سوای نویسندگان تخصصی در این حوزه که از سالهای ابتدایی جنگ تحمیلی (و البته سالهای نخست نویسندگی خود) تا به امروز آثار بسیاری در زمینه جنگ هشت ساله نوشتهاند، دفاعمقدس در کمتر نویسنده و شاعری از ایران حتی در مقیاس عمومی تأثیر خود را به جای نگذاشته تا آنجا که نویسندگانی که جزو نویسندگان بیرون از دایره ادبیات دفاعمقدس محسوب میشوند در پارهای از آثار خود فضایی در حال و هوای جنگ تحمیلی نوشته و به مخاطب عرضه کردهاند.
به موازات ادبیات، سینمای ایران نیز پس از وقوع جنگ تحمیلی شاهد تولید آثاری در این زمینه شد؛ اتفاقی که تا هماکنون نیز ادامه دارد و شاید این هنر به همراه ادبیات (شعر، داستان، رمان و نمایشنامه) بیشترین اهمیت را در ثبت تجربهها و وقایع دفاعمقدس در طول حیات34ساله انقلاب اسلامی بهعهده داشتهاند. با این همه این عرصه همچون سایر عرصههای فرهنگی کشور در طول سالها و دهههای اخیر با فراز و فرودهای بسیاری همراه بوده است. از سویی هنرمندان و نویسندگانی پدید آمدند که امروز بهنام هنرمندان انقلاب و دفاعمقدس شناخته میشوند و در میان آنها چهرههایی شاخص، بهعنوان نویسندگان و هنرمندان مطرح کشور زبانزد شدهاند و از سوی دیگر این عرصه بهدلیل تنیدگیاش با حوزههای سیاسی دستخوش آسیبهایی شده است. با این همه نمیتوان بر این واقعیت چشم بست که ادبیات دفاعمقدس، امروز بهعنوان یکی از مهمترین ژانرهای ادبی کشور شناخته شده و همچنان برای سالهای آتی سرشار از ایده و سوژه است. هر چند بسیاری از نویسندگان معتقدند که این حوزه بهدلیل رشد کمی آثار میانمایه و ضعیف نیازمند بازنگری اساسی و نقد بنفکنانه است.
سفارشینویسی؛ آسیب ادبیات دفاعمقدس
از آثار بزرگ نویسندگان معاصر در حوزه جنگ، تا کتابهای درخشان نویسندگان ایرانی درباره جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، همه بیانگر نوعی زیباشناسی این حوزه در قلمرو ادبیات هستند. به بیان دیگر اگر موضوع زیباشناسی در ادبیات و هنر مطرح نبود، مقولهای همچون جنگ و بهطور اخص دفاعمقدس نمیتوانست از داستان و شعر استفاده برده و مفاهیم و ویژگیهای خود را ثبت و ضبط کند. توجه به حوزه زیباشناسی در ادبیات دفاعمقدس نشان میدهد که خلق آثار ادبی در این حوزه اگر خالی از حداقلهای تکنیک و پژوهش باشد نهتنها نمیتواند به اهداف خود دست یابد بلکه اثری معکوس در جامعه پدید خواهد آورد و بهطور عموم، خوانندگان آثار ادبی را از مقوله دفاعمقدس غافل خواهد کرد. متأسفانه اوج فقدان تکنیک و پژوهش در آثار ادبی دفاعمقدس را میتوان در آثار سفارشی پی گرفت. در دهه گذشته و با رونق گرفتن صنعت نشر در کشور که تولید آثار چاپی را بیش از پیش آسان کرده است، پدیده تولید آثار بیکیفیت در حوزه دفاعمقدس به شکل کتابهای سفارشی از سوی ناشران خاص دولتی یا وابسته به نهادهای غیرخصوصی نیز اوج گرفته است. این اتفاق که به اعتقاد بیشتر نویسندگان و منتقدان آثار دفاعمقدس پدیدهای غیرقابل دفاع و بیش از آن، مخرب است، همچنان بهعنوان یکی از آسیبهای جدی ادبیات دفاعمقدس به شمار میرود. اکبر صحرایی، نویسنده حوزه دفاعمقدس در اینباره به همشهری میگوید: «یکی از مشکلاتی که در حوزه کتاب و ادبیات دفاعمقدس داریم، موضوع کتابهای سفارشی است. ما حتی معنای کتاب سفارشی را هم خوب نمیدانیم یا بهتر این است که نمیخواهیم بدانیم».
وی تصریح میکند: «اوج سفارشینویسی یا کار سفارشی را میتوانیم در هالیوود و سینمای آمریکا ببینیم. آنها همه امکانات خود را در اختیار بهترینهای خودشان قرار میدهند. اما ما میآییم حساب میکنیم کتاب را به چهکسی سفارش بدهیم که در کمترین زمان ممکن و با کمترین هزینه برایمان بنویسد. به این ترتیب پایه یک کار غلط را در ادبیات کشور بنا میگذاریم؛ اتفاقی که هنوز هم آسیب اصلی ادبیات دفاعمقدس است».
نویسنده «تپه جاویدی و راز اشلو» با بیان اینکه ثبت خاطرات رزمندگان دفاعمقدس بدون شک یکی از مهمترین بخشهای ادبیات دفاعمقدس است، میگوید: «در موضوع ثبت خاطرات دفاعمقدس سفارشدهنده مستقیم میرود سراغ تازهکارها، چرا؟ چرا سراغ امثال احمد دهقان و حبیب احمدزاده نمیرود؟ چون میداند که آنها تابع شرایط آنها نخواهند بود. قبول نمیکنند یک کار سطحی را در یک زمان اندک بیرون بدهند. تحقیق میکنند و عرق میریزند تا یک کتاب بنویسند. طبیعتا باید برای چنین کاری هم هزینه کافی کنار گذاشت اما فلان سفارشدهنده به این شرایط حرفهای تن نمیدهد».
وی نبود ضوابط حرفهای در حوزه چاپ و نشر آثار دفاعمقدس را از مهمترین عوامل پایین آمدن سطح کتابهای شعر و داستان این حوزه میداند و میافزاید: «اگر قواعد در این حوزه رعایت میشد و ناشر نمیخواست به هر قیمت ممکن یک کتاب را در مدت زمان محدودی منتشر کند و نویسندگان برجسته برای تالیف آثار انتخاب میشدند، الان شاهد این همه کار بد در حوزه دفاعمقدس نبودیم. اما متأسفانه روزبهروز تعداد این کارها بیشتر میشود».
فیروز زنوزیجلالی دیگر نویسنده حوزه دفاعمقدس نیز در این رابطه معتقد است: «سفارشی نویسی در نفس خود بد نیست اما اینکه به چهکسی با چه توانایی و چه طرز تفکر و نظری سفارش داده میشود مهم است». وی میگوید: «اعتقاد و باور و علاقه در خلق اثر نکتهای است که باید نویسندگان به آن توجه کنند، سفارشی نویسی زمانی مورد قبول و پسندیده نیست که صرفا بهخاطر پول باشد و نویسنده برای خلق اثر اعتقاد درونی نداشته باشد». وی با ابراز تأسف از اینکه برخی سفارشدهندگان آثار دفاعمقدس از حوزه ادبیات کوچکترین اطلاعی ندارند و کسانی که سفارش میپذیرند ادبیات را وسیلهای برای درآمدزایی میدانند میگوید: «گاهی ما یک موضوع را به نویسنده سفارش میدهیم درحالیکه آن شخص نتوانسته از نظر درونی با آن کنار بیاید. وقتی نویسندهای دل در گرو حادثهای ندارد نمیتواند برای آن بنویسد». خالق رمان «قاعده بازی» میگوید: «در سفارشی نویسی آثار دفاعمقدس کار نویسنده کوششی است و نه جوششی و از ژرفای دل، اگرچه سفارش دادن تا حدی به ایجاد انگیزه کمک میکند اما در نهایت تعهد در آنچه تولید میشود کم است».
این نویسنده حوزه دفاعمقدس با یادآوری اینکه سفارشی نویسی در عرصه نوشتن بهویژه در حوزه دفاعمقدس خوب جواب نداده است تصریح میکند: «اثر حاصل از این اقدام شش دانگ و تمام نیست. در سالهای پس از جنگ شاهد تولید آثار بیرمقی ناشی از سفارشینویسی هستیم که این حوزه را با چالش و ضعفهایی روبهرو کرده است».آنچه در نگاه نویسندگان برجسته حوزه دفاعمقدس در رابطه با پدیده سفارشینویسی مطرح میشود در درجه نخست توجه به اصل مقوله نوشتن و ادبیات است. به تعبیر ایندو نویسنده (صحرایی و زنوزیجلالی) اگر چه سفارش دادن یک کار در حوزه ادبیات دفاعمقدس بهخودی خود بد نیست- چه نویسندگان بزرگی در دنیای ادبیات معاصر نظیر بالزاک، فیتز جرالد و همینگوی با سفارش کار از ناشران خود آثار کم نظیر ادبیات را خلق کردهاند - اما چگونگی ارتباط ناشر و نویسنده در خلق این آثار مهم است. بهگونهای که پیشتر نیز اشاره شد اگر ناشران قصد پر کردن ویترین آثار خود را داشته باشند و به تعبیر نویسندگان بر مبنای «سری دوزی» کار سفارش دهند بهطور طبیعی نمیتوانند ماحصل کار را بهعنوان اثری درخشان در این حوزه معرفی کنند. آنچه بهعنوان اثر و کتاب سفارشی، امروز به یکی از آسیبهای اصلی ادبیات دفاعمقدس تبدیل شده است بیشک برخاسته از همین قاعده میان نویسنده و ناشر است وگرنه در همین محدود کتابهای سفارشی نیز آثار در خور توجهی از برخی نویسندگان در سالهای اخیر منتشر شده است. از سوی دیگر این قاعده که به زعم نویسندگان دفاعمقدس برخاسته از فرصتطلبی و نگاه غیرتخصصی است، یکی از مهمترین ارکان نوشتن- بهویژه در حوزه داستان و رمان- یعنی پژوهش را نیز به ورطه فراموشی و حاشیه کشانده تا آنجا که امروز این بخش اساسی از نوشتن در حوزه جنگ به یکی از حاشیهها بدل شده است.
ادبیات دفاعمقدس و جهانیشدن
بیشک واقعهای تاریخی و ملی همچون جنگ در تمامی سرزمینها و کشورها در سراسر جهان، جزیی انکارنشدنی از تاریخ و ملیت آن سرزمین است که ردپای آن را نهتنها در مسائل اجتماعی، سیاسی و معیشتی مردم آن سرزمینها میتوان دنبال کرد بلکه حضور تأثیرگذار آن را در آفرینش آثار ادبی شاعران و نویسندگان این سرزمینها در قالب رمان، داستان و مجموعه شعر نیز میتوان جستوجو کرد.با اتکا به همین واقعیت است که نویسندگان صاحب نامی همچون تولستوی، شولوخوف و همینگوی قلم بهدست میگیرند و در کنار خلق آثار ادبی تأثیرگذار خود آثاری خواندنی و ماندگار با مضمون جنگ همچون «جنگ و صلح»، «دنآرام» و «وداع با اسحله» را خلق میکنند؛ آثاری که اگر چه سالهای درازی از نخستین انتشار خود را پشت سر میگذارند اما هنوز در ویترین کتابفروشیها و فروشگاههای آنلاین جهان بهعنوان آثار پرفروش و پرمخاطب نظر علاقهمندان به مطالعه ادبیات جنگ را بهخود جلب میکنند.
حال باید دید که ادبیات دفاعمقدس در کشورمان که با شروع جنگ هشت ساله تحمیلی شکل گرفته بعد از سه دهه پیدایش و ارائه آثار ادبی متنوع در این حوزه تا امروز تا چه حد در خلق آثار ادبی فاخر و ماندگار در این حوزه موفق عمل کرده و آثاری جاودانه با مضمون دفاعمقدس و جنگ تحمیلی به مخاطبان و علاقهمندان این حوزه در داخل و خارج کشور معرفی کرده است.
اگرچه امروز ادبیات دفاعمقدس در کشورمان بهعنوان یکی از شاخههای جدی ادبیات داستانی در میان اهل قلم و مخاطبان کتاب شناخته میشود و جایزهها و جشنوارههای ادبی مختلفی با محوریت ادبیات دفاعمقدس در کشور برگزار میشود اما بهنظر میرسد که آثار منتشر شده در این حوزه فارغ از حمایتهای دولتی که از ناشران و نویسندگان اینگونه ادبیات داستانی میشود آنطور که بایسته و شایسته است نتوانسته جایگاه خود را در میان خوانندگان و علاقهمندان به ادبیات داستانی ایران باز کند.
با وجود آنکه در سالهای اخیر در میان آثار منتشر شده درباره جنگ تحمیلی و حواشی آن آثاری همچون «دا»، «شطرنج با ماشین قیامت»، «بابانظر» یا رمان «سفر به گرای 270درجه» بهعنوان پرفروشترین کتابها در حوزه دفاعمقدس در داخل کشور و برخی از کشورهای خارجی با اقبال عمومی مواجه میشوند اما باید دید که در میان آمار کلی کتابهای منتشر شده در طول 30سال گذشته در این حوزه درصد آثار داستانی و ادبی فاخر منتشر شده در حوزه ادبیات دفاعمقدس چقدر بوده و چرا با توجه به پتانسیلهای موجود در این حوزه تعداد آثاری که قابلیت راه یافتن به عرصههای بینالمللی را یافتهاند تا به این حد اندک بوده است.
یکی از راههای ورود به این مبحث آن است که جایگاه ادبیات دفاعمقدس را در عرصه ادبیات داستانی ایران بشناسیم و بدانیم که آثار ادبی منتشر شده در حوزه ادبیات دفاعمقدس از رمان و مجموعه داستان با درونمایه جنگ به لحاظ کیفیت و نوع پرداخت به سوژه چه جایگاهی را در ادبیات داستانی ایران بهخود اختصاص داده است.
این در حالی است که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان ادبی از آنجا که در ایران به جای استفاده از گونه ادبیات جنگ از ادبیات دفاعمقدس برای آثار ادبی منتشر شده در این زمینه از قبیل رمان، داستان، خاطرهنویسی و دیگر ژانرها استفاده میشود، راه نقد این آثار به لحاظ محتوایی و ساختاری محدود و بسته میشود.
محمدعلی گودینی، نویسنده حوزه ادبیات دفاعمقدس در اینباره میگوید: «علت اصلی جهانینشدن ادبیات دفاعمقدس ایران این است که این نوع ادبیات توسط نویسندگانی شکل گرفت که نویسنده حرفهای نبودند و تجربه کافی در این زمینه نداشتند. این امر از یک سو و بیمهری ناشران داخلی و خارجی به اینگونه ادبیات داستانی و متهم کردن کتابهای حوزه دفاعمقدس به شعارزدگی و دولتی بودن از سوی دیگر موجب شد تا این حوزه با تبلیغات منفی روبهرو شده و آنطور که باید و شاید همچون دیگر گونههای داستانی با اقبال روبهرو نشود».
نویسنده کتاب «آتش سرد» در ادامه صحبتهایش میگوید: «علاوه بر این موضوعات از آنجا که جنگ تحمیلی علیه ایران با شیوههای متداول در جنگهای کلاسیک دنیا تفاوتهایی داشت، ادبیات ناشی از آن نیز با ادبیات جنگ رایج در جهان تفاوتهایی دارد و برای شناسایی این ادبیات به جهان باید هزینههای آن را نیز بپردازیم».
اما حسین فتاحی دیگر نویسنده حوزه ادبیات جنگ و پایداری درباره عدماقبال آثار ادبی نویسندگان حوزه دفاعمقدس از سوی ناشران خارجی میگوید: «تصور ناشران خارجی از ادبیات دفاعمقدس ایران این است که ایرانیان جنگ را دوست دارند درحالیکه آثار منتشر شده در اینگونه ادبیات داستانی ایران همگی بهدنبال عبرتآموزی برای آیندگان هستند».
وی ادامه میدهد: «اگر رمانهای ایرانی با موضوع دفاعمقدس در جهان مورد استقبال قرار نمیگیرند این امر به شیوه عرضه و معرفی ناشران داخلی بازمیگردد چرا که آنها این داستانها را بهگونهای که برای ناشر خارجی قابل فهم باشد، معرفی نمیکنند».
با وجود این بهنظر میرسد یکی از دلایل عدماقبال آثار ادبی منتشر شده در دفاعمقدس در عرصههای جهانی در سالهای آغازین پیدایش اینگونه ادبی و اقبال دیرهنگام آن در سالهای اخیر، شکلگیری اینگونه ادبی در شرایطی بود که نویسندگان توانا و صاحبنام کشور بهدلیل دیدگاههای سیاسی و نقطهنظرات شخصی خود در این حوزه ورود نکردند و نویسندگانی به این عرصه پا گذاشتند که از نظر اعتقادی و اخلاقی خود را متعهد به پرداختن به این حوزه میدانستند و البته فاقد تجربه حرفهای در حوزه ادبیات داستانی و شعر بودند.
اگر چه نباید از این امر غافل بود که همت و خواست همین گروه بود که در سالهای اخیر گونههای مختلف ادبیات دفاعمقدس توانست جای خود را میان ادبیات داستانی کشورمان باز کند و آثاری شاخص و ماندگار را از سوی نویسندگانی که امروز پختگی و تسلط لازم در عرصه ادبیات را بهدست آوردند، به مخاطبان و علاقهمندان این حوزه ارائه کند.
جنگی که گنج است
به اعتقاد نویسندگان و منتقدان ادبیات دفاعمقدس یکی از دلایل افت کیفی آثار این حوزه، گرفتار شدن برخی نویسندگان در سوژههای تکراری و ایدههای قدیمی است. به شکلی که داستانها، رمانها و مجموعه شعرهایی که در این حوزه به چاپ میرسند با آثار گذشته تفاوت چندانی نداشته و در یک سیکل بسته طی طریق میکنند. این در حالی است که حوزه دفاعمقدس به تعبیر بسیاری از کارشناسان این حوزه، گسترهای غنی و گسترده در خلق آثار ادبی است. یکی از مواردی که برخی نویسندگان این حوزه به فقدان آثار شاخص در آن صحه میگذارند حوزه ادبیات طنز در دفاعمقدس است. در سوی دیگر و در سینمای دفاعمقدس در سالهای اخیر فیلمهای مناسبی با ژانر طنز ساخته شده که از قضا مورد توجه مخاطبان هم قرار گرفته است. اما این اقبال در ادبیات دفاعمقدس دیده نمیشود یا اگر هست تعداد آثار در این زمینه بسیار اندک بوده و قابل تعمیم به یک جریان نیست.
اکبر صحرایی، که خود از معدود نویسندگان ژانر طنز در حوزه دفاعمقدس است، میگوید: «جنگ منبع بسیار قوی و سرشاری برای طنزنویسی است. یکی از دلایلی که تعداد طنزنویسان ما در کل حوزه ادبیات داستانی کم است، کمبود یا بهتر بگویم شناسایی نشدن منابع طنز است. جنگ تحمیلی هشتساله به اعتقاد من یکی از همین منابع است که تا چندین نسل بعد هم اگر در این زمینه کار شود باز هم جای کار دارد».
وی میافزاید: «رهبر معظم انقلاب تعبیر ظریفی در اینباره دارند. ایشان گفتند: «جنگ گنج است» به واقع همینطور است. برای نویسندهها هم گنج است. جنگ ما یک جنگ خاص بود با ظرایف و پیچیدگیهای ویژه. این خود یک منبع بسیار مهم برای طنز نویسان است اما متأسفانه در این زمینه فقر وحشتناکی حاکم است. نویسندگان حوزه دفاعمقدس کمتر به سراغ این ژانر میروند».
نویسنده مجموعه داستان «خمپاره خواب آلود» با بیان اینکه نوشتن در حوزه طنز بهویژه در زمینه دفاعمقدس یک کار سخت و طاقتفرساست تصریح میکند: «داستان نوشتن بهخودی خود یک کار طاقت فرساست اما به قول ما بچههای جنگ، خاکریز بعدی و اساسیتر آن است که بتوانیم در این وضعیت مشکل، داستان را تبدیل به یک طنز مکتوب کنیم. طنز نویسی سخت است و با لودگی و شوخی و هزل تفاوتهای اساسی دارد».
صحرایی با برشمردن ویژگیهای یک نویسنده طنز در حوزه دفاعمقدس میافزاید: «داستاننویس طناز، ابتدا باید یک نویسنده بهمعنای واقعی باشد. یعنی باید به تکنیکها، فرمها و قواعد نوشتن آگاهی کامل داشته باشد، آنچه مربوط به لحن و زبان و نثر هم هست را بسازد و به آن مجهز شود، در لایه بعد، طنز را هم وارد کند».
این مدرس داستاننویسی همچنین معتقد است: «از دیدگاه من طنز یک عنصر جانگداز است. تعبیری هم برای آن دارم که همیشه و در برخی کارگاهها و کلاسهایم هم به آن اشاره میکنم. از نظر من طنز، قاه قاه گریستن و آه آه خندیدن است. یعنی خندیدن در عین گریستن و بالعکس. این یک پارادوکس است که در داستان مدرن هم بهعنوان یک تکنیک از آن استفاده میشود و دستمایه مناسبی برای پرداختن به موقعیتهای داستانی دفاعمقدس است».