به گزارش همشهری آنلاین در این نامه که نسخهای از آن از طریق محسن شریفیان موزیسین نامدار بوشهری به دست ما رسیده از وزیر ارشاد خواسته شده به این مسئله رسیدگی کند. متن نامه را بخوانید با این توضیح که همشهری آنلاین آماده انعکاس دیدگاهها و توضیحات مسئولان ارشاد استان بوشهر در این باره است.
بسمهتعالی
جناب آقای دکتر حسینی وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی
با درود
احتراماً ما جمعی از اهالی هنر و اصحاب فرهنگ و رسانه، بنا به تعهد و پایبندی به اصولی که در راه اعتلا و پاسداری از فرهنگ غنی سرزمینمان در باور خود گنجاندهایم، لازم میدانیم مواردی را جهت اطلاع و پیگیری در خصوص وضعیت اسفبار موسیقی بوشهر در برههی کنونی به عرض برسانیم. مواردی که به شدت دامن موسیقی بومی ایران را نیز در بر گرفته است.
موسیقی بومی بوشهر با قدمتی چند هزار ساله، دیرزمانی است که گاهگاه با کجاندیشی و رفتارهای سلیقهای و خارج از ضابطهی مسؤولین این استان روبرو میشود. شرایط فعالیت گروههای موسیقی بوشهر که بیش از صدها برنامه و کنسرت خارجی را در کارنامه خود دارند و بارها و بارها هنر میهنیِ این خاک را در جایجای دنیا طنینانداز کرده و همگان را به شگفتی و تحسین این هنر ناب و اصیل واداشتهاند بسیار وخیم و رو به نابودی است. گروههایی که با مجوز رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد جمهوری اسلامی تاکنون دهها کتاب و آلبوم موسیقی منتشر کردهاند!
اتفاق بیسابقهای که در دورهی مدیریت جدید افتاده است، به هیچ عنوان با سیاستهای فرهنگی و گفتههای حضرتعالی سازگار نیست و در عجبیم که علیرغم اطلاع کامل مرکز محترم موسیقی و پیگیریهای مکرر در این زمینه، نه تنها تاکنون هیچ نتیجهای حاصل نشده است، بلکه اوضاع بیش از پیش رو به وخامت میرود و عرصه روز به روز بر هنرمندان و دوستداران موسیقی تنگتر میشود.
سزاوار نیست کنسرت موسیقی بوشهر تحت هیچ عنوانی در زادگاهش و در بین مردم خودش برگزار نشود و حتی از برنامههای خیریه گروههای موسیقی بومی با بهانههای واهی و رفتارهای خارج از عرف و قانون ممانعت به عمل آید، در حالی که این موسیقی پرطرفدار، به طور مداوم در دیگر نقاط کشور و جهان به نمایش گذاشته میشود و برای استان و کشور افتخار میآفریند!
سزاوار نیست نواختن سازهای بومی در سالنهای تحت نظر ارشاد ممنوع شود؛ مسألهای که در هیچ دورهای سابقه نداشته! این مسأله تا به حدی بغرنج شده که اخیراً ارگانهای خصوصی نیز نمیتوانند از گروههای موسیقی بومی استفاده و حمایت کنند، چرا که ناچارند برنامههای خود را در سالنها و تالارهای موجود در شهر برگزار نمایند که آن هم باید مطابق میل ادارهی ارشاد باشد!
سزاوار نیست گروههای مطرح موسیقی با این همه سوابق و خدمات فرهنگی درخشان، حتی اجازهی تمرین در مراکز مرتبط با اداره ارشاد را نداشته باشند و کار بدانجا برسد که اگر ارگانی خصوصی هم بخواهد در محیط اداری خود از این گروهها استفاده کند، با دخالت ارشاد مواجه گردد!
باور کنید در این وضعیت اقتصادی و سیاسی، دلمان به هیچ حمایتی خوش نیست! جشنوارهی سالانه موسیقی بوشهر که در دورههای قبل برپا میشد، میرود که به خاطره تبدیل شود! توقع نداریم در جشنواره بینالمللی موسیقی فجر از موسیقی بومی چون سالهای قبل استفاده شود! نمیپرسیم چرا جشنوارهی سراسری موسیقی نواحی به این روز افتاده است؟ نمیگوییم تکلیف مکتبخانههای موسیقی بومی که قرار بود در استانها دایر گردد و این که قرار بود هر سال یک آلبوم موسیقی بومی با حمایت معاونت هنری از هر استان منتشر شود، چه شد؟ تنها خواستهی ما این است که بگذارید این موسیقی، به پشتوانهی مردمی بودن، راه خود را ادامه دهد.
اگر در شرایط کنونی، موسیقی نواحی بینوا شده است، نه از سر ناتوانی ماست که از کملطفی متولیان است! اگر در مقابل این همه جفا سکوت کردیم نه از سر بیزبانی بود؛ تحمل کردیم که شاید اوضاع تغییر کند و نگرشها واقعبینانه شود!
با وجود همهی این مشکلات، انصاف نیست و نمیتوانیم چشمانمان را به روی فعالیتهای مثبت شما در تهران ببندیم! اما کافی نبود! ما اینجا در پایتخت انرژی؛ نای و نان نداریم! در سرزمین نخل و خورشید، در سرزمین رنگ و موسیقی، حالمان خوب نیست!
باور کنید این نامه سیاسی نیست؛ فقط نقدی است فرهنگی. واقعیتی است تلخ از شرح جبر ممانعت از پژواک موسیقی آبا و اجدادیمان. موسیقیای که بازتاب هویت این دیار است، ریشهاش از آبشخور تاریخ و فرهنگ ما سیراب میشود، معرف زبان و راه و رسم و سنتهایمان است. موسیقیای که با آن بزرگ شدهایم، حماسه خلق کردهایم، با نوایش گریستهایم، خندیدهایم و خاطرهها ثبت کردهایم. هزاران سال است برای اشاعهی موسیقی بومی تلاش میشود! چرا حالا باید برای حفظ آن بجنگیم و اینچنین اسیر تارهای تعصب و ناآگاهی باشیم؟ آیا شناختن این فرهنگ و دستاورد غنی، کمتر حقی نیست که فرزندان حال و آیندهی این خاک میتوانند داشته باشند؟
جناب آقای وزیر! حالمان خوب نیست!
بندر بوشهر- مهر ماه هزاروسیصد و نود و یک