وقتی به هیتلر تابعیت آلمان اعطا شد او در پاسخ به پیامهای تبریکی که برای او ارسال شده بود، پاسخ داده بود: باید به آلمان تبریک گفت و نه به من. 25 فوریه سال 1932 میلادی بود که هیتلر به فاصله کوتاهی پس از انتصاب به سمتی دولتی در جمهوری آزاد برانشویگ آن زمان به تابعیت آلمان درآمد.
این گامی مهم در شکلگیری حوادث بعدی بود که ظهور آلمان نازی و وقوع جنگ دوم جهانی را در پی داشت.
با گذشت چیزی در حدود سه ربع قرن اکنون ایسولد سئالمان، از نمایندگان حزب سوسیال دموکرات در پارلمان محلی ایالت ساکسونی سفلی به دنبال لغو تصمیم دولت وقت آلمان در سال 1932 برای اعطای تابعیت به هیتلر است.
از دیدگاه سئالمان پیشوای اتریشیتبار نازیها دیگر نباید فردی آلمانی تلقی شود. او میگوید: لغو تابعیت هیتلر اقدامی نمادین است. او پیشنهاد خود را با رهبران محلی حزب سوسیال دموکرات و اعضای فراکسیون این حزب در پارلمان محلی ساکسونی سفلی مطرح کرده و به ظاهر موفق به جلب نظر آنان شده است.
سئالمان که ریاست کمیته محلی حزب سوسیال دموکرات در برانشویگ را بر عهده دارد معتقد است با سلب تابعیت آلمانی هیتلر، نقش تاریخی این منطقه در به قدرت رسیدن پیشوای نازیها جبران خواهد شد.
او از وجود «عقده برانشویگ» در این منطقه میگوید. شهری که ترجیح میدهد روزهای هیتلر را به فراموشی بسپارد و از خاطره تاریخی خود پاک کند.
مهاجر بیملت
داستان اعطای تابعیت به هیتلر بیشتر به قصهای طنزآمیز شباهت دارد. مهاجر بی ملت که میرفت به سیاستمداری تمام عیار تبدیل شود مدتها بود به دنبال کسب تابعیت آلمان بود.
این پیششرط راهیابی به محافل سیاسی در جمهوری وایمار تلقی میشد اما به واسطه خوی جاهطلبی و قدرتطلبی حاضر نبود به سان دیگرانی که به دنبال اخذ تابعیت آلمان بودند به دفاتر ثبت رفته و در صف بایستد.
او میخواست تابعیت آلمان را به او تقدیم کنند.خلق و خوی خاص هیتلر باعث شد اولین تلاش او برای تبدیل به شهروندی آلمانی با شکست مواجه شود. سال 1930 بود که یکی از اعضای حزب نازی ترتیبی داد تا هیتلر به ریاست یکی از پاسگاههای پلیس محلی در هیلر بورگاسن، شهرکی کوچک در منطقه کورینگا منصوب شود. این انتصاب به طور خودکار هیتلر را به تابعیت آلمان در میآورد اما پیشوای آینده علاقهای به پذیرش مسئولیت این پاسگاه روستایی کوچک نداشت.
تلاش برای انتصاب هیتلر به عنوان استاد دانشگاه فنی برانشویگ هم با شکست مواجه شد اما همقطاراناش عاقبت موفق شدند برای او کاری در دفتر نقشهکشی اداره ثبت املاک برانشویگ بیابند. وقت تنگ بود چون هیتلر قصد داشت در انتخابات قریبالوقوع ریاست جمهوری شرکت کند.
بنابراین وزارت کشور، هیتلر را به عنوان مدیر اجرایی هیأت نمایندگی برانشویگ در برلین منصوب کرد. او که فاقد مهارتهای حرفهای لازم برای این شغل بود پس از انتصاب به دفعات مکرر درخواست مرخصی داد و همان طور که برنامهریزی شده بود هیچگاه رسماً در این دفتر مشغول به کار نشد.
منع قانونی سلب تابعیت هیتلر
شیوهای که هیتلر از طریق آن موفق به اخذ تابعیت آلمان شد ممکن است نامتعارف باشد اما پروژه سلب تابعیت او هم با موانع قانونی جدی روبهرو است.
قانون اساسی آلمان سلب تابعیت از یک شهروند آلمانی را در صورتی که با این اقدام او به فردی بی وطن تبدیل شود، منع کرده است. در مورد هیتلر این مسأله صدق میکند چون او در سال 1925 و مدتهای قبل از آن که به تابعیت آلمان درآید تابعیت اتریشیاش را از دست داده بود.
او حدود یکسال قبل از آن که آلمانی شود در آستانه اخراج از آلمان قرار گرفت که میتوانست آرزوی او برای آلمانی شدن را برای همیشه بر باد دهد. هیتلر در سال 1923 به اتهام خیانت و مشارکت در کودتا علیه دولت وقت آلمان به زندان افتاد.
قاضی دادگاهی که او را محاکمه میکرد دیدگاهی ناسیونالیستی داشت و به همین دلیل در حکم خود تأکید کرد قوانین آلمان در مورد اتباع خارجی هر چند آلمانی فکر کنند و احساس آلمانی بودن داشته باشند قابل اجرا نیست. او با همین دیدگاه از صدور حکم اخراج هیتلر از آلمان سر باز زد.
حقوقدانها در مورد این که بتوان فردی که درگذشته را از حق شهروندی محروم کرد، تردید دارند. یکی از مقامات ایالت ساکسونی سفلی میگوید: کسی که مرده، مرده و دیگر چیزی ندارد تا بتوانی از او بگیری.
با این حال کارشناسان حقوقی پارلمان ساکسونی سفلی در حال بررسی پیشنهاد عجیب سئالمان هستند.
سئالمان این دیدگاه که طرح این پیشنهاد با هدف جلب آرای بیشتر در انتخابات محلی بعدی بوده را رد کرده و میگوید تحقق این هدف برای برائت جستن از اقدامات هیتلر لازم است.