وی دارای مدال درجه یک هنر در رشته ادبیات و نخستین شاعری است که کتاب شعرش با عنوان «سرود درد» در سال1375، کتاب سال شناخته شد. سرودهای «خمینیای امام»، «شهید مطهر» و «خجسته باد این پیروزی» ازجمله آثار ماندگار این شاعر انقلاب است. وی اشعارمختلف حماسی و عرفانی در قالبهایی چون قصیده، غزل، دوبیتی، رباعی و شعر نو سروده است. سرود درد، سرود سپیده، سرود دیگر، کاروان سپیده، یاد یاران و گزیده ادبیات معاصر از دیگر آثار سبزواری است.
وی معتقد است که فرهنگ همهچیز یک جامعه است. با پیشرفت فرهنگ میتوان به پیشرفت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و پیشرفت در سطح بینالمللی دست یافت. برگزاری مراسم نکوداشت این شاعر انقلاب در زادگاهش سبزوار، بهانهای شد تا با او به گفتوگو بنشینیم.
- استاد، شما از شاعران پیشکسوت انقلاب اسلامی محسوب میشوید؛ چطور شد که به شاعری روی آوردید؟
شعر در خانواده من سابقهای طولانی دارد. پدر بزرگم، پدرم و بسیاری از اقوام من شاعر بودند و «تجلی سبزواری» که یکی از شعرای بزرگ مشهد بود نیز از اقوام پدریام محسوب میشد و همیشه مرا تشویق میکرد که شعر بسرایم. پدرم یکی از شعرای بزرگ استان خراسان به شمار میرفت و پدر بزرگم نیز با اینکه در معدن کار میکرد با شعر آشنا بود و کارگران را نیز با شعر آشنا کرده بود. در واقع معلم بنده در شعر پدربزرگم بود؛ یعنی در آن زمان پدربزرگم مرا به شعر علاقهمند کرد و من نیز پس از آن با مطالعه اشعار نسیم شمال شعرهایی را سرودم و یادم میآید نخستین اشعاری که گفتم برای معلمانم بود. نکته دیگر اینکه چون پدرم پس از عمل چشم (آب مروارید) بینایی خود را از دست داده بود، مادرم برای اینکه پدرم دیگر نمیتوانست دنیا را به خوبی مشاهده کند برای او کتاب و شعر میخواند و من هم گوش میدادم، به همین دلیل قبل از اینکه به مدرسه بروم مادرم مرا با این شیوهها کتابخوان کرده بود.
- اولین سرود انقلابیتان را به یاد دارید؟
بله، هرگز آن را از یاد نمیبرم؛ سرودالله اکبر، خمینی رهبر، این بانگ آزادیاست کز خاوران خیزد، سرود خمینیای امام را هم من قبل از پیروزی انقلاب سرودم؛ یعنی وقتی که حضرت امام از نجف به پاریس رفتند. ضمن اینکه میدانستیم حضرت امام(ره) پس از سالها دوری از وطن، نخستین جایی را که به قدوم خویش مزین میفرمایند، تربت پاک شهداست. به فکر افتادیم سرودی را برای اجرا در بهشتزهرا آماده کنیم تا زمان حضور ایشان بر مزار شهدا اجرا کنیم، لذا سرود «برخیزید ای شهیدان راه خدا» هم قبل از پیروزی انقلاب و همزمان با ورود امام خمینی(ره) به ایران آماده شد.
- تعریف شما از شعر انقلاب چیست؟
شعر انقلاب، شعر دگرگونی جامعه است. شاعر باید به چیزهایی بپردازد که مردم به آن دسترسی ندارند. در آن زمینه شعر بگوید، مردم را آگاه کند و نتیجه این آگاهی تلاش برای دگرگونی فکر و اندیشه مردم است. شاعر وقتی در تنگنا قرار میگیرد و همه درها را به روی خود و مردمش بسته میبیند، مقابل نارواییها زبان به اعتراض باز میکند و این اعتراض در شعرش منعکس میشود. آرمانخواهی، توجه به مسائل عاطفی و انسانی و مبارزه با ستمگری از ویژگیهای شعر انقلاب است. معنی شعر انقلاب در خودش نهفته است. بعضی از شاعران، بیهدف شعر میگویند، بعضی مردم را نصیحت میکنند و عدهای هم از نفسانیات خود میگویند، این مدل شعر گفتن خجالتآور است اما شعر انقلاب مردم را وادار به حرکت میکند. با حرکت مردم، شاعر به آرمانش میرسد و مردم به جایگاهی که حقشان است میرسند.
- وضعیت فعلی شعر فارسی را چگونه میبینید؟
معتقدم شعر ایرانی و زبان فارسی در دنیا دارای رتبه نخست است. یکی از بزرگترین سرمایههای این مملکت هم هنر شاعری است. در دنیا هیچ زبانی این ویژگی خاص را ندارد. از نظر اوزان در دنیا تنها این ماییم که میتوانیم اینگونه شعر بگوییم. ما انواع و اقسام سرود داریم. مثلا در اوقاتی که کسی را از دست داده ایم شعر در رثا داریم و بالعکس این جریان موقعی است که دلشادیم. ولی مثلا زبان عربی بهقدری غلیظ است که نمیتواند آن ویژگی زبان فارسی را داشته باشد؛ البته آنها مدعی هستند، حتی زبانهای اروپایی هم هیچکدام به ما نمیرسند.
اگر اشعار ایرانی از لحاظ زبان، تفکر و زیباییشناسی در دنیا دارای رتبه نخست و سرآمد است، بهخاطر کیفیتی است که در انواع و اقسام شعر فارسی، بهخاطر آهنگ و تازگی وجود دارد و اگر اشعار شاعرانی همچون فردوسی و سعدی بعد از گذشت سالها همچنان زنده و پرشور است بهخاطر زیبایی خاص زبان فارسی است. در دنیا ملتی که میتواند بگوید ما ادبیات برجستهای داریم تنها ایران است؛ لذا همانطوری که آن بزرگان پایههای ادبیات را بنیانگذاری و حفظ کردند، نسلهای آینده هم باید این پایهها را همچنان حفظ کنند. تأکید مجدد من این است که جوانان نباید میراث گذشتگان خود را فراموش کنند. شاعران جوان درواقع باید با شناخت از میراث گذشتگان خود با مطالعه وآگاهی در مسیر شعر و ادبیات گام بردارند تا موفق شوند. البته دولت هم باید به اینها کمک کند تا کارهای غربی در این مملکت نفوذ نکند. مشکل اساسی این است که متأسفانه کارهای فرهنگی توسط عدهای صورت میگیرد که این کار را نمیتوانند به خوبی انجام دهند؛ یعنی برخی از افرادی که نه انگیزه کار فرهنگی دارند و نه معلومات و اطلاعات کافی از گذشته فرهنگی کشور، دارند به کارهای فرهنگی میپردازند.
- فکر میکنید مدیران فرهنگی ما باید چگونه در این زمینه عمل کنند؟
اساسا فرهنگ، مقولهای بسیار حساس و تأثیر گذار است، بنابراین باید به آن به خوبی پرداخته شود. در این زمینه بهنظرم از همه افراد جامعه انتظار میرود که بهخوبی و بادقت عمل کنند چرا که فرهنگ یک جامعه را میسازد و جامعه ای که ریشههای فرهنگی خود را به خوبی نشناسد، توسط دشمنان آن جامعه دچار انحطاط میشود. از اینرو مدیران عرصه فرهنگی نیز باید با آگاهی انتخاب شوند و به حوزه فرهنگ آشنایی کامل داشته باشند. همانطور که گفتم گاهی مشاهده میشود که برخی از مدیران فرهنگی هیچ سابقهای در عرصه فرهنگی ندارند و یکشبه به این سمت رسیدهاند و این به فرهنگ جامعه ما آسیب میزند، چرا که فرهنگ همهچیز یک جامعه است. با پیشرفت فرهنگ میتوان به پیشرفت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و پیشرفت در سطح بینالمللی دست یافت و در مقابل، با عقبماندگی در حوزه فرهنگی، جامعه به کلی دچار انحطاط خواهد شد.
- ارتباط شما با شاعران جوان چگونه است؟
همانگونه که ملاحظه میکنید،کهولت سن و پیری فاصله زیادی بین من و شاعران جوان ایجاد کرده است. بهنوعی تفاوت نسلها موجب فاصله بین ما شده است. البته گاهی به محفل شاعران جوان دعوت شده و در آنجا شاهد پیشرفت و توفیقات شاعران جوان بودهام. به گمانم آینده شعری ای که این بچهها میسازند آینده خوبی خواهد بود.