قسمتهایی از فیلمی ضداسلامی که در سایت اینترنتی یوتیوب انتشار یافت خاورمیانه را ناآرام کرد. هنگامی که بحرانهای مربوط به سیاست خارجی به انتخابات ریاستجمهوری راه مییابند رقابتهای مذکور را تحتتأثیر قرار داده و نامزدها را وادار میسازند برنامههای خود را براساس آن تنظیم کنند.
بعضی مواقع ممکن است رخدادهای سیاست خارجی به نفع رئیسجمهور وقت تمام شود. آیزنهاور جمهوریخواه که پیش از ریاستجمهوری، قهرمانی نظامی بود از وقایع سیاست خارجی اکتبر 1956جان سالم به در برد و در روز انتخابات به پیروزی قاطع رسید. نمایندگان دمکرات کنگره، آیزنهاور را به کاهش بیش از حد بودجه ارتش متهم کرده بودند که به زعم آنها کشور را به خطر میانداخت. مصر تحت رهبری جمال عبدالناصر کانال سوئز را ملی اعلام کرد، در نتیجه نیروهای اسرائیلی و انگلیسی در اواخر اکتبر به این کشور حمله کردند. بعد از این حمله و همچنین تهدید شوروی به دخالت در این ماجرا، آیزنهاور تلاشهایی گسترده را بهصورت علنی و در پشت پرده برای آرامسازی اوضاع آغاز کرد و نیروهای بریتانیایی، فرانسوی و اسرائیلی را به عقبنشینی وادار ساخت. اما این وقایع به کلی به نفع آیزنهاور تمام شد و چهره فرماندهای قدرتمند را از او نشان داد که قادر است با خونسردی کشور را در میانه بحرانها هدایت کند. او توانست با کسب 457 رای الکترال و 57/4درصد رأی مردمی به پیروزی برسد. البته بعضی مواقع هم بحرانهای سیاست خارجی باعث شکست رئیسجمهور وقت شده است.
اتحاد جماهیر شوروی در دسامبر1979 به افغانستان حمله کرد. این واقعه رئیسجمهور وقت، کارتر را شگفتزده کرد و دستاویزی شد برای جمهوریخواهان که مدعی بودند کاخ سفید نمیداند چگونه این موقعیتها را مدیریت کند. اگرچه کارتر با افزایش بودجه دفاعی و تقویت نیروهای آمریکایی در خلیجفارس به این اقدام شوروی پاسخ داد اما جمهوریخواهان او را متهم به کوتاهی و واکنش دیرهنگام کردند. حمله دانشجویان به سفارت آمریکا در ایران کار کارتر را تمام کرد. رونالد ریگان و دیگر محافظهکاران این واقعه را نشانهای دیگر بر بیکفایتی کارتر عنوان کردند. کمیته ملی جمهوریخواهان سیاست صبر کارتر را سیاست ضعف نامید. اگرچه این رخداد تنها علت پیروزی ریگان نبود اما رایهای زیادی را به سوی جمهوریخواهان سرازیر کرد. حال در دوران حاضر اگر بحرانهای اخیر ادامه یافته یا وخیمتر شوند چه رخ خواهد داد؟ خطرات چنین امری برای اوباما کاملا روشن است.
با وخامت بحرانهای کنونی، جمهوریخواهان مدعی خواهند شد که اوباما رهبری کارآمد نیست. آنها با استناد به چنین موقعیتی خواهند گفت که موفقیت سیاست خارجی اوباما ادعایی اغراقآمیز است. خطر چنین امری در مورد لیبی و مصر جدیتر است چون این دو کشور را از زمان سرنگونی رهبران مستبدشان عرصه موفقیت نسبی سیاست خارجی اوباما معرفی کردهاند. بحرانهای حاضر رئیسجمهور آمریکا را مجبور کرده وقت بیشتری را صرف کار در کاخ سفید کند و کمتر به رقابتهای انتخاباتی بپردازد. البته میت رامنی هم از خطرات بحرانهای اخیر در امان نیست. این رخدادها ممکن است همانطور که در مورد آیزنهاور روی داد به نفع اوباما تمام شود. هر چیزی مربوط به مسائل سیاست خارجی توجهها را از اقتصاد دور میکند؛ یعنی همان حوزهای که اوباما در آن آسیبپذیر است. همانطور که در گرهمایی دمکراتها مشهود بود آنها مدعی هستند از امتیاز بهاصطلاح امنیت ملی برخوردارند. حملات موفقیتآمیز هواپیماهای بدون سرنشین علیه القاعده و همچنین مرگ اسامهبنلادن فرصتی را برای کاخ سفید فراهم آورده که ادعا کند اوباما در مهار مشکلات امنیتی عملکرد بهتری داشته است.
درمقطع کنونی، بحرانهای سیاست خارجی همانند زمان آیزنهاور ممکن است موقعیت اوباما را تقویت کرده و در مورد شایستگی رامنی برای زمامداری کاخ سفید تردید ایجاد کند.
ی.ان .ان