یکشنبه ۹ مهر ۱۳۹۱ - ۰۶:۰۵
۰ نفر

سعید مروتی: با فاصله از نگاه سرخوشانه و باری به هر جهت و نمایش معضلات طبقه مرفهی که به شکلی تقلبی قرار است طبقه متوسط را نمایندگی کنند و جایی دور از محصولات رایج و متداول سینمای ایران، فیلم «بغض» می‌ایستد که تماشایش غنیمتی است.

سینما - فیلم بغض

پرسه در کوچه‌پسکوچه‌های استانبول بدون اینکه فیلمساز به دام کارت پستال گرفتن از این بندر زیبا و خوش‌عکس بیفتد و نمایش آنچه در زیر پوست شهر جریان دارد، به تصاویری انجامیده که برای سینمای ایران تازگی دارد. این تازگی داشتن تنها در لوکیشن‌ها (که به شکلی هوشمندانه انتخاب شده‌اند و در جهت تقویت تم اصلی اثر هستند) خلاصه نمی‌شود.

بغض در ساختار تصویری و شیوه نزدیک شدنش به دو کاراکتر اصلی هم این تازگی و طراوت را حفظ می‌کند. سینمای خیابانی ایران که همیشه با گام‌های بلند نسل جوان به پیش رفته حالا رهرویی یافته که پا جا پای بزرگان می‌گذارد. بغض به‌عنوان قصه تلخ مهاجرت نسلی که امید و آرزوهایش را جایی خارج از مرزهای کشور جست‌وجو می‌کند، از موارد دلچسب و دلنشین همسویی مضمون و ساختار است. چنان که در شکل درست اثری سینمایی نمی‌توان آنها را از هم تفکیک کرد. دوربین روی دست فیلم بغض، حاصل مد روز سینمای متفاوت‌نمای ایران نیست و کاملا در جهت ترسیم وضعیت آدم‌هایی بی‌پناه و پادرهوا قرار دارد. این بی‌پناهی و استیصال و گریز مقابل دوربینی بی‌قرار اتفاق می‌افتد و آنچه ثبت می‌شود خوشبختانه «سینما»ست.

حامد و ژاله جوان‌های فیلم بغض، نه با چند تکیه کلام و نحوه پوشش که با ترسیم جزئیاتی که حاصل تیزبینی فیلمساز در تماشا، تحلیل و تبلور نسل جوان است، ملموس و باورپذیر شده‌اند. بغض، فیلم تلخی است ولی نکته اینجاست که زهری که با جان کاراکترها آمیخته شده، تصنعی و تحمیلی نیست. این تلخی از شرایطی می‌آید که خوشبختانه فیلمساز می‌تواند آن‌را به‌درستی تصویر کند؛ حواسش هم هست که این سینمای اجتماعی و این فیلم خیابانی به بیانیه صادرکردن نیازی ندارد و تعریف درست شرایط خود می‌تواند لایه‌های اجتماعی اثر را غنی‌تر کند.

بغض پیرو سنت حسنه کم‌گوی و گزیده گوی است که در نیمه دوم فیلم کمی به لکنت اثر انجامیده ولی انرژی و ذوق فراوان در کارگردانی، کاستی‌های فیلمنامه را کمرنگ و قابل اغماض کرده است. در دیدارهای چندباره ظرافت‌هایی به چشم می‌آید که نشان می‌دهد صرفا دوربین روی دست و دو جوان عاصی به چنین تنشی بر پرده سینما منجر نشده.

جاه‌طلبی و اعتمادبه‌نفس وقتی با قریحه و ذوق سینمایی همراه شود می‌تواند نتیجه امیدوارکننده‌ای بدهد و بغض به‌عنوان فیلم اول سازنده‌اش این امید را در مخاطب ایجاد می‌کند که مسیر تازه‌ای در این سینمای پرتکرار باز شود و این بیم هم البته هست که فیلمساز در تنگنای شرایط دل به سودای «فیلمساز خوب سینمای بدنه» شدن بدهد و یکی بشود مثل خیلی‌ها و درنهایت هم فیلمساز خوبی نشود. این نگرانی را دشواری‌های حرکت در مسیری ایجاد می‌کند که نه سینمای فستیوالی و محفلی است و نه فیلم بدنه گیشه‌ای و نه محصول سفارشی و فرمایشی.

سازنده خوش‌قریحه بغض البته حتما می‌داند که برای فیلمساز خوب ماندن باید از خودش مراقبت کند و مثل ژاله و حامد تسلیم شرایط نشود. وقتی سینما و متولیانش چنین وظیفه‌ای را بر دوش خود حس نمی‌کنند، چاره‌ای جز تلاش فردی نیست و تقریبا همه نقاط درخشان سینمای ایران را نیز همین تلاش‌های فردی رقم زده است.

کد خبر 186237

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز