چهارشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۸۶ - ۱۰:۰۳
۰ نفر

مریم هوشیارگر: نوروز برای عده‌ای جز دید و بازدید و سفر و آجیل و شیرینی، معنای دیگری هم دارد: تلویزیون.

 تعطیلات تقریباً طولانی ایام عید بهترین فرصت برای پرکردن ساعت‌های بیکاری با تماشای برنامه‌های مختلف جعبه جادوست و از همین رو سالهاست که تلویزیون ایران با تمهیدات مختلف برای این روزها برنامه‌ریزی و برنامه‌سازی می‌کند.

از سال‌های پایانی دهه 60 که نوروز با ماه مبارک رمضان تلاقی داشت و سریال هزاردستان گل سرسبد برنامه‌های بعدازظهر یکی از دو شبکه سیما بوده تا همین چند سال گذشته که نوروز مقارن محرم و صفر شده بود و سریال‌هایی از جنس شب دهم برای این ایام تدارک دیده شده بود تا امسال که ربیع‌الاول و نوروز یکی شدند، در تمام این سال‌ها تلویزیون برای روزهای آغازین سال هجری تدارک برنامه دیده بود.

اما با این تقارن امسال انتظار می‌رفت تلویزیون متفاوتی با سال‌های پیش دیده شود اما در همان روزهای اول معلوم شد که چندان توفیری نکرده است. تلویزیون بود با همان برنامه‌های همیشگی‌اش و البته با چاشنی فراوان فیلم‌های سینمایی.

اگر چه پروپاگاندای 5 شبکه اول سیما برای تبلیغ برنامه‌هایشان بیش از حد معمول بود، اما باز هم همان شلختگی‌های پخش در آن فراوان به چشم می‌خورد. ظاهراً مدیران سیما فراموش می‌کنند که همه‌شان وابسته به یک سازمانند و رقابت بین شبکه‌ها بی‌معناست، چرا که روزهای اول فیلم‌ها و سریال‌های شبکه‌های مختلف همزمان با هم پخش می‌شدند و چند روزی طول کشید تا هماهنگی بین شبکه‌ها به وجود آید و همین موضوع باعث می‌شد تا از اثر تبلیغات وسیع شبکه‌ها برای معرفی برنامه‌هایشان در این ایام کاسته شود.

 انگار معضل تبلیغات به گونه‌ای پاشنه آشیل سازمان صدا و سیما شده است.

از یک طرف حجم وسیع تبلیغات تجاری در شبکه‌های دولتی موجب نارضایتی مخاطبان است و از طرف دیگر تبلیغات سیاسی که قاعدتاً باید در این نوع شبکه‌ها وجود داشته باشد با بدسلیقگی‌های غیرقابل باور، آزاردهنده شده است. کارشناسی در این زمینه از اولویت‌های مهم سیماست.

غافلگیری بنیامین
برخلاف سال‌های گذشته امسال خبری از برنامه‌های زنده و جنگ‌های نوروزی نبود. گرچه برنامه‌های تحویل سال در همه شبکه‌ها به شکل‌های مختلف وجود داشت، اما این برنامه‌ها تا آخر تعطیلات تکرار شد.

 در برنامه‌های سال تحویل، باز هم شبکه تهران با اجرای زنده رضا رشیدپور توانست در مقایسه با دیگر شبکه‌ها بهتر عمل کند. رشیدپور حالا تقریباً شماره یک مجری‌های تلویزیون شده که نه جلف‌بازی‌های شهریاری را دارد و نه منم‌زدن‌‌های حسنی را.

 علاوه بر اجرای خوب رشیدپور، این برنامه یک نکته غافلگیرکننده هم داشت و آن هم حضور ناگهانی بنیامین بهادری در آن بود. بنیامین پدیده پاپ سال گذشته بود اما بدون هیچ دلیلی کارهایش از صدا و سیما پخش نمی‌شد، حضور او در برنامه رشیدپور به نوعی موجب لغو این ممنوعیت شد.


دیگر برنامه‌های جنگ گونه تلویزیون نکته چندانی نداشت همان صحبت‌های طولانی رادیویی که مدام تکرار می‌شد و از جذابیت‌های بصری بی‌بهره. به خصوص برنامه حسن جوهرچی که معلوم نیست چرا اصرار دارد کار اجرا را ادامه دهد.

جای خالی مدیری
جای خالی مهران مدیری در بین سریال‌های نوروزی بدجوری دیده می‌شد. گرچه رضا عطاران توانست با ترش و شیرین اندکی از این خلاء را بپوشاند اما بی‌ربط بودن موضوع به نوروز و تکرار عطاران و لولایی و دیگران در این سریال لبخند کمرنگی برلب مخاطبان نشاند.

سریال دیگر شبکه‌ها هم که اصلاً چنگی به دل نمی‌زد همان ادا و اصول در آوردن اویسی و جعفری در بایرام و عصبیت‌های همیشگی گرجستانی در روزگار خوش حبیب‌آقا که به زحمت خنده‌دار است. در این میان تنها حضور ستاره پرسن و سال و کشف رضا عطاران جذاب بود.

هیاهو برای هیچ
مهم‌ترین و پربیننده‌ترین برنامه‌های نوروزی سیما، فیلم‌های سینمایی بود؛ نکته‌ای که عمده تبلیغات سازمان صدا و سیما را در پی داشت. صدها فیلم سینمایی ایرانی و خارجی از شبکه‌های مختلف پخش شد که البته در مورد آن نکات خاصی را باید یادآور شد.

مهمترین نکته اینکه هنوز برای انتخاب فیلم ملاک مشخصی وجود ندارد. به جز برخی شبکه‌ها و برخی برنامه‌ها که فیلم‌های مشخصی برمی‌گزینند، برای دیگر شبکه‌ها فیلم‌ها بی‌ملاک پخش می‌شوند. مثلاً تکلیف شبکه‌ 4 با فیلم‌هایش مشخص است و قاعدتاً مخاطب هم می‌داند که قرار است چه جنس فیلمی را ببیند، اما برای دیگر شبکه‌ها این گزینش وجود ندارد.

این مشکل وقتی حاد می‌شود که برای ساعت پخش فیلم‌ها هم دقت نمی‌شود و تقریباً همه سنین می‌توانند در ساعت‌های مختلف بیننده فیلم‌هایی باشند که مناسب سن‌شان نیست. به ویژه آنکه خشونت از اولویت‌های سانسور فیلم‌ها نیست.

موجی از فیلم‌های خشن که در آن زد و خورد و کشت و کشتار مدام دیده می‌شود، نوروز امسال در تلویزیون به نمایش در آمدند. نه این فیلم‌ها مناسب نوروز بودند و نه می‌تواند توجیهی برای نمایش این نوع فیلم‌ها برای کودکان و نوجوانان داشت.

نکته دیگر درباره بی‌ملاک بودن انتخاب فیلم‌ها به سانسورهای عجیب و غریب آنها برمی‌گردد. از زوم کردن بر قسمتی از فیلم در برخی نماها تا تغییر موسیقی و البته دوبله گرفته تا شاهکار آخر در فیلم پلنگ صورتی که برای تک‌تک خانم‌ها لباس‌های مکمل در نظر گرفته شده بود. آیا واقعاً لزومی برای پخش چنین فیلم‌هایی وجود دارد؟

اصرار تلویزیون برای نمایش فیلم‌های سینمایی سؤال‌برانگیز است به خصوص وقتی که صدا و سیما تأکید می‌کند که این فیلم‌ها برای اولین بار از تلویزیون پخش می‌شود. این در حالی است که بیشترشان در شبکه نمایش خانگی وجود دارد و بینندگان پیگیر فیلم‌های سینمایی یا نسخه‌های اصلی آنها را دیده‌اند و یا با دوبله و سانسور شده شبکه نمایش خانگی به آن دسترسی داشته‌اند و مسلماً تکرار آن از تلویزیون برای اکثر پیگیران فیلم‌های  سینمایی ملال‌آور است.

در این بین نمایش فیلم تنگنا ساخته علیرضا بذرافشان یک استثنا بود. این فیلم می‌تواند یک الگوی تقریباً موفق برای ساخت فیلم‌های تلویزیونی باشد که در عین کم‌خرجی با قصه مناسب و البته پرکشش مخاطب تلویزیونی را به خود جلب کند.

آشتی با مستند
در بین تمام برنامه‌های نوروزی سیما، مستند 4 یک سروگردن فرق داشت. آثار انتخاب شده برای این برنامه گرچه چندان به‌روز نبودند، اما تماشای مجدد آنها خالی از لطف نبود.
مثلاً‌ نمایش یکجای 3 گانه گادفری رجیو در ایام تعطیلات و زمانی که فرصت کافی برای دیدن این نوع آثار وجود دارد انتخاب خوبی بود؛ افزون بر آن‌که این بار مجری چنین برنامه‌ای که مستند نامیده می‌شود به دل طبیعت رفته بود و از فضای خشک استودیو فاصله گرفت.

محمد حمیدی مقدم تهیه‌کننده خوش‌فکری است که اکنون در مستند 4 توانسته بسیاری از مخاطبان فراری از این ژانر را با مستند آشتی دهد؛ اتفاقی که به آسانی به‌دست نیامده است.

نکته‌ای که همیشه فراموش می‌شود
تلویزیون هر سال با کلی تبلیغات برای نوروز برنامه می‌سازد اما تا چه حد این تولیدات با سلیقه مخاطب به خصوص در این ایام سازگار است؟ تجربه‌های قبلی راه را برای مدیران سیما مشخص می‌کند اما انگار فشار کار آخر سال عرصه را برای خلاقیت تنگ می‌کند. برنامه‌ریزی چاره کار است؛ نکته‌ای که مثل همیشه فراموش می‌شود.

کد خبر 18767

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز