ظهر26 شهریور 84 مرد جوانی، در حالی که یک کلت کمری در دست داشت وارد بانک کشاورزی شعبه ملاصدرا شد، مرد جوان لحظاتی بعد از ورود با تهدید اسلحه از کارمندان بانک خواست تمام پول نقد بانک را به وی تحویل دهند وگرنه اقدام به شلیک خواهد کرد.
کارمندان بانک که نمیخواستند صدمهای به مشتریان وارد شود.
10 میلیون تومان پول در اختیار سارق مسلح قرار دادند و به این ترتیب مرد جوان با تصور اینکه در اجرای نقشه سرقتش موفق شده است، قصد فرار از محل را داشت اما در همان زمان متوجه حضور پلیس در محل شد.
در حالی که مرد جوان از حضور پلیس به شدت ترسیده بود ، مرد جوانی که مقابل بانک بود با شجاعت به وی حمله ور شده و با او گلاویز شد، مرد مسلح که از یک سو خود را در محاصره پلیس می دید و از سوی دیگر مرد جوان راه فرار وی را بسته بود اقدام به شلیک سمت مرد جوان کرده و او را از ناحیه شکم هدف قرار داد.
لحظاتی بعد پلیس برای دستگیری مرد مسلح وارد عمل شده و وی را از ناحیه پا هدف قرار داده و دستگیر کرد.
جوان مسلح به نام حمیدرضا، بعد از آنکه توسط پزشکان معالجه شد، در بازجوییها به کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی گفت: یک روز قبل از جنایت، آخرین روز خدمت سربازیام بود، از اینکه با تمام شدن سربازی مشکلاتم آغاز می شود حس خوبی نداشتم، صبح روز حادثه در یک وضعیت روحی نامناسب از خانه خارج شدم و به یکی از محلههای مرکز شهر رفتم، قصد داشتم با خرید قرص سیانور به زندگیام پایان دهم، اما بعد از چند دقیقه پرسه زدن فردی را پیدا کردم که می توانست برای پایان دادن به زندگیام برایم اسلحه تهیه کند.
لحظاتی بعد از خرید اسلحه ناگهان نقشه ای شوم به ذهنم خطور کرد، تصمیم گرفتم به جای خودکشی کردن برای حل مشکلاتم دست به سرقت مسلحانه از بانک کشاورزی بزنم، بنابراین به سرعت به سمت چهارراه شیخ بهایی رفتم.
مقابل بانک، موتورسیکلتم را در گوشه ای از خیابان گذاشتم و در حالی که دچار اضطراب شدیدی شده بودم وارد بانک شدم، همه چیز ظرف چند دقیقه رخ داد، سرقت خیلی ساده تر از آن چیزی که فکر می کردم انجام شد اما وقتی مرد جوان به سمت من حمله کرد نقشه هایم خراب شد.
با این اعترافات سارق جوان،کیفرخواست این جنایت خونین صادر شد و پرونده حادثه برای رسیدگی در اختیار 5 قاضی شعبه 71 دادگاه کیفری استان قرار گرفت تا بزودی جلسه محاکمه این متهم برگزار شود.