این اجرا به بهانه آشنایی شنوندگان و بینندگان این برنامه با شیوه خوانندگی استاد اسماعیل ادیبخوانساری و منوچهر همایونپور در تالار جلیل شهناز خانه هنرمندان اجرا شد..
دو شیوهای که به نوعی در استمرار کار یکدیگرند، و میتوان سخنان حسین علیشاپور را تایید کرد که روایت مرحوم همایونپور از آواز به سیاق زمانه مدرن تر از شیوه استاد ادیب است و خوانش علیشاپور از شیوه این دو نیز مکمل کار آنان و نشان دادن گوشهای از سیر تطور آوازخوانی در سنت موسیقایی ایران در چند نسل مختلف.
حسن بزرگ اجرای علیشاپور که با سهتار نوازی تاثیرگذار و تکنیکال رستمی همراه بود،دریافت روح کار این دو استاد و جاری ساختن آن در ساختاری تازهتر بود. اگر قرار بود اجرایی کلاسیک را شاهد باشیم، شاید بهتر بود، همانند کاری که استاد محمدرضا لطفی در بازخوانی آثار بزرگان انجام میدهد، ما با اجرایی واو به واو و مو به مو از آثار ادیب و همایونپور مواجه میشدیم، اما این اتفاق نیفتاد و چه خوب شد که علیشاپور، و حتی سهتار نواز اثر که سخت تحت تاثیر سهتارنوازی مرحوم عبادی و البته علیزاده است هر دو به سمتی رفتند که اجرایی بداهه را در معرض چشم و گوش حاضران قرار دهند.
هنگام استراحت میان دو برنامه برداشتم را با چند تن از بینندگان و اهل موسیقی که در زمره شنوندگان حرفه ای موسیقی و از جمله پی گیران جدی سنت آوازخوانیاند در میان گذاشتم و متوجه شدم آنان نیز همانند من از این اجرا لذت کافی بردهاند.
خواننده و نوازنده گویی برای لحظاتی شما را به دنیایی دیگر در آواز پرتاب میکند، دنیایی که در آن از شعرها و آوازهای تکراری کمتر خبری هست. حتی در سه تارنوازی هم گویی ذهن برای لحظاتی به موسیقی تنبور منطقه کرمانشاه ( زادگاه رستمی) سوق داده میشود و تکنیکهای تنبورنوازی را در قامت سه تار میشنویم.
حسین علیشاپور در چند سال اخیر از کارهای گذشته اش چه در تکنیک و چه در قوت و حجم صدا فاصله گرفته است. صدای او پرانرژی تر شده است و قوت و قدرت لازمه برای بیان و انتقال و تاثیرگذاری برمخاطب رایافته است. او با انتخاب شعرهای مناسب و کمتر شنیده شده در این سالها، حتی از ادیب و طنزپردازی چون عبید زاکانی، نشان داده که شاگرد خلف استادش، همایونپور است ، چرا که مرحوم همایونپور هم بین اهل موسیقی به ادبیت و شعرشناسی و تلفیق درست شعر و موسیقی شهره بود. او(علیشاپور) با انتخاب شعر از استاد محمدعلی بهمنی در بخش دوم برنامه بر سنت مناسبخوانی در آواز انگشت تاکید و تایید نهاد ،چرا که استاد بهمنی از جمله مهمانان و بینندگان برنامه بود و برای شاعر چه چیزی نیکوتر که فی المجلس کاری از خود را بشنود در آوازی فخیم با صدایی سوخته و تاثیر گزار که ضمن رعایت قواعد کلاسیک آوازخوانی و تحریرهای به جا و مناسب ، کرشمه ها و ابداعات خاص و مستقلی را در خود مستتر دارد.
آنهایی که دستی در کار آواز دارند و پیگیر جریانات و خط و ربطهای مهم آوازی در تاریخ موسیقی معاصر ایرانند، به قطع و یقین از جایگاه چهرهای همانند استاد ادیب خوانساری مطلعند و میدانند که او در کنار مرحومان تاج و طاهرزاده، مثلث اصلی مکتب آوازی اصفهان را شکل دادهاند. ادیب سه دوره آوازی داشت که متاسفانه آنچه با کیفیت خوب از او بر جای مانده است، به دوره کهنسالی او مرتبط است و ردیفی هم که از او برجای مانده که به کوشش استاد عباس خوشدل در سالهای دهه 50 ثبت و ضبط شد، مربوط به دورانی است که او عملا تواناییهای حنجره خود را از دستداد. از دوران طلایی آوازخوانی او اثر بسیار کمیدر دست است و برخی از دوستان و شاگردان آن زندهیاد، از جمله مرحوم کسایی و استاد سپنتا، معتقدند آثار دوره طلایی آوازخوانی او توسط مشیرهمایون شهردار در رادیو از بین رفت. اگر چه آقای امینالله رشیدی در کتاب خاطرات خود به نقل از مشیرهمایون شهردار این مسئله را تکذیب کرده است.
علیشاپور همچنانکه در مقدمه بخش اول برنامهاش گفت: نظر به دوره دوم و اوج پختگی صدای ادیب داشت و چینش آواز خود را هم بر همان اساس سامان داد؛ دوره ای که صدا از آن وضعیت و جوش و خروش فبل ٤٠ سالگی فاصله گرفته و خواننده به درکی عمیق تر از توانایی های حنجره و کرشمه های آن رسیده و سعی می کند به جای سطح به عمق آواز برود و چه خوش گفت خواننده که آواز ادیب چاهی عمیق را میماند که می توان از آن آبهای گوارایی را بالا کشید و چشید ،اما این کار نیازمند زحمت و مرارت است و علیشاپور نشان داد که در همین دوره هم می توان رفت کنجی نشست و با دقت و حواس جمعی و به دور از هیابانگهای مرسوم برخی فضیلت های از یادرفته در موسیقی آوازی را دوباره به یاد آورد.