در واقع دمکراتها میخواهند در اینباره که جمهوریخواهان نمیخواهند در مورد سیاست خارجی کشور صحبت کنند، صحبت شود. طی مجمع ملی جمهوریخواهان، میت رامنی حتی کلمهای درباره کهنهسربازان1 کشور به زبان نیاورد؟ بهنظر میرسد محور اصلی خطمشی خارجی دمکراتها پایان تمام جنگهای آمریکاست تا به این صورت سربازان حاضر در میدانهای جنگ به کشور بازگردند و بهعنوان کهنهسرباز بتوانند در خانه از شغل و مراقبتهای پزشکی برخوردار شوند. بازگشت سربازان و نیز کشتن اسامه بنلادن پیام دمکراتها در عرصه دیپلماسی خارجی کشور است.
تنها یکی از مناظرات اوباما و رامنی به سیاست خارجی اختصاص دارد و بقیه مناظرات حول بحثهای «ما همه سوار یک قایقیم و شما فرصتی داشتید که از آن استفاده نکردید» و حملات متقابل دو رقیب خواهند چرخید. مردم آمریکا تمایلی ندارند درباره بقیه جهان حرفی بشنوند. براساس نتایج نظرسنجیها تنها پنجدرصد مردم موضوعاتی را مانند امنیت ملی و تروریسم جدی و مهم تلقی میکنند و پای مسئله جنگ یا صلح که به میان میآید، تنها دو درصد آمریکاییها سرشان را به طرف شما برمیگردانند. شاید سخنرانی 48دقیقهای بیل کلینتون، رئیسجمهور پیشین در مجمع ملی دمکراتها خود مسیر رقابت را به روشنی نشان داده باشد. وی طی سخنان خود تنها یکبار به سیاست خارجی کشور اشاره کرد. گفته میشود بیل کلینتون شم و غریزه بسیار دقیقی درباره افکار عمومی دارد.
در کانون استراتژی امنیت ملی باراک اوباما که آن را در سال 2010اعلام کرد، این فرض مطرح است که ظرفیت یک ملت برای اعمال قدرت با قدرت و بنیه اقتصادی زیربنایی آن ملت درارتباط است. بحث درباره اقتصاد است، نه نظامیگری؛ اقتصادی که پایه و مبنای رهبری ایالات متحده در جهان محسوب میشود و سرچشمه قدرت آمریکاست.
اوباما با تزریق پول به اقتصاد و ادامه سیاست کاهش مالیاتی دوران بوش بیش از یک تریلیون دلار به کسری بودجه دولت افزود. ترکیب کاهش مالیاتی، افزایش هزینه و افزایش مداوم موارد اضطراری، کسری بودجه را به بیش از یک تریلیون دلار رساند و هزینه جبران کسری بودجه دولت، که با رشد اقتصادی و بالا رفتن نرخ بهره افزایش مییابد، حجم قابل توجهی را از بودجه کل کشور بلعید. تأثیر نهایی چنین اقداماتی کاهش هرچه بیشتر قدرت سرمایهگذاری دولت اوباما در عرصههایی مانند تحصیلات عمومی، زیرساختهای کشور، تحقیقات پایهای و موارد مشابه است؛ مواردی که به گفته خود وی در سخنرانیاش در مجمع ملی دمکراتها، نقشی محوری در چشمانداز اقتصادی بلندمدت ایالات متحده آمریکا ایفا میکنند.
این بحثی جدی است که ترکیب کاهش درآمدهای مالیاتی دولت و افزایش موارد خاصهخرجی (موارد اضطراری که نیازمند کمکهای دولتیاند)، مانند تغییرات اقلیمی و مسئله گسترش سلاحهای کشتارجمعی، تهدیدی جدی است علیه امنیت ملی کشور. نتایج یک مطالعه جدید توسط گروه غیرحزبی راهسوم نشان میدهد موارد خاصهخرجی از 14درصد کل بودجه دولت فدرال در سال 1962به 47درصد بودجه در حال حاضر رسیده است. درحالیکه کمکهای عمومی و موارد خاصهخرجی دولت همچنان افزایش مییابد، سرمایهگذاری دولت در عرصه عمومی با کاهش روبهرو است.
براساس نتایج مطالعه مورداشاره، میزان سرمایهگذاری دولت در عرصه عمومی از یکسوم بودجه در سال 1962به تنها 15درصد در حال حاضر رسیده است. درصورتی که کنگره بهعنوان نهاد قانونگذاری کشور در این زمینه وارد عمل نشود، این رقم براساس برآورد تحقیق تا سال2040 به تنها پنج درصد کاهش خواهد یافت. در واقع ایالات متحده در حال حاضر تمام بودجه خود را صرف پرداخت دیون عمومی، پنتاگون (هزینههای نظامی کشور) و خاصهخرجیهایی مانند نجات نظام بانکی و صنعت خودروسازی میکند. در حال حاضر بحث درباره جاهطلبی و برتریطلبی جهانی آمریکا، گوش شنوایی نمییابد؛ چه، جمهوریخواهان هیچ اعتقادی به سرمایهگذاری عمومی ندارند و در مقابل تأکید میکنند کشور میتواند به رشدی بادوام و قابل توجه برسد اگر دولت کوچکتر شود و بودجه آن در عمل تنها درصد کوچکی از تولید ناخالص کشور باشد. من اما نمیدانم در این صورت چهکسی باید در کشور پل یا فرودگاه بسازد و شبکه برق را گسترش دهد؛ کارهایی که در سایر نقاط جهان از طریق سرمایهگذاری عمومی صورت میگیرد. اما خب، بالاخره آمریکا ملتی استثنایی است! رویه مدنظر جمهوریخواهان که در طرح مسیر شکوفایی پل رایان (نامزد مقام جانشین رئیسجمهور و شریک انتخاباتی میت رامنی) به روشنی تبیین شده است، خواهان توقف یا کاهش شدید و جدی برنامه خدمات درمانی اوباماست و ظاهرا آن را تنها تهدید جدی علیه بودجه فدرال میداند، اما از آن سو خواهان افزایش بودجه نظامی کشور است که حتی در حال حاضر نیمی از مخارج دولت فدرال را بهخود اختصاص داده است. جمهوریخواهان همچنین خواهان کاهش بیشتر مالیاتها هستند و اینکه نرخ مالیات بر درآمد به 25درصد برسد. این سیاستها بازهم موضوع سرمایهگذاری عمومی را به مسئلهای جدی و لاینحل تبدیل میکند و درصورت تحقق این سیاستها، دولت محدود و دستوپا بستهای که تحقیق گروه راه سوم آن را برای سال 2040پیشبینی کرده است، خیلی زودتر شکل خواهد گرفت.
حزب جمهوریخواه ممکن است آنقدر که به تروریسم اهمیت میدهد، سیاست قابل توجه و مؤثری برای بازگرداندن قدرت رقابتجویی و جاهطلبی جهانی آمریکا نداشته باشد. با این حال اوباما در غنیمت شمردن فرصتها چندان قوی و هشیار نشان نمیدهد. او با ادامه سیاست کاهش مالیاتی جورج بوش برای افرادی که کمتر از 250هزار دلار در سال درآمد دارند، خود را بهعنوان قهرمان طبقه متوسط معرفی کرده است. اوباما همچنین برنامهای برای مهار هزینههای خدمات درمانی خود دارد؛ برنامهای که در این بحبوحه مبارزات انتخاباتی، نه رأی دهندگان و نه رهبران حزب دمکرات مایل نیستند درباره آن حرفی بشنوند و خود رئیسجمهور با هدف تمرکز آتش خود روی طرح پاول رایان از پرداختن به این برنامه سر باز میزند. از آنسو، لیون پنتا، وزیر دفاع دولت اوباما کاهش شدید بودجه نظامی کشور را که در پی مخالفت کنگره در سال2011 آغاز شده است، بسیار مخرب و دارای پیامدهایی جدی توصیف میکند. اینک اوباما در بنبست الگوی بودجهای دولت که بهشدت حق انتخابهای وی را محدود میکند، گرفتار شده است.
اخیرا نیویورک تایمز طی مقالهای جالب از یک برنامه مورد حمایت دولت فدرال موسوم به پروژه رمزگشایی خبر داد؛ برنامهای که تاکنون منجر به پیشرفتهایی خیرهکننده در تحقیقات ژنتیک شده است. بودجه این برنامه توسط سازمان پروژه ملی تحقیقات ژنوم انسانی تأمین میشود. جالب است اوباما از یکسو خواهان کاهش بودجه 500میلیون دلاری این سازمان تا 893هزار دلار شده و از آنسو هزینههای کلی مؤسسات ملی سلامتی را ثابت نگه میدارد. هنگامی که پای تحقیقات ژنتیک به میان میآید، واژه سرطان بهعنوان استعارهای واقعی و در عین حال کنایهآمیز (اشاره به برخورد هیستریک جمهوریخواهان نسبت به علم ژنتیک) بهکار میرود. واقعیت اما آن است که حمایت دولت فدرال از تحقیقات پزشکی و علمی هم برای رفاه حال آمریکاییها مؤثر است و هم موجب توسعه تکنولوژیک کشور میشود. این در حالی است که ظاهرا به باور جمهوریخواهان تأمین بودجه این تحقیقات از سوی دولت فدرال اقدامی زائد و حتی در مواردی دورریختن کامل پول بهحساب میآید. اگر دمکراتها طی چهار سال آینده بازهم به کاخ سفید راه یابند، باید با تدوین دوباره بحث اقتصاد به آمریکاییها توضیح دهند که چرا این نوع سرمایهگذاریها در نهایت امنیت ملی آنها را افزایش میدهد.
جیمز تراوب -Foreign Policy
ترجمه: حمیدرضا خطیبی
پینوشت:
1- Veteran یا کهنه سرباز در ایالات متحده آمریکا به نظامیانی گفته میشودکه در پایان ماموریت حضور خود در جنگ به کشور بازمیگردند و مشمول برخی خدمات اجتماعی ازجمله بعضی برنامههای درمانی میشوند. کهنهسربازان بهخصوص در مناطق محافظهکار بسیار مورد احترام هستند.