صمد نیکخواه که دل پری نیز از رفتار مسئولان وزارت ورزش با تیم ملی بسکتبال ایران پس از بازگشت از مسابقات ژاپن دارد، میگوید: متأسفانه هیچ کدام از آنان بهخودشان زحمت آمدن به فرودگاه را ندادند تا به ما یک خسته نباشید خشکوخالی بگویند و واقعا درصورت عدمتداوم بیتوجهیها به بسکتبال و فراهم نبودن شرایط مطلوب، شاید برخلاف میل قلبیام، تصمیم به خداحافظی از تیم ملی بگیرم. نمیدانم توقع مسئولان از بسکتبال چیست؛ ما که نمیتوانیم قهرمان المپیک یا مسابقات جامجهانی شویم. حداکثر ظرفیت بسکتبال ایران میتواند کسب عنوان قهرمانی در آسیا باشد البته نه در این دوره و نه در دورههایی که قهرمان جامملتهای آسیا شدیم، هم به نسبت اهمیت و ارزش کارمان هرگز نه از ما تقدیری شد و نه تشکری. مهمترین سرفصلهای صحبتهای کاپیتان تیمملی بسکتبال در این خصوص و مسابقات کاپ آسیا را در گفتوگو با همشهری میخوانید.
اعتقادنداشتن به دستهبندی سنی بازیکنان
وظیفه بازیکنانی امثال من، کامرانی، آفاق و حدادی در تیم ملی بسکتبال روحیهدادن به بازیکنان جوانتر است تا با انگیزه بیشتری، بهعنوان پشتوانههای بسکتبال، بتوانندخود را زودتر باور کنند و هدف من هم از تعریفهایی که بعد از مسابقات کاپآسیا، از جوانهای تازهوارد به تیم ملی داشتم روحیه دادن به آنها و بالا بردن انگیزه بیشتر در آنان بوده است. البته قبول دارم که در این راه نباید زیاد افراط و تفریط کرد که این کار میتواند باعث بیراهه رفتن جوانانی شود که تازه در ابتدای راه پرپیچوخم قهرمانی قرار دارند. در مجموع خودم هیچ اعتقادی به دستهبندی سنی بازیکنان ندارم و معتقدم که همه بازیکنان به دور از سن و سال و تنها با معیار شایستهسالاری باید بتوانند پیراهن تیمملی را بر تن کنند و تا هر زمانی هم که توانایی کمک به تیم ملی را دارند نباید این فرصت را از آنان به بهانه جوانگرایی گرفت. خیلی خوشحالم که قهرمان شدیم وگرنه معلوم نبود با همین جوانگرایی صورت گرفته درصورت ناکامی چه اتفاقاتی در انتظار تیمملی بود. همه این تعریف و تمجیدها نیز میتوانست برعکس شود. اما مهمترین ویژگیای که در وجود جوانهای تازه ملیپوش دیدم، با جان و دل بازی کردن آنها بود که سخت مرا به آینده آنان امیدوار کرد. طبیعی بود که جمشیدی و ارغوان بهدلیل حضور قبلیشان در تیم ملی وضعیت کاملا متفاوتی با یخچالی، اصلانی، صدیقی و مشایخی داشته باشند که نخستین حضورشان را تجربه میکردند اما آنها هم بهنظر من فراتر از انتظار بودند.
اعتبار بالای کاپآسیا
بر خلاف دیدگاه برخی از منتقدین که فقط با استناد به ترکیب جوان تیم چین، سطح بازیها را نازل خواندند، باید بگویم که من از سال2002 در تیمملی بازی میکنم ولی تفاوت آنچنانیای میان کاپآسیا و جامملتهای آسیا ندیدم. اینکه همه تیمها را درجه دو و سه بخوانیم کمی بیانصافی است. جالب است بدانید دلیل غیبت خیلی از تیمها مثل اردن یا کره بهدلیل محدود بودن تیمهای شرکتکننده در کاپآسیا و عدمموفقیت آنان در مسابقات انتخابی بوده است. متأسفانه یکسری از افراد که با فدراسیون مخالفند با نادیده گرفتن زحمات بازیکنان و کادر فنی، ارزش کار ما را کمرنگ میکنند. ژاپن، فیلیپین، قطر، لبنان و تایوان با تیم اصلی خود آمده بودند و فقط چینیها یک استثناء بودند و تیم جوانی را به میدان فرستادند. حتی نوع برگزاری، انتخاب داوران و خیلی از فاکتورهای دیگر این بازیها نیز درست همانند مسابقات جامملتها بود. این درست که ما چندی پیش با مهرام همین ژاپن را در تایوان در جام ویلیام جونز با اختلاف بیشتری شکست دادیم ولی آنها این بار میزبان بودند و با جذب یک سنتر آمریکایی شرایط متفاوتی با قبل پیدا کرده بودند. چرا این را نمیگویید که فیلیپینی را که در جام ویلیام جونز به آنان باختیم را با یک بازی قدرتمندانه در کاپ آسیا شکست دادیم. همچنین قطر و سایر تیمها را به هر شکلی که بود بردیم و توانستیم بدون باخت قهرمان شویم. این را هم قبول دارم که در بازی آخر با ژاپن ما خوششانستر از میزبان بودیم و این نیز جزئی از بازی محسوب میشود.
بچیروویچ بهتر از بقیه مربیان خارجی
اگر بخواهم مقایسهای صادقانه میان بچیروویچ و سایر مربیان خارجی که با آنان کار کردهام، داشته باشم با صداقت کامل میگویم بچیروویچ از بقیه مربیان تواناتر است. همه میدانند که من هیچگاه اسیر دستهبندیهای موجود در بسکتبال نمیشوم و حرفهایم را هم راحت میزنم. در مورد بچیروویچ احتیاجی هم نیست که من تعریف کنم یا نکنم، چراکه رزومه او که سرمربی تیم ملی اسلونی بوده روشن است. او با این تیم به مقام هشتم جامجهانی استانبول رسیده و حتی در یورو لیگ سابقه مربیگری دارد و این در حالی است که در نقطه مقابل او مربیانی مثل ماتیچ ،بخش پررنگ رزومهشان مرهون قهرمانی با تیم ملی ایران در جامملتهای آسیاست. قهرمانی با تیم دگرگون شده ایران با 10روز تمرین در کاپآسیا هم خود گواه خوبی است که بچیروویچ کارش را خوب بلد است و میتواند یک مربی تأثیرگذار برای تیمملی باشد. برخلاف برخی از تحلیلها هم که گفته میشود تغییر تاکتیکی خاصی در بازیهای تیم ملی مشاهده نشده، میگویم که اتفاقا چه در حمله و چه در دفاع سیستم تیم ملی متفاوت با گذشته شده و شاید همسبک بودن کار مربی فعلی با مربیان سابق تیمملی که همگی از شرق اروپا بودهاند باعث شده این شائبه برای بعضیها بهوجود آید.
احترام در خارج، بها ندادن در ایران
از بیتوجهی به بازیکنان و کارهای بزرگی که در بسکتبال ایران در سالهای اخیر شده هم گلایه دارم. باور نمیکردم بعد از بازگشت از کاپ آسیا کسی از وزارت ورزش بهخود زحمت آمدن به فرودگاه را ندهد. انگار نه انگار که ما قهرمان کاپآسیا شدهایم. وقتی فرقی میان قهرمانی در کاپآسیا و مقام پنجمیمان در جامملتهای آسیا در رفتار مسئولان ورزش مشاهده نمیشود، طبیعی است که فدراسیون و ورزشکاران کمانگیزه و منفعل شوند. باورتان نمیشود که در خارج از ایران و در آسیا چه احترامی برای بسکتبال ایران و بازیکنانش قائل میشوند. در خارج از ایران صدها خبرنگار درخواست مصاحبه با ما را دارند و تماشاگران برای گرفتن امضا از ما صف میکشند اما در ایران به ما بهای لازم داده نمیشود و عدهای همیشه منتظر زمین خوردن ما هستند تا بلکه به مقصودشان برسند. مقامی هم که ما بهدست آوردیم در وهله نخست متعلق به ایران بوده است و برای ما تنها خاطرهاش باقی میماند و بعدها میتوانیم این مدال را تنها نشان بچههایمان بدهیم و بگوییم روزی روزگاری بازیکن تیم ملی بسکتبال ایران بودیم. پس نیاییم با دست خودمان موفقیتهایمان را کمرنگ کنیم و باعث بیانگیزگی جوانان شویم. من در حال تصمیمگیری هستم که اگر نگاه مسئولان ورزش تغییر نکند و امکانات قابلقبولی در اختیار بسکتبال قرار نگیرد، برخلاف میل قلبیام از تیمملی خداحافظی کنم. نمیدانم وزارت ورزش چه کارشناسانی دارد که فکر میکنند ما باید حتما قهرمان المپیک یا جامجهانی شویم تا به استقبال ما بیایند؟ واقعیت این است که حداکثرظرفیت بسکتبال ایران در بهترین شرایط کسب عنوان قهرمانی در آسیاست نه قهرمانی در المپیک یا جهان.
تردید در ماندن یا رفتن از مهرام
ششسال با مهرام بودم و انس و الفتی خاص با مسئولان این تیم پیدا کردم. به جز سال پیش که مشکلات مالی باعث شد تا مهرام اندکی از آن روزهای خوبش فاصله بگیرد، همهچیز در این تیم عالی و ایدهآل بود. در این فصل هم نامشخص بودن حضور این تیم در لیگ موجب شد تا به فکر حضور در تیم فولاد ماهان بیفتم؛ به همینخاطر قرارداد داخلی با این تیم امضا کردم ولی با توجه به اعلام آمادگی مهرام برای ادامه فعالیت، متوجه شدم که قرارداد دوساله با آنان دارم و درصورت گرفتن رضایتنامه میتوانم راهی اصفهان شوم. واقعیت اینکه رفاقت چندین ساله با مهرامیها و از همه مهمتر محل زندگی و تحصیلم که تهران است باعث شده دچار تردید و دو دلی شوم و به همینخاطر همهچیز را در این زمینه به مذاکرات مسئولان دو باشگاه سپردم و هر تصمیمی که آنان بگیرند من میپذیرم.
تلاش برای پیوستن به حدادی در NBA
کاپیتان تیم ملی بسکتبال در مورد سفر اخیرش به آمریکا هم گفت: چندماه پیش برای معالجه پایم راهی آمریکا شدم. هدف اولم درمان بود و هدف دوم من نیز تستشدن برای پیوستن به یک تیم در لیگ بسکتبال این کشور. در همان مدت اندک نیز زیرنظر دو مربی معروف تمریناتی برای ارزیابی و پیوستن به تیمهای ان بی ای داشتم که بد نبود ولی زمان برای تستشدن و پذیرششدن در تیمی مهیا نبود و به همینخاطر قرار شده که با کمک حامد حدادی سال آینده و در فرصتی مناسب بخت خود را آزمایش کنم. حامد هم با عمل جراحی صورت گرفته روی دستش، دوران نقاهت خود را پشت سر گذاشته و با حضور جدی در تمرینات ممفیس، این شانس را دارد که در این فصل بیشتر از گذشته در ترکیب این تیم به میدان برود. حضور حدادی میتواند زمینهساز حضور بازیکنان دیگری از کشورمان در بهترین لیگ بسکتبال جهان باشد و امیدوارم که این اتفاق رخ دهد.
کار دشوار مهرام در باشگاههای آسیا
مهرام برای قهرمان شدن در باشگاههای آسیا کاری دشوار پیشرو دارد. جابهجایی تاریخ بازیها بیش از همه به ضرر مهرام تمام شد. اگر در همان تاریخ قبلی بازیها انجام میشد با توجه به جاافتادن بازیکنان خارجی در ترکیب تیم میشد به قهرمانی امیدوار بود. اکنون وضعیت کاملا تغییر کرده و بازیکنان خارجی جدید نیاز به زمان برای هماهنگی دارند و از همه بدتر اینکه ما در آستانه بازیهای آغاز فصل هستیم و با توجه به در اختیار نبودن بازیکنان طی یکی دوماه گذشته و آمادگی حریفان بهخصوص الریاضی لبنان که میزبان بازیهاست کار دشواری پیش رو داریم ولی همه تلاشمان را میکنیم تا بار دیگر مهرام قهرمان باشگاههای قاره شود. هنوز هم معتقدم بسکتبال ایران درصورت مهیا بودن شرایط و قابلیتهای بالا، توانایی قهرمانی دوباره در جامملتهای آسیا2013 در لبنان را دارد.