در سال ۱۸۷۷ توماس ادیسون دستگاه ضبط صدایى را اختراع کرد با نام فونوگراف. بخش عمده این دستگاه از غلتکى درست شده بود که یک سوزن روى آن قرار مىگرفت و صداهاى ضبط شده را به علائم الکتریکى و سپس به صوت تبدیل میکرد.
فونوگراف ساخت ادیسون دو اشکال عمده داشت: یکى آن که غلتک به کار رفته در آن قابل تکثیر نبود و دیگر آن که کیفیت صداى مناسبى نیز نداشت.
ده سال طول کشید تا گام بعدی در این راه برداشته شود. در سال ۱۸۸۷ امیل برلینر، یک مهاجر آلمانی در آمریکا، دستگاهی ویژه ضبط صدا را به نام گرامافون در اداره ثبت اختراعات واشنگتن به ثبت رساند.
امیل برلینر در سال ۱۸۵۱ در خانوادهای یهودی در شهر هانوفر به دنیا آمد. ۱۹ ساله بود که برای گریز از خدمت نظام وظیفه در ارتش پروس به آمریکا مهاجرت کرد و چند سالی بیش طول نکشید تا نخستین اختراعش را به ثبت رساند.
او در سال 1887 میکروفنی برای تلفن اختراع کرد و حق آن را در ازای ۵۰ هزار دلار به شرکت تلفن بل واگذار کرد. کسب این سرمایه فرصتی را برای او فراهم آورد تا آزمایشگاه و کارگاهی برای خود بسازد.
"سگی که به صدای صاحبش گوش میسپارد"
برلینر با به ثبت رساندن گرامافون خود را جاودانی کرد. درخورد توجه آن که او در هنگام ثبت اختراعش لفظ آلمانی Schallplatte را استفاده کرده بود که به معنی صفحه صوتی است. البته او این بار حق اختراعش را نفروخت، بلکه شش سال بعد از ثبت آن، کمپانی گرامافون ایالات متحده آمریکا را تاسیس کرد و چندی بعد نیز در لندن استودیویی برای ضبط صدا به راه انداخت.
یوزف و یاکوب، دو برادر امیل برلینر نیز در هانوفر آلمان، شرکت معروف "دویچه گرامافون" را به راه انداختند که بعدها به برلین نقل مکان کرد. نشان ویژه گرامافونهای برلینر، تصویر گرامافونی است با یک سگ که زیر آن، عبارت "صدای صاحبش" درج شده است.
نام گرامافون برگرفته از ترکیب دو لغت است: گراما که واژهاى است یونانى و به معناى خط ، همراه با لغت فون به معناى صوت. تا سالها صفحههایى که براى گرامافون استفاده مىشدند، یعنى همان صفحههاى اولیه، از جنس "شلاک" (Schellack) بودند و قطر آنها نیز بر حدود ۲۵ سانتیمتر بالغ میشد.
ناگفته نماند که هرچند که گرامافون از فونوگراف پیشرفتهتر بود، اما پروسه ضبط صدا با آن به مراتب پیچیدهتر بود.
آلفرد کین، یکی از روسای اسبق کمپانى قدیمى دویچه گرامافون که در زمینه تهیه و تولید صفحههاى موسیقى فعالیت دارد، درباره روند کار در آن سالهای نخستین میگوید: « نوازندگان ارکستر مقابل یک شیپور مىنشستند و خواننده هم روى یک سکو مىایستاد. در آن قسمتهایى که صداى خواننده بالا مىرفت سکو را به عقب مىکشیدند و هر زمان که صدایش را پایین مىآورد، سکو را به سمت شیپور هل مىدادند.»
به گزارش دویچهوله، در سال ۱۹۰۲ انریکو کاروسو، خواننده تنور ایتالیایى، جزو اولین خوانندههاى سبک کلاسیک به حساب مىآمد که صداى خودش را بر روی صفحه ماندگار کرد.
ناگفته نماند که گرامافون در اواخر عصر ناصری به ایران راه پیدا کرده و در آن زمان آن را دستگاه "حفظ الصوت" یا "حبسالصوت" مینامیدند.
تولد صفحههاى سى و سه دور
اواخر دهه ۴۰ میلادى صفحههایى از جنس پىوى سى (PVC) یعنى همان صفحههاى سى و سه دور معروف به بازار آمدند و همان موقع هم بلافاصله صفحههاى یک کنسرت موسیقى از بتهوون و همینطور هم از فرانک سیناترا روانه بازار شدند.
صفحههاى جدید به سرعت جاى خود را باز کردند، چرا که مزیت اصلیشان در مقایسه با صفحههاى "شلاک" این بود که بر هر دو طرف، نیم ساعت گنجایش ضبط داشتند.
البته این تنها دلیل برترى آنها نبود. کیفیت صداى بهتر، محکم بودن و مقاومتشان در برابر خط و خش به همراه پایین بودن قیمتشان نیز آنها را از همتایان پیشینشان مجزا مىساخت. حتى نوار کاست هم که در دهه شصت میلادى به بازار آمد، نتوانست تهدیدى براى صفحه به شمار رود.
سال ۱۹۸۱، سال اوج صفحه بود. در آن سال بیشتر از یک میلیارد صفحه در سراسر دنیا به فروش رفت. اما با این همه مثل خیلى از چیزهاى قدیمى دیگر، صفحه هم میدان رقابت را به تکنولوژى واگذار کرد.
این تکنولوژى جدید سىدى نام داشت که به ظاهر شکل کوچک شدهاى از صفحه است. البته در این دوران سیدی هم خود زیر فشار قرار گرفته و فایلهای دیجیتالی در فرمتهای مختلف، از جمله ام پی تری عرصه را سخت بر سیدی تنگ کرده است.
البته صفحههای ۳۳ دور هنوز هم طرفداران زیادی دارند و برخی کارشناسان و صاحبنظران بر این باورند که این صفحهها در دوران آینده تنها حامل آنالوگ صدا خواهند بود.