هنگامی که دری در تیرماه 1389مسئولیت حساسترین معاونت وزارت ارشاد را بهعهده گرفت کمتر کسی گمان میکرد که پس از چندماه این معاونت به یکی از اصلیترین کانونهای بحث و نقد در حوزه فرهنگی کشور تبدیل شود؛ چه این حاشیهها از همان روزهای نخست قبول مسئولیت توسط دری و از ماهها قبل یعنی از زمان برگزاری بیست و سومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران تحت مدیریت محسن پرویز آغاز شده بود. دری که تا پیش از این سابقه فعالیت فرهنگی در مدیریتش ثبت و ضبط نشده و از ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز به وزارت ارشاد پا گذاشته بود، پس از مدت کوتاهی به یکی از جنجالیترین مدیران فرهنگی کشور بدل شد. او که فارغ از رسوم مألوف مدیریت، در مراسم معارفه خود به جای وزیر از محمود احمدینژاد رئیسجمهور بهخاطر اطمینان و سپردن سکان فرهنگ کشور تشکر کرد در نخستین گام انتخابش دست به ابداعات بیسابقهای در معاونت امور فرهنگی زد.
دری در همان اوان مدیریتش در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از تدوین «بسته جامع سیاستهای ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی» خبر داد. هر چند این بسته زمانی ارائه شد که دیگر چیزی به برکناری دری نمانده بود و آنگونه ارائه شد که بخش قابل توجهی از اصحاب کتاب و نشر نسبت به آن موضعگیری منفی کردند.
دری همچنین در تمام مدت تصدیاش بر معاونت امور فرهنگی هدف شدیدترین انتقادات در مورد امور مربوط به فعالیت ناشران و نویسندگان بود. اگر چه او دوماه آخر مسئولیت خود را به دورکاری گذراند و در دفتر خود حاضر نشد اما تا واپسین دقایق مسئولیتش مورد انتقاد دو دسته از افراد مرتبط با حوزه نشر قرار داشت. نخست اصحاب قلم و نشر و دوم مدیران باسابقه معاونت فرهنگی که در دوره مسئولیت دری یا از ساختمان خیابان بهارستان رخت بربستند و یا محل کار خود را به معاونتی دیگر در وزارتخانه تغییر دادند.
آنچه در پیش است
در یک نگاه کلی آنچه از دوران مدیریت دری بر معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای اسماعیلی به میراث گذاشته شد چالشهایی در سه حوزه مهم است. هر چند خود دری به فاصله کمی بعد از برکناریاش در نامهای از جانشینش خواست تا رویه وی را در این معاونت پی گیرد اما آنچه از فحوای مکالمه تلفنی سیدمحمد حسینی، وزیر ارشاد و دری در زمان برکناری معاون و همچنین حکم سرپرست معاونت برمیآید این است که اسماعیلی باید در این حوزهها دست به تغییراتی بزند. اول ارتباط نهاد دولتی کتاب و کتابخوانی با اهالی کتاب، دوم ایجاد آرامش و ثبات زیر مجموعههای معاونت امور فرهنگی و سوم بازسازی ارتباط شخصی معاون فرهنگی با رسانههای ارتباط جمعی.
کتابهایی که در محاقهستند
یکی از پرحاشیهترین امور مربوط به معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی موضوع کتابهایی است که با مهر غیرقابل چاپ هیچگاه فرصت انتشار نیافتند. بهعبارت دیگر بسیاری از نویسندگان، شاعران، ناشران و پدیدآورندگان کتاب مهمترین چالش زمان مدیریت دری را رواج نگاه سلیقهای به حوزه ممیزی میدانستند اگر چه خود دری بارها اعلام کرده بود که طی دو سال مدیریتش حدود 300کتاب توقیف شده رفع توقیف شدند؛ موضوعی که در نخستین واکنشها، اظهارات تند محسن پرویز معاون اسبق امور فرهنگی را در پاسخ به این مواضع برانگیخت.
پرویز در اینباره میگوید: «در ابتدای مدیریت آقای دری ادعا شد که 285کتاب توقیف شده رفع توقیف شدند؛ این در حالیبود که زمان مدیریت من تنها چند عنوان کتاب محدود وجود داشت که در پروسه تعیین تکلیف بودند. بعد از آن آقایان نتوانستند موضوع توقیف را ثابت کنند که گفتند اینها از بلاتکلیفی درآمدند.»
سخنگوی انجمن قلم ایران با اذعان به اینکه موضوع ممیزی کتاب یکی از چالشبرانگیزترین موارد در معاونت امور فرهنگی است تأکید میکند: «این موضوع در زمان مدیریت من هم وجود داشت منتها باید نگاه کنیم که در آن زمان به این موضوع از چه دریچهای نگاه میشد؛ در آن زمان تلاش داشتیم موضوع ممیزی از سوی هیأت کارشناسی که فارغ از مناسبات مدیریت ارشد معاونت عمل میکرد مبنای تصمیمگیری باشد اما این هیأت در یک سال گذشته حتی یک جلسه هم برگزار نکرد که این خود بر چالشهای این حوزه افزود.»
پرویز با انتقاد از عملکرد سلیقهای در حوزه نشر میگوید: «معاون امور فرهنگی نباید در مسئله ممیزی کتاب بهصورت شخصی ورود کند چرا که این قواعد و ضوابط نشر است که باید در مسیر ممیزی کتاب نقش داشته باشد و هرگونه اعمال نظر شخصی عملکرد قانونی را با مشکل مواجه میکند.»
لغو امتیاز؛ یک عمل رادیکال
اگر چه از زمان روی کار آمدن دولت نهم موضوع انتشار برخی کتابها از سوی چند ناشر خاص به یکی از مهمترین صحنههای برخورد نهاد دولتی امور کتاب در کشور و اصحاب قلم تبدیل شده بود و از همان ابتدای سال 84 انتقاد دولتیها به برخی ناشران وجود داشت اما این صحنه هیچگاه به حذف ناشران از جرگه صنعت نشر نینجامیده بود اما در زمان مدیریت دری این پرده حائل میان ناشران و وزارت ارشاد به یکباره فرو افتاد و چند ناشر که پیش از این اسم و رسمی هم در صنعت نشر داشتند با حکم معاونت فرهنگی لغو امتیاز و یا تعلیق شدند. گو اینکه پیش از این همین ناشران با معاونت پیشین نیز دچار چالش بودند اما این چالش هیچگاه به لغو امتیاز و تعلیق کشیده نشده بود و هر دوطرف ماجرا در اظهارات رسانهای خود بر گفتوگو و حل مشکلات از طریق رایزنیهای درونفرهنگی تأکید میکردند. همین امر باعث شد که پس از لغو امتیاز چند ناشر این عملکرد معاونت فرهنگی یکی از کارهای رادیکال این معاونت بهنظر برسد. بهنظر میرسد این موضوع نیز یکی از مواردی است که پس از برکناری دری همچنان محل بحث و نقد باشد و میتوان از آن بهعنوان یکی از میراثهای دری به اسماعیلی نام برد؛ موضوعی که اگر اسماعیلی بتواند به خوبی و خوشی حل کند، بیتردید پایگاه محکمی برای خود در میان اهل نشر فراهم خواهد کرد.
کاغذ؛ کیمیای این روزها
تنها چند روز پیش از انتشار خبر برکناری دری، محسن پرویز در گفتوگو با یکی از خبرگزاریها انفعال وزارت ارشاد را در موضوع آشفتگی بازار کاغذ مهمترین عامل برشمرد. کاغذ بهعنوان مایه حیات صنعت نشر که در پی نوسانات بازار ارز دستخوش سودجوییهای سوداگران نیز شده بود، روزبهروز گرانتر میشد و ناشران از این مسئله اظهار نگرانی میکردند. در همین اوان بود که پرویز به فارس گفت: «وزارت ارشاد در آشفته کردن بازار کاغذ نقش ویژه دارد و تقریباً بالای 90درصد اختلالی که امروز وجود دارد برعهده وزارت ارشاد است؛ دلیل اینکه وزارت ارشاد هیچ نقشی در بحث کاغذ قانوناً نداشت اما با اظهارات بیپایه و اساس، دیگران را هم از انجام کار بازداشت.» بهنظر میرسد ماجرای قیمت کاغذ نیز از دیگر چالشهایی است که معاونت امور فرهنگی بعد از پایان یافتن دوره مدیریت دری همچنان با آن دست به گریبان باشد.