خانواده این دختر 21ساله نهتنها با اهدای اعضای بدن او به چهار بیمار زندگی دوباره بخشیدند که تصمیم گرفتند دیه دخترشان را صرف بازسازی مسجد روستایشان که فرسوده و در معرض تخریب قرار گرفته بود، کنند.افسانه رجبی دانشجوی سال دوم رشته عربی در شهرستان رودسر بود که 9مردادماه سالجاری هنگامی که قصد داشت به خانه یکی از بستگانش برود دچار حادثه شد. وی به بیمارستان پورسینای رشت انتقال یافت و بهرغم تلاش پزشکان، دچار مرگ مغزی شد و خانوادهاش تصمیم گرفتند اعضای بدن او را اهدا کنند.
آخرین تماس
خواهر بزرگ او در توضیح حادثهای که برای افسانه رخ داد به همشهری گفت: افسانه از دو سال پیش که دانشگاه قبول شد، برای تحصیل به شهرستان رودسر رفت. ما در یکی از روستاهای خشکبیجار رشت زندگی میکنیم و چون رفتوآمد برای خواهرم از دانشگاه تا خانه سخت بود برایش خانهای در رودسر اجاره کرده بودیم.وی ادامه داد: روز حادثه ساعت 10:30صبح بود که افسانه با مادرم تماس گرفت و گفت که به دیدن یکی از بستگانمان در رودسر میرود.
ما هرگز تصور نمیکردیم که این آخرین تماس افسانه است. او از خانهاش بیرون رفت و هنگامی که منتظر تاکسی در خیابان بود ناگهان یک وانت نیسان با او تصادف کرده و طبق نظر کارشناسان علت تصادف نیز سرعت بالا و بیتوجهی راننده نیسان به جلو بوده است.به گفته شاهدان حادثه، خودروی نیسان بعد از تصادف با افسانه در حدود 20متر او را به زمین کشیده بود. طوریکه همه تصور میکردند که او در همان لحظه اول فوت کرده است.
وی افزود: با حضور اورژانس و مأموران کلانتری 11شهرستان رودسر، خواهرم به درمانگاهی در همان حوالی انتقال یافت و چون راننده نیسان مقصر بود، مأموران او را به کلانتری بردند. ساعتی بعد بهدلیل وضعیت وخیم افسانه، او را به بیمارستان پورسینای رشت منتقل کردند و وی به بخش مراقبتهای ویژه انتقال یافت.
وقتی خبر تصادف افسانه به گوش ما رسید، سراسیمه راهی بیمارستان شدیم. باورمان نمیشد که این اتفاق برای افسانه رخ داده باشد. او شش روز در کما بود و در این مدت ما هر روز به ملاقاتش میرفتیم. او هیچ عکسالعملی از خود نشان نمیداد و کارمان در این شبها دعا کردن برای نجات او بود. اما افسانه روزبهروز بدتر میشد. پزشکان میگفتند که جمجمهاش بهشدت آسیب دیده است.
آنها چندین بار از او آزمایش گرفتند اما هر بار میگفتند که سطح هوشیاری او پایینتر آمده. کم کم ما نیز امیدمان را برای بازگشت افسانه به زندگی از دست دادیم تا اینکه متخصصان مغز و اعصاب وقتی آخرین آزمایش را انجام دادند و نوار مغزی گرفتند گفتند که او دچار مرگ مغزی شده است.
دختر جوان ادامه داد: با شنیدن این خبر، امیدمان برای بازگشت خواهرم کاملا از بین رفت. با این حال من و خانوادهام تصمیم گرفتیم اعضای بدن او را اهدا کنیم. پیش از تصادف، افسانه در دانشگاه با تعدادی از دوستانش تصمیم گرفته بودند که فرم اهدای عضو را پر کنند تا اگر روزی دچار حادثهای شدند، اعضای بدنشان اهدا شود. به همینخاطر به اهدای اعضای بدنش رضایت دادیم و به این ترتیب افسانه به بیمارستان سینا در تهران انتقال یافت. 17مردادماه بالاخره عمل پیوند انجام و اعضای بدن او به بیماران نیازمند اهدا شد.
هدیهای به مردم روستا
نجات زندگی بیماران تنها هدیه افسانه پس از مرگش نبود. خانواده این دختر دانشجو با اقدام خداپسندانه دیگری که انجام دادند، مردم روستایی در استان گیلان را خوشحال کردند.خواهر افسانه ادامه داد: بعد از اتفاقی که برای خواهرم افتاد راننده نیسان با سپردن وثیقه آزاد شد. خودروی او بیمه است و ما هم تصمیم گرفتیم دیه خواهرم را دریافت کنیم. ما قصد داریم دیه افسانه را صرف بازسازی مسجد تخریب شده روستایمان کنیم تا نمازگزاران همیشه برای روح خواهرمان دعا کنند. این مسجد مدتهاست که تخریب شده و نیاز به بازسازی دارد اما تا حالا کسی حاضر نشده هزینه بازسازی آن را پرداخت کند. برای همین همراه خانوادهام تصمیم گرفتیم با دیه خواهرم مسجد را از نو بسازیم.
زندگی دوباره به چهار بیمار نیازمند
در همین حال دکتر ساناز دهقانی مسئول واحد فراهم آوری اعضا در بیمارستان سینا نیز به خبرنگار همشهری گفت: با انجام عمل پیوند اعضا، قلب، دو کلیه و کبد دختر دانشجو به چهار بیمار نیازمند زندگی دوباره بخشید.