قرار گرفتن در رتبههای برتر تولید دانش و تحقیقات پزشکی در دنیا موجب افتخار هر ایرانی است اما آیا ایران از نظر میزان سلامت عمومی و تأمین نیازهای اولیه حوزه بهداشت و درمان و بیمههای عمومی نیز در رتبههای بالای جهانی قرار دارد؟ آیا از نظر نسبت هزینههای درمانی که از جیب مردم پرداخته میشود در مقایسه با آن بخش از هزینههای درمانی که توسط دولت یا سیستم بیمهای پرداخت میشود هم در رتبههای بالای جهانی قرار داریم؟ آیا تختهای بیمارستانی کافی برای بستری کردن بیماران داریم؟ آیا نوبتهای طولانی برای اعمال جراحی و پیوندهای عضو در ایران وجود ندارد؟
واقعیت این است که بهرغم بالا بودن جایگاه ایران از نظر تولید مقالات علمی در حوزه پزشکی، وضعیت بهداشت و درمان کشور در مقایسه با کشورهای همسایه ایران نیز چندان رضایت بخش نیست. بسیاری از بیماران دردمند بهدلیل فقدان توانایی پرداخت هزینههای کمرشکن بخش درمان از پیگیری روند درمانی خود صرفنظر کرده و با درد خود میسوزند و میسازند. آن انبوه مقالات پزشکی که موجب بالا رفتن رتبه ایران در مجامع جهانی شدهاند فعلا تا اطلاع ثانوی نه دردی از بیماران ایرانی دوا میکند و نه باعث کم شدن هزینههای درمانی در کشور میشود. شاید بیشترین استفاده این مقالات علمی برای کشورهای پیشرفتهای باشد که توانایی بهرهبرداری عملی از این یافتههای علمی را دارند.
بارها گفته شده که باید بین تولید علم و معیشت و زندگی روزمره مردم نسبت مستقیمی وجود داشته باشد در غیر این صورت علم بدون عمل خواهد بود. تولید علم در حوزه پزشکی باید بتواند بر میزان سلامت عمومی جامعه تأثیر بگذارد. هر چند پیشرفتهای بهداشتی و درمانی کشور در دهههای گذشته قابل کتمان نیست اما روند موجود با وضعیت مطلوب فاصله بسیار زیادی دارد.
هنوز حتی در اجرای برنامههای پنج ساله توسعه کشور در بخش بهداشت و درمان عقبماندگیهای تاریخی وجود دارد و شاید این بخش از معدود زمینههایی باشد که مطابق برنامههای توسعه پیش نرفته است.
وزیر فعلی بهداشت و درمان یکی از منتقدترین وزرای کابینه است. هر چند انتقاد کار رسانههاست و کارکردن وظیفه مسئولان. اما همین وضعیت نشان میدهد که مشکلات حوزه بهداشت و درمان بسیار زیاد است که صدای وزیر را نیز در آورده است. یک مثال ساده آن ندادن سهم 10درصدی بخش بهداشت و درمان از محل هدفمندی یارانهها و واریز این پول به حساب وزارت راه و شهرسازی در سال گذشته است.
کسری بودجه شدید بیمارستانها و کمبود داروهای حیاتی در کشور، فرسوده بودن بافت اغلب بیمارستانهای کشور و عدم رعایت عدالت در توزیع امکانات درمانی در کشور ازجمله مشکلات برجسته این حوزه بهشمار میروند که با آمارهای پیشرفت علمی کشور در تولید دانش پزشکی سازگاری ندارد. وابستگی ساختاری بخشهای تکنولوژی و تجهیزات پزشکی به خارج و تأثیرپذیری بخش مذکور از نوسانات ارزی یکسال اخیر باعث شده تا مردم نیازمند متحمل تبعات و عوارض این رویداد شوند.
این واقعیتی غیرقابل انکار است که برخی از اقشار مردم بهدلیل بیماری به سرعت به زیر خط فقر سقوط میکنند و درصورتی که کسی با بیماری صعب العلاجی مواجه شود از هستی ساقط خواهد شد. آیا سیستم بهداشتی و درمانی کشور نباید از اینگونه بیماران بهگونه مناسبی حمایت کند که چنین به ورطه مشکلات سقوط نکنند؟ کاش بخشی از انرژی و توان کشور در تولید دانش پزشکی صرف بهبود وضعیت بهداشتی اقشار مستضعف و پایین دستی جامعه میشد تا مردم طعم عدالت در سلامت را بچشند.