درباره تنش اخیر میان دوکشور با محیالدین ساجدی، کارشناس مسائل خاورمیانه گفتوگو کردهایم.
البته واکنش از نظر نظامی تند نبوده بلکه تنها ارتش ترکیه به بمباران یک یا دو موضع ارتش سوریه اقدام کرده و تلفات چندانی هم وارد نکرده بلکه واکنش بیشتر سیاسی و تبلیغاتی بود. هدف از این واکنش، دادن پیامی هم به دولت سوریه و هم به افکار عمومی در داخل ترکیه است چرا که در واقع غرور دولت با این حادثه جریحهدار شده بود و سعی میکرد تا با اتخاذ مواضع نیرومند، به نیاز افکار عمومی پاسخ دهد. ساکنان روستایی که از سوریه خمپاره به آن شلیک شد، عرب زباناند و خود را سوری میدانند و معتقدند که دست استعمار آنها را از مادر اصلی یعنی سوریه جدا کرده است.
- این واکنش ترکیه تا کجا ادامه پیدا میکند؟
فکر نمیکنم این امر گسترش پیدا کند. اینکه سوریه تسلیت گفته و ترکیه مدعی شده دمشق عذرخواهی کرده اینها برای محدودکردن دامنه این مشکل است درحالیکه قبلا گلولههایی از سوریه به خاک ترکیه شلیک شده بود و خسارتهایی به بار آورده بود اما چون خسارتهای انسانی نداشت یا اینکه چندان جلب توجه نمیکرد به آن دامن زده نمیشد.
- آیا اعتراضات مردمی علیه احتمال اقدام نظامی در استانبول، مواضع ترکیه را تضعیف خواهد کرد؟
با توجه به اینکه در ترکیه آزادی عقیده رواج دارد، طبیعی است که عدهای اعلام مخالفت کنند که این مخالفان بیشتر شامل احزاب مخالف دولت یا علویها بودند. البته دولت ترکیه هم حاضر به جنگ نیست. اقتصاد ترکیه از رتبه 19در جهان رو به ترقی و رشد اقتصادی تقریبا ثابتی دارد و هرگونه اقدام نظامی بهدستاوردهای بزرگ حزب عدالت و توسعه لطمه وارد میکند. حزب عدالت و توسعه تمام تلاشش این بود که ارتش را از صحنه سیاست خارج سازد و تمام بحث این است که تلاش نظامیان برای کودتا، به ضرر اقتصاد ترکیه است و ارتش ترکیه هم کمکم به این نتیجه رسیده که اگر مثلا کودتایی در ترکیه بشود و اوضاع به هم بریزد، دشواری اوضاع معیشتی مردم بهعهدهاش خواهد بود. به هر تقدیر، کسی در ترکیه خواهان جنگ نیست.
چه حزب عدالت و توسعه و چه اردوغان یا عبدالله گل و منافع اقتصادی این کشور هم این را نمیپذیرد. اما واکنش ترکیه به این رخداد مرزی که شبح جنگ را بیدار میکند، با واکنش به اقدام ارتش اسرائیل قابل مقایسه نیست که بین 9تا 11نفر ترک را در مقابل دوربینهای تلویزیونی کشت و حاضر به عذرخواهی نشد و کشتی و اموال آن را مصادره کرد و تنها واکنش ترکیه، کمکردن سطح روابط میان دو طرف بود. این موضوعی است که بسیاری به آن توجه میکنند و میگویند چرا دولت ترکیه در مقابل اسرائیل واکنش جدی نشان نداد اما در مورد سوریه،بر طبل جنگ میکوبد.
- اوضاع جنگ در داخل سوریه چگونه است؟
از نظر نظامی در سوریه، با توجه به فرسایشی و دامنهدارشدن، مسائل پیچیدهتر شده. به این معنا که منافع دولتهای منطقهای و بینالمللی در بحران سوریه بیش از پیش در برابر هم قرار گرفته و نوعی توازن برقرار کرده و این توازن خود را در حلب نشان میدهد. یعنی تمام تلاش قطر، عربستان، ترکیه این بود که حلب سقوط کند و به مرکز منطقه سوریه آزاد تبدیل شود و دولت موقتی در آن تشکیل شود و اروپاییها و مخصوصا فرانسویها آن را به رسمیت بشناسند و حتی منطقه پرواز ممنوع یا دالانهای امن برقرار کنند اما اینها محقق نشد؛ یک علت آن، تشتت میان مخالفان است.
از سوی دیگر آنچه در لیبی در اعتراض به فیلم موهن به پیامبر اکرم اسلام(ص) اتفاق افتاد بهنظر میرسد نقطه عطفی بوده در برخورد آمریکا با مسائل منطقه. آمریکا و قطریها درباره لیبی چیزی کم نگذاشتند اما اکنون قطریها جایگاهی در لیبی ندارند و سفیر آمریکا هم در آتشسوزی لیبی کشته شد. این حادثه ممکن است برای آمریکاییها زنگ خطر را به صدا درآورد که معلوم نیست اوضاع پس از اسد طبق همین برنامههای کنونی پیش رود.
از سوی دیگر حمله انتحاری اخیر حلب را گروهی به نام جبهه نصره الاسلام بهعهده گرفت که به القاعده نزدیک است و هیچ همگرایی با ارتش آزاد ندارد و همان روز فیلم اعدام بیش از 20ارتشی سوریه را پخش کرد. اینها صحنههای ترسناکی را درباره آینده سوریه مطرح میسازد. توازنی که در سوریه برقرار است به سمت فرسایشیشدن جنگ میرود و فرسایشیشدن جنگ بهمعنای استهلاک توان اقتصادی و انسانی سوریه است و نتیجه نهایی آن این خواهد بود که در سوریه هر دولتی، چه این دولت بماند و چه رژیم دیگری سر کار بیاید، بسیار ناتوان و درمانده و نیازمند به کمکهای خارجی خواهد بود و نمیتواند تا مدتها راجع به سیاست خارجی و فراتر از مرزهای خود فکر کند.