مدتی پیش زمانی که زن جوانی پلیس را در جریان سرقت 6 میلیون تومان طلا و جواهر از خانهاش در شمال تهران قرار داد، بررسی صحنه سرقت کافی بود تا ماموران پایگاه یکم آگاهی تهران به رد پایی آشنا در این دستبرد میلیونی برسند.
کارآگاهان که در نخستین بررسیهای خود به خدمتکار 40 ساله خانه مظنون شده بودند، به بازجویی از او پرداختند اما وی مدعی شد از ماجرای سرقت بیخبر است و نمیداند سارق طلاها کیست.
مدتی بعد در حالی که تمامی سرنخها به زن خدمتکار ختم میشد، قاضی علیرضا روستا طسوجی، بازپرس شعبه 8 دادسرای ناحیه یک دستور بازداشت وی را صادر کرد و این زن بار دیگر به اداره آگاهی انتقال یافت.
خدمتکار40 ساله وقتی برای دومین بار تحت بازجویی قرار گرفت لب به اعتراف گشود و گفت: مدتی پیش شوهرم به طرز مرموزی ناپدید شد و من با 3 بچه قد و نیم قد تنها ماندم. از آنجا که هیچ کس را نداشتم تصمیم به کار کردن در خانه مردم گرفتم و به عنوان خدمتکار مشغول به کار شدم.
5 ماه از این ماجرا گذشت تا اینکه یک روز ماموران به خانه ما آمدند و مرا به پزشکی قانونی بردند. در آنجا جسد شوهرم را دیدم که بر اثر اعتیاد در گوشه خیابان جان خود را از دست داده بود و به این ترتیب همه امیدهایم برای برگشتنش نقش بر آب شد.
مدتی بعد در حالی که صاحبخانهام قصد داشت اجاره خانه را بالا ببرد با دیدن طلاها در خانه کارفرمایم وسوسه شدم و آنها را به سرقت بردم.
مقداری از طلاها را فروختم و به عنوان پول پیش به صاحبخانهام دادم و بقیه را داخل یک قوری در خانهام مخفی کردم. چند روز از این ماجرا گذشت تا اینکه ماموران به من مظنون شدند و مرا دستگیر کردند. آن روز وقتی سرقت طلاها را انکار کردم و به خانه برگشتم به سراغ قوری رفتم اما اثری از طلاها نبود.
وقتی از دخترم پرسیدم که چه کسی به خانه آمده است او گفت که خواهرشوهرم برای ساعتی به آنجا آمده و پس از کمی جستوجو در داخل اتاق، در حالی که هیجان زده به نظر میرسید، به سرعت خانه را ترک کرده است. آنجا بود که فهمیدم بقیه طلاها را خواهرشوهرم به سرقت برده است اما پیش از آنکه به سراغ او بروم دوباره از سوی پلیس بازداشت شدم.
پس از اظهارات این زن، بازپرس روستا برای وی قرار قانونی صادر کرد و متهم برای ادامه تحقیقات و کشف طلاهای مسروقه در اختیار پلیس قرار گرفت.