اگر ابعاد این رابطه پس از تسخیر سفارت آمریکا در ایران در سال 59 شکلی خصوصی و دوجانبه داشت اینک این حالت به سوی نمایندگی آمریکا از سوی جامعه جهانی در برابر ایران میل کرده است.
آمریکا در جریان پرونده هستهای ایران سیر تحولات را به سمتی هدایت کرد که جامعه جهانی را با اهداف و برنامههای خود همراه و هماهنگ کند. آمریکا برای رسیدن به این موقعیت ناچار شد خواستههای خود را به سطح منافع ملی سایر کشورها تقلیل داده تا آنها را به ضرورت همکاری با خود برساند.
حاصل سه سال کار نزدیک با اتحادیه اروپا همراهی تقریبا کامل کشورهای اروپایی با آمریکا و هماهنگ شدن هرچه بیشتر منافع آنان با آمریکا در شرایط فعلی است؛ بهطوری که اکنون دیگر آمریکا ناچار نیست برای جلب موافقت اروپاییها از برخی خواستههای خود صرفنظر کند. کشورهای اروپایی اکنون به یکی از متحدین آمریکا تبدیل شده و مسئولیت بسیاری از کارها از جمله تنظیم قطعنامههای ضد ایرانی را خود بر عهده گرفتهاند.
آمریکا همین مشی را در قبال روسیه و چین نیز بهکار گرفت. هرچند که مجبور شد در برخی مقاطع از ابزار تهدید علیه این دو کشور نیز استفاده کند، اما با دادن امتیازاتی به آنها این دو کشور را نیز در سطح کلان با خود همراه کرده است اگرچه در جزئیات، اختلاف نظرها ادامه دارد. رأی همه کشورهای عضو شورای امنیت سازمان ملل به قطعنامه 1747 نشان میدهد آمریکا علاوه بر اروپا، روسیه و چین کشورهای دیگر از جمله کشورهای عربی، آسیایی و همسایههای ایران و در مواقع لزوم آفریقایی را نیز در کنار خود دارد.
اکثر کشورهایی که در زمره متحدان آمریکا درآمدهاند یا مانند اروپا، روسیه و چین در منافع کلان مشترکند و یا قدرت ایستادگی در برابر قدرت این کشور را ندارند. لذا در شرایط کنونی آمریکا در برابر ایران دیگر از موضع یک کشور سخن نمیگوید بلکه خود را نماینده جامعه جهانی میداند. به این خبر توجه کنید:
دکتر احمدینژاد بعدازظهر چهارشنبه در کنفرانس خبری خود گفت: «ایران در صورتی که علائم جدی تغییر رفتار را در دولت آمریکا مشاهده کند ممکن است در روابط کنونی خود با ایالات متحده تجدیدنظر نماید.»
آمریکا بلافاصله پس از این اظهارات اعلام کرد: «اگر ایران واقعاً خواستار تغییر وضعیت فعلی روابط خود با واشنگتن است باید در نخستین گام با پذیرفتن خواست جامعه جهانی غنیسازی اورانیوم را به تعلیق درآورد.
تام کیسی سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا با بیان این مطلب گفت: «این ایران است که نیازمند تغییر رفتار است، نه آمریکا».
این سخن میتواند به معنای خارج شدن روابط ایران و آمریکا از حالت دوطرفه و پیوند خوردن آن با مسائل بینالمللی باشد. لذا به نظر نمیرسد که بحث مذاکره با آمریکا برای حل مشکلات فیمابین در چارچوب معادلات دوطرفه معمول در عرف دیپلماتیک، قابل حل و فصل باشد.
آمریکا دیگر نمیتواند مسائل خود با ایران را در این چارچوب حل کرده مستقل از همپیمانانش وارد بحث دوطرفه شود.