دور میدان ورودی هریس، یک نیسان خالی پارک شده و راننده و همراهش وسط میدان افطار میکنند. در دو روز آن قدر زمین لرزیده که مردم در خیابانها و چادرها به افطار نشستهاند. راننده نیسان آبی وقتی میشنود که از او راه را میپرسند، میگوید: ما هم اهل اینجا نیستیم، کمکهای مردم را آورده بودیم.
گذشته از نهادهای رسمی که موظف به اداره یا همکاری در شرایط فوقالعادهاند، بیشتر ماشینهایی که کمک آوردهاند، آرم هیچ سازمانی را روی خود ندارند و شاید رحمت و مهربانی خدا با همین مهربانی مردم نسبت به هم، معطوف همه مردم سرزمین ما شود، چنان که برای قوم حضرت موسی(ع) شد. مردم آذری به روستا میگویند «کند» و برای این نامگذاری از یکی از اصیلترین کلمات پارسی بهره میبرند. کند بهمعنای زیستگاهی است که انسان با دست خود آن را در دل طبیعت پدید میآورد، یعنی طبیعت را بیآنکه از هم فروبپاشد، گوارای حیات خود میکند. در فعل «کندن» هم بن فعل، همین «کند» است.
این ریشه را مردم خراسان بزرگ تا آذربایجان میشناسند. از «یارکند» در جنوب کاشغر که اکنون بخشی از چین است تا «کندوان» در حوالی تبریز.مردم شمال استان آذربایجان شرقی حالا «کند»شان خراب شده، اما چه فرقی میکند؟ میتوانست خانه ما باشد و حالا مرد آذری به کمک ما میرسید. روستاهایی زیر آوار زلزله کشته دادهاند، کاملا صورت متفاوتی از روستاهایی دارند که خسارت بر خانه و دامشان خورده. «داغ» کلمه مشترک دیگری در پارسی و آذری است که میتواند حال روستایی های عزیز از دست داده را توصیف کند.
در زلزله 6.2 ریشتری ورزقان، اهر و هریس، اگرچه وسعت احساس زلزله از ارومیه تا انزلی بوده، اما بهخاطر عمق کانون که در 10کیلومتری سطح زمین بوده، نسبت کشتهها به زندهها و مجروحان به سالمها کم است. جادهها شکاف خوردهاند اما غیرقابل استفاده نشدهاند. این برگ برندهای بود که امدادگران و بازماندگان بتوانند در روز نخست، زنده و مرده را از زیر آوار بیرون بکشند و راهی بیمارستان و یا دفن کنند. اما این همه ماجرا نیست. سرما نزدیک است و بهزودی مسئله زلزلهزدگان آذربایجان شرقی از اخبار رسمی پایین میآید و مردم میمانند و بیخانمانی.
بزرگتر از بیخانمانی و دامهای مرده هم ممکن است در پیش باشد و آن از دست دادن سرمایه اعتماد مردم است. محمدرضا رحیمی معاون اول رئیس جمهورکه برای برگزاری جلسه اضطراری هیأت دولت به فرمانداری اهر آمده بود، پس از جلسه به مسجد 14معصوم(ع) آمد و به حاضران، از مردم زلزلهچشیده اهر و روستاهای اطراف تا خبرنگار همشهری، گفت: تا قبل از فصل زمستان همه زلزله زدههای استان آذربایجان شرقی اسکان مییابند. خدا کند که فراموش نکرده باشد که سرما در شمال آذربایجان شرقی حتی خیلی زودتر از آغاز پاییز شروع میشود، اما همه ما امیدواریم این وعده محقق شود. مهمتر از سرما، سرمایه اعتماد مردم است.
صبح همان روز استاندار آذربایجان شرقی به روستاهای اطراف ورزقان آمده بود و به اهالی و عزاداران میهمان و خبرنگار همشهری گفته بود تا شب برای همه فانوس و وسیله گرمایی تهیه میکنیم. مردم روستاهای زلزلهزده بسیاری اما همان شب را هم بدون فانوس گذراندند.
با وجود همه تلاشهای نیروهای امدادگر برای توزیع عادلانه کمکها، روستاهای نزدیک به جاده اصلی بهرهمندترند و روستاهای دورتر، محرومتر. در میدان ورودی شهر اهر، افرادی میآیند و چادرهایی را برای اسکان به قیمت هفتاد تا هشتاد هزارتومان میفروشند که روی آن به خط و زبان یکی از کشورهای همسایه نوشته شده:
هدیه به زلزلهزدگان اهر! زمان میگذرد و ساعت به ساعت جادههایی که تبریز را به اهر، ورزقان و هریس وصل میکند، پرتر میشوند از ماشینهایی که صندوق و صندلی عقب را پر از خوردنی و پوشیدنی و نیازهای ضروری زندگی کردهاند و راهی روستاهای زلزلهزده شدهاند. ساخت یک خانه نو برای مردم روستا هزینه بزرگی است که تأمین آن زمان میبرد و همه تسهیلاتی که گفته میشود خدا کند مرد روستایی را تا پیش از سرمای پاییز خانهدار کند.مردم شمال استان آذربایجان شرقی حالا «کند»شان خراب شده، اما چه فرقی میکند؟ میتوانست خانه ما باشد و حالا مرد آذری به کمک ما میرسید.