نشانههای شرق شناسی در هر دوران و در برخورد با هر کشوری تغییر پیدا میکند. موضوع حقوق بشر را میتوان یکی از نشانههای شرق شناسانه جهان غرب در برخورد با ایران دانست. از سوی دیگر در دوران حاضر موضوعات حقوق بشر در قالب رژیمهای بینالمللی تبیین میشود. در شرایط موجود رژیمهای بینالمللی کنترل تسلیحات، رژیمهای بینالمللی محیطزیست، رژیمهای بینالمللی اقتصادی و همچنین رژیمهای بینالمللی حقوق بشر بهعنوان بخشی از سازوکارهای نهادی مداخله در محیط پیرامونی محسوب میشوند.
هر یک از نهادهای یادشده بخشی از هنجارهای مبتنی بر رهیافت شرق شناسی را در جهان غرب بازتولید میکند. بهعبارت دیگر میتوان تأکید داشت که نهادهای حقوق بشر و ادبیات حقوق بشر در قالب رویکردهای دیپلماتیک همواره یکی از نشانههای تهدید برای کشورهای پیرامونی محسوب میشود.
از نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی، کشورهای اروپای غربی، ایالات متحده و کانادا همواره تلاش داشتند تا موضوع حقوق بشر را تبدیل به گفتمان مقابله با ایران کنند. چنین گفتمانی در هر دوران متناسب با مخاطبان جهان غرب تغییر یافته است. بهطور کلی، اگرچه موضوع حقوق بشر یکی از قالبهای گفتمانی جهان غرب در برخورد با ایران محسوب میشود اما سوژههای آن همواره در حال تغییر و دگرگونی است. بهعبارت دیگر در هر دوران جهان غرب سوژههای خاصی را میآفریند و ادبیات مقابله با ایران را در پوشش حمایت از چنین سوژههایی منعکس میسازد. رویکرد دولت کانادا در برخورد با ایران بخشی از فرایند گفتمانسازی مقابله گرا با قالبهای هنجاری جمهوری اسلامی محسوب میشود.
در فوریه 2010اجلاسیه ژنو مذاکرات UPR را به مباحث حقوق بشر نیز تسری داد. در مذاکرات حقوق بشر UPR هر کشوری میتواند درباره حقوق بشر کشورهای دیگر انتقاداتی داشته باشد. در آن مرحله مشخص شد که یکی از چالشهای بنیادین مشروعیت سیاسی آمریکا موضوع مربوط به حقوق بشر است. کشوری که در مقیاس سایر واحدهای سیاسی حجم بیشتری از مهاجرین را در خود جای داده است نیازمند بهرهگیری از سازوکارهای عدالتجویانه محسوب میشود. درحالیکه موضوع تبعیض یکی از شاخصهای اصلی سیاست نژادی، قومی و زبانی در آمریکا محسوب میشود.
در این فرایند هیسپانیکها بیش از سایر گروههای قومی در معرض تهدید هویتی قرار داشتهاند. موضوعات مربوط به عدالت اقتصادی، تبعیض در فرایند فعالیتهای اقتصاد کلان و تمرکزگرایی در حوزه مالی، بانکی و تجاری، تبعات قابل توجهی را برای ساختار سیاسی آمریکا بهوجود آورده است. در اجلاسیه UPR نهتنها بسیاری از کشورهای پیرامونی به ارزیابی سیاست حقوق بشر آمریکا مبادرت کردند بلکه ادبیات زیادی منتشر شد که نشان میداد مسئله حقوق بشر دغدغه بسیاری از گروههای اقلیت در ایالات متحده محسوب میشود.
آنچه در قالب مسئولیت «حمایت» در ادبیات سیاسی آمریکا و در قالب فرایندهای حمله نظامی آمریکا به کشورهای پیرامونی مطرح شده است را میتوان نمادی از الگوی تهاجم به نام دمکراسی دانست. در چنین شرایطی جهان غرب نیازمند بهرهگیری از الگویی است که موضوع حقوق بشر را بهعنوان ابزاری سیاسی در برخورد با محیط پیرامونی مطرح کند. تا زمانی که حقوق بشر در قالب ضرورتهای سیاسی و نیازهای امنیتی مورد استفاده قرار گیرد، طبیعی است که صرفاً میتواند اعادهکننده نشانههایی از شرق شناسی جدید نسبت به هویت مقاومت تلقی گردد. در شرایط موجود هویت مقاومت بهعنوان موضوع تبلیغات رسانهای جهان غرب براساس نشانههای حقوق بشر است.
* مدیرگروه سیاسی دانشگاه تهران