبیاتی نشان میدهد که رویکرد ایالات متحده در برخورد با ایران ماهیت تهاجمی دارد اما از الگوی جنگ مستقیم در زمانی استفاده میشود که زیرساختهای اجتماعی و اقتصادی در وضعیت فرسایش قرار گیرد.
شاید بتوان این موضوع را مورد تأکید قرار داد که راهبرد فرسایش زیرساختهای قدرت ملی ایران و سوریه بهترین مطلوبیت را برای آینده امنیتی آمریکا ایجاد خواهد کرد. گزینه عملیات نظامی، واکنش متقابل ایران یا سوریه را اجتنابناپذیر میسازد. بهرهگیری از گزینه فرسایش قدرت در راهبرد دفاعی پانتا و رویکرد امنیتی دیوید پترائوس مورد تأکید قرار گرفته است.
برای عبور از شرایط بحران در خاورمیانه، راهکارهای متفاوت و متنوعی وجود دارد. آمریکا گزینه تشدید منازعه را در دستور کار قرار داده است. روسیه و چین از الگوی موازنه منطقهای استفاده میکنند. کشورهای محافظه کار منطقه تلاش میکنند تا از گزینه الحاق با سیاست امنیتی آمریکا استفاده کنند. در چنین شرایطی جبهه مقاومت با الگوهای متنوعی از اعمال تهدید روبهرو شده است.
مجلس سنا و نمایندگان آمریکا در آخرین روزهای جولای 2012لایحه جدیدی را برای گسترش تحریمهای مالی، تجاری و تکنولوژیک علیه ایران تصویب کردند. این لایحه در 31جولای 2012به کاخ سفید ارجاع شد. باراک اوباما همانند گذشته نهتنها دربرابر چنین لوایحی مقاومت نمیکند بلکه آن را ابزار دیپلماسی اجبار در برخورد با ایران میداند. دیپلماسی اجبار گزینه راهبردی آمریکا در شرایط بحرانهای منطقهای محسوب میشود.
تجربه نشان داده است که کاربرد دیپلماسی اجبار از سوی آمریکا زمینه انجام تهدیدات فراگیرتری را بهوجود میآورد. آمریکا از این الگو در برخورد با عراق و لیبی استفاده کرده است. در شرایط موجود نیز گزینه یادشده در رابطه با ایران و سوریه در دستور کار قرار گرفته است. پاسخ به دیپلماسی اجبار صرفاً از طریق بازدارندگی امکانپذیر است.
ایران هیچگاه از سیاست تهاجمی در برخورد با کشورهای منطقه یا متحدین بینالمللی آنان استفاده نکرده است. اگرچه ممکن است در حوزه رسانهای یا ساختاری ادبیات خاصی مورد استفاده قرار گیرد اما راهبرد ایران بر مدیریت بحران، کنترل منطقهای و بازدارندگی قرار دارد. ضرورتهای بازدارندگی دربرابر آمریکا، اسرائیل و کشورهای اتحادیه اروپا ایجاب میکند که ایران همانند گذشته به تولید قدرت مبادرت کند.
هرگونه انعطاف پذیری راهبردی از سوی ایران توسط جهان غرب و کشورهای منطقه بهعنوان نمادی از عقب نشینی تلقی میشود. شکلگیری چنین احساسی مخاطرات امنیتی فراگیرتری را ایجاد میکند. بنابراین ایران بر ضرورت بازدارندگی منطقهای دربرابر تهدیدات تأکید خواهد داشت. بازدارندگی ایران واکنش انعطاف پذیر دربرابر دیپلماسی اجبار است. به هر اندازه ضریب تهدید امنیتی علیه ایران افزایش بیشتری پیدا کند شهروندان و مقامات اجرایی در جمهوری اسلامی آمادگی بیشتری برای انجام اقدامات متقابل خواهند داشت. بهعبارت دیگر میتوان واکنش دربرابر دیپلماسی اجبار را از طریق بازدارندگی مورد پیگیری قرار داد.
* مدیرگروه علوم سیاسی دانشگاه تهران