چند سالی است که در مناطق شمال کشور بارانهای فصلی در بهار و پاییز تبدیل به سیلهای ویرانگر میشود. چند روز پیش حادثه مرگبار و اندوهبار سیل در بهشهر مازندران بخشهای وسیعی از شهر را در بر گرفت و تلفات و تبعات تأسفباری از خود بر جای گذاشت.پاییز سال گذشته نیز سیل در شهرستان بهشهر با مرگ دو شهروند و بیخانمانی دستکم 40خانوار روستایی همراه بود. تغییرات افسارگسیخته زیستمحیطی دیگر شهرها و استانهای شمال کشور را نیز تحتتأثیر قرار داده است. شهریور امسال در گلستان سیل همه خیابانها و خانهها را پر آب کرد. سال قبل نیز، وقوع سیلهای متعدد در کلاردشت، نوشهر، ساری، آلاشت، آمل و نکا خسارتهای فراوانی بر اقتصاد منطقه تحمیل کرد.
وقوع این سیلهای مکرر به هردلیلی مانند تخریب بیرویه جنگلها و بارندگیهای شدید و عوامل ژئوفیزیکی مانند شیب زیاد زمینها و فرسایش خاک باشد، دودش به چشمان شهروندان میرود و در این بین دانشی که در دانشگاههای فنی و مهندسی تدریس و تجربه میشود، در این خصوص نمود بیرونی نداشته و بر زندگی شهروندان بهخصوص آنهایی که در برابر حوادث طبیعی آسیبپذیرند تأثیر چندانی ندارد.سیلهایی که در شمال کشور جاری شده و شهرها را روزها به تعطیلی میکشاند در برابر سیلهایی که در شهری مثل کوالالامپور پایتخت مالزی جاری میشود، قابل مقایسه نیست.
در سال 2003در این شهر تونلی ساخته شد به نام اسمارت که سیلهای ناشی از بارانهای موسمی را به دریاچهای در پایین شهر منتقل کند. ساخت این تونل چهار سال به طول انجامید و نتیجه آن ساخت سازهای بود که در سه حالت مورد استفاده قرار میگیرد. تونل به سه قسمت تقسیم شده و در حالت اول که جریان آب رودخانه به قدری کم است که اساساً نیازی به انحراف داخل تونل نیست، از دو طبقه اختصاص دادهشده برای تردد خودروها استفاده میشود. در حالت دوم زمانی که توفانهای کوچک یا متوسط رخ میدهد ولی فشار جریان آب زیاد نیست، در این هنگام جریان آب به داخل تونل منحرف شده و از طریق مسیر فرعی به پایینترین قسمت تونل هدایت میشود.
در این حالت دو مسیر عبور و مرور بالایی تونل همچنان روی وسایل نقلیه باز است. در حالت سوم زمانی که توفانهای سهمگین رخ میدهد، کل تونل روی وسایل نقلیه بسته میشود و پس از اطمینان از خارجشدن همه ماشینها جریان سیلاب بهطور خودکار به داخل تونل هدایت میشود. ظرفیت انتقال آب در تونل در چنین حالتی به سه میلیون مترمکعب میرسد.
ایده ساخت سازههای اینچنینی درست زمانی که مردم به آن نیاز دارند در ذهن مهندسان شکل میگیرد. اجرای چنین پروژههایی نیاز به همکاری متقابل بین دانشگاه و مدیران کشوری دارد. اما بهنظر میرسد ارتباط این دو بخش در کشور ما به اندازهای نیست که حداقل نیاز بدیهی شهروندان را بتواند برآورده کند.
در سیل اخیر فرماندار ساری با انتقاد شدید از کندهکاریهای اخیر در سطح شهر توسط آبفای شهری گفته بود که این اداره باید نظارت بیشتری بر کندهکاریهای شهری داشته باشد تا در هنگام جاری شدن سیل سبب آب گرفتگی خیابانها و معابر عمومی نشود. بهنظر نمیرسد ما در دانشگاهها و روی کاغذ مشکلی برای ایجاد سیستم ایمن و کارآمد فاضلاب در شهرهای پرباران داشته باشیم. حال که بارانهای فصلی با تغییرات زیستمحیطی بهوجود آمده و تبدیل به سیل میشود بهتر است علاوه بر اینکه چارهای برای محیطزیست منطقه میشود به فکر ارتباط دانش متخصصان با زندگی روزمره مردم باشیم.