اغلب سینماروها، فیلم بلند انیمیشن "سفید برفی و هفت کوتوله" را که کمپانی آمریکایی والت دیسنی در سال ۱۹۳۷ اکران کرد، به عنوان اولین انیمیشن سینمایی میشناسند. در حالی که فیلم "ماجراهای شاهزاده احمد"، به کارگردانی انیماتور آلمانی، لوته راینیگر (Lotte Reiniger)، درست ۱۱ سال پیش از آن ساخته شده و در سینماهای اروپا به نمایش در آمده بود.
سینماگر مبتکر
راینیگر هنگام تهیه این فیلم که سه سال به طول انجامید، ۲۴ سال بیشتر نداشت. با اینحال از چنان تجربه و کارایی برخوردار بود که ساختن این اولین فیلم کارتونی جهان را با فیگورهای مقوایی تدارک ببیند و ژانری نوین در کار خلق تصاویر داستانگو ابداع کند. الهامبخش او در این کار، تکنیک نمایش عروسکی با سایه رایج در شرق بود، به ویژه طراحی شخصیتهای راینیگر، به عروسکهای سایهای هنرمند اندونزیایی، "وایانگ کولیت" بیشباهت نیست.
تکنیک ساده و ممتنع
اساس کار راینیگر، بر پایه ساختار "سیلوئت کات اوت" گذاشته شده است. این هنرمند پرحوصله، قطعات بدن شخصیتهایش را بهصورت جداگانه روی ورقههای سیاه طراحی میکرد، آنها را میبرید و در محل مفصلها به یکدیگر وصل میکرد، به شکلی که قطعات قابلیت ۱۸۰ درجه چرخش حول یک محور را داشتند. او سپس با قراردادن این مقواهای یکبعدی در جعبهای نورانی و جا به جا کردن قطعات مفصلبندی شده، شخصیتهایش را به حرکت درمیآورد و از آنها فیلم میگرفت. پسزمینه صحنهها، از آنجا که با فاصلههای متفاوت از منبع نور قرار داشتند، توهم ُبعد و عمق را ایجاد میکردند.
داستان فیلم
داستان انیمیشن "ماجراهای شاهزاده احمد" نیز نشانی شرقی دارد و از قصههای "هزار و یک شب" که در آنها شخصیتهای نام آشنایی چون "پری بانو"، "علاءالدین" و "خلیفه" ظاهر میشوند، الهام گرفته شده است: نبرد خیر و شر و پیروزی خیر بر شر، موضوع اصلی داستان است. در ابتدای فیلم، شاهزاده احمد را سوار بر اسب بالداری میبینیم که "خالق" و صاحب آن یک جادوگر خبیث است. این شاهزاده در سفری دوردست، به شاهزاده خانم "پری بانو" دل میبازد و با او راهی سرزمین چین میشود. جادوگر خبیث که به دلیل ازدست دادن اسب بالدارش خشمگین است، آنها را در میانه راه غافلگیر میکند و شاهزاده احمد را به اسارت میگیرد و ...
استقبال کمرنگ
نسخه ترمیمشده فیلم "ماجراهای شاهزاده احمد"، که ابتدا در نخستین نمایشهای خود جنجالبرانگیز بود، در سال ۲۰۰۶ به مناسبت بزرگداشت این سینماگر مستقل در سینماهای جهان به نمایش درآمد. ولی استقبال شایانی از آن نشد و نام لوته راینیگر، به ویژه در زادگاهش آلمان همچنان در سایه ماند.
به تازگی ولی دو دانشجوی فیلم دانشگاه توبینگن، مستندی با عنوان "رقص سایهها" تهیه کردهاند و امیدوارند که با اکران این فیلم، جایگاه ویژه این فیلمساز بزرگ را به هممیهنانش بشناسانند. در این فیلم نشان داده میشود که چگونه لوته راینیگر با کمک همسرش کارل کوخ، موفق شد بُعد و حرکت را با تصاویر یکبعدی مقوایی در فیلم بازبتاباند. این تکنیک به صورت تکمیل شده (مثلا در نمایش موج)، در فیلم "پاپاگنو (Papageno)" که در سال ۱۹۳۵ برای نخستین بار به نمایش درآمد، به کارگرفته شده است.
کارنامهای پر افتخار
از راینیگر، فیلمهای زیادی بر جا مانده است: "سیندرلاـ ۱۹۲۲"، "کارمن ـ ۱۹۳۳"، "قلب ربودهشده ـ ۱۹۳۴" از جمله آنهاست. قصه، افسانه و مضامین اپرا، اغلب دستمایههای کارهای او را میسازند. راینیگر در باره خود میگوید: «من عاشق باله، فیلم، تئاتر و موتسارتم!»
به گزارش دویچهوله، راینیگر که سالهای پرآشوب دهه ۱۹۲۰ را تجربه کرده بود، در سال ۱۹۸۱ در توبینگن چشم از جهان فرو بست. نام او در خارج از مرزهای آلمان، شناختهتر است. انستیتو گوته، انیمیشن سینمایی "ماجراهای شاهزاده احمد" او را در سراسر جهان به نمایش درآورده است. در فهرست "فیلمهای کرایهشده" این انستیتو، نام دیویدی این فیلم، در صدر قرار دارد.
کارهای راینیگر در آسیای جنوبی، به ویژه در مالزی، اندونزی و هند، یعنی کشورهایی که سنت نمایش عروسکی با سایه ریشهدارتر است، شناختهتر از سایر نقاط جهان است. در فیلم مستند "رقص سایهها"، سینماروهایی را میبینیم که با دیدن نخستین صحنههای "ماجراهای شاهزاده احمد"، نام این کارگردان آلمانی را با لهجه خاص خود بر زبان میآورند.
در هر فیلمی که سایه فیگورها راوی داستان هستند، ردپای ابتکار راینیگر نیز دیده میشود: صحنههایی در فیلم "هری پاتر و تقدس مرگ" و "پرسپولیس" به کارگردانی مرجانه ساتراپی نیز بر اساس تکنیک برشی راینیگر، تهیه شدهاند.