15فروردینماه سالجاری مردی به کلانتری 118 ستارخان رفت و خبر از ناپدیدشدن برادرش داد. وی به مأموران گفت: برادرم سعید سالها پیش به ژاپن رفت و مدتها در آنجا کار کرد. وقتی به ایران برگشت، خانهای در محله ستارخان اجاره کرده و با هم زندگی میکردیم، اما روز سیزدهم فروردینماه به طرز مرموزی ناپدید شد.
در این مدت به هرجا که فکر میکردم سعید رفته باشد، سر زدم اما هیچکس از او خبری نداشت؛ به همینخاطر تصمیم گرفتم برای پیدا کردن او از پلیس کمک بخواهم. بعد از اظهارات این مرد، تحقیقات کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی پایتخت برای پیدا کردن ردی از سعید آغاز شد.
درحالیکه تحقیقات برای کشف معمای ناپدید شدن سعید ادامه داشت و مشخصات خودروی وی در اختیار همه واحدهای گشت قرار گرفته بود، 15فروردین سالجاری خودروی وی درحالیکه شیشههای آن شکسته و سوئیچش نیز روی ماشین بود، در یکی از خیابانهای غرب تهران پیدا شد. پنج روز بعد از کشف خودرو، برادر سعید بار دیگر نزد پلیس رفت و خبر از یک سرقت خونین داد. وی گفت: از وقتی برادرم ناپدید شده اتفاقهای عجیبی در زندگیام رخ میدهد چراکه چند روز پیش مورد حمله یک موتورسوار مسلح قرار گرفتم.
وقتی در نزدیکی خانهمان در کوچه ایستاده بودم ناگهان جوانی که سوار بر موتور بود به سمت من حمله کرد و با چاقو چند ضربه به من زد و بعد گردنبند مرا به سرقت برد. این سرقت باعث شد چندروزی در بیمارستان بستری شوم. این حمله آنقدر سریع رخداد که نتوانستم شماره پلاک موتور سارق را یادداشت کنم. مرد جوان از سوی بازپرس پرونده به پزشکی قانونی معرفی شد و متخصصان اعلام کردند که ضربههای چاقویی که به او وارد شده، شبیه خودزنی است و این مرد با دستان خودش، خود را مجروح کرده است.
با افشای این حقیقت، مأموران به برادر سعید مظنون شدند. آنها حدس میزدند که وی راز ناپدیدشدن برادرش را میداند و قصد دارد با پنهان کاری و مطرح کردن داستانهای دروغین مسیر پرونده را تغییر دهد. با مطرح شدن این فرضیه، برادر مرد ناپدید شده به اداره آگاهی احضار شد و تحت بازجویی قرار گرفت. او مدعی شد که از راز ناپدید شدن برادرش خبر ندارد. با این حال مأموران از وی خواستند که تا زمان تکمیل تحقیقات، شهر را ترک نکند.
چند روز بعد اتفاق عجیب دیگری افتاد. مأموران پلیس در جریان آتشسوزی خانه برادر سعید قرار گرفتند و بعد از خاموش شدن شعلههای آتش، جسد این مرد را که بر اثر سوختگی جان باخته بود، در خانهاش پیدا کردند. کارشناسان آتشنشانی اعلام کردند که شلنگ گاز بهصورت عمدی از جای خود درآمده و با یک جرقه، آتشسوزی رخ داده و این حادثه کاملاً عمدی بوده است.
سه فرضیه قضایی
با مرگ برادر سعید، همه شواهد نشان میداد که او دست به خودکشی زده است. خودکشی مرد جوان پرونده ناپدیدشدن برادرش را مرموزتر کرد. این پرونده در حال حاضر در اختیار قاضی علی نمازی، دادیار شعبه سوم دادسرای جنایی تهران قرار دارد و وی سه فرضیه قضایی را درخصوص پرونده پیش روی خود دارد؛ نخست اینکه برادر سعید متهم اصلی پرونده است. او بعد از اینکه برادرش را به قتل رسانده، مدعی شده که وی ناپدید شده و وقتی فهمیده که پلیس به او شک کرده، دست به خودکشی زده است.
دومین فرضیه این است که مرد ناپدید شده با یکی از دوستانش اختلاف داشته و احتمالاً این مرد با همدستی برادر سعید دست به قتل او زده و برادر سعید بعد از جنایت بهخاطر عذاب وجدان خودکشی کرده است. سومین فرضیه نیز این است که سعید زنده است و عدهای او را گروگان گرفتهاند. قاضی نمازی، برای کشف این راز مجوز انتشار عکس سعید (مرد ناپدید شده) را در روزنامهها صادر کرده و از کسانی که از سرنوشت او خبر دارند خواسته است که اطلاعات خود را در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار دهند.