چند روز پیش مرد ثروتمندی وقتی از سفر خارجی برگشت با سرقت پول، دلار و طلاهایش روبهرو شد و بلافاصله به دادسرای شمیرانات رفت. وی هنگام طرح شکایت به قاضی پرونده گفت: همراه همسر و فرزندانم برای دیدن یکی از اقوام خود به یکی از کشورهای آسیایی رفته بودم و هنگامی که برگشتم ناباورانه متوجه شدم که دو میلیون تومان و 1500دلار وجه نقد و طلاهای همسرم به سرقت رفتهاست. از همسایهها نیز پرسیدم اما هیچکس مورد مشکوکی ندیده بود.
بعد از شکایت این مرد، تیمی از مأموران راهی خانه مرد مالباخته شدند و با توجه به سالم بودن قفل در فرضیه سرقت از سوی آشنا قوت یافت. بررسیها نشان میداد که سارق یا سارقان با در اختیار داشتن کلید به راحتی وارد خانه شدهاند. به همینخاطر تحقیقات روی آشنایان و دوستان مالباخته متمرکز شد اما مرد مالباخته به هیچکس مشکوک نبود تا اینکه بعد از گذشت 15روز راز سرقت فاش شد.
همسرم سارق است
درحالیکه بررسیها در این پرونده ادامه داشت تا ردپای سارق آشنا بهدست آید زن جوانی که از بستگان مالباخته است به دادسرا رفت و کلید معما را در اختیار قاضی پرونده قرار داد. وی گفت: همسرم سارق است. این زن در توضیح ادعای خود گفت: در حدود یک سال است که شوهرم به شیشه اعتیاد پیدا کرده است. وقتی این موضوع را متوجه شدم بهشدت بههم ریختم تا جایی که تصمیم گرفتم از او جدا شوم اما شوهرم وقتی کلمه طلاق را شنید به من قول داد که مواد را ترک خواهد کرد. برای همین او را به یک کمپ بردم تا ترک کند اما بیفایده بود و او وقتی از آنجا بیرون آمد بازهم سمت شیشه رفت تا اینکه کارش را هم از دست داد و من مجبور بودم خرج خانه را تأمین کنم.
وی ادامه داد: درحالیکه برسر مشکلات مالی و بیکاری او با هم درگیری داشتیم یکی از روزها به خانه آمد و مقدارزیادی پول دراختیارم قرار داد. واقعا تعجب کرده بودم و مطمئن بودم که او از راه دزدی این پولها را بهدست آورده است. برای همین وسایلش را بازرسی کردم تا اینکه مقداری دلار و طلا نیز پیدا کردم که بلافاصله با دیدن طلا و جواهرات متوجه شدم که صاحب آن یکی از بستگان شوهرم است که وضع مالی خوبی دارند.
وی ادامه داد: همسرم وقتی متوجه شد که من ماجرا را متوجه شدهام به من گفت که با دزدیدن کلید خانه و ساختن یدکی از روی آن در فرصتی مناسب زمانی که صاحبخانه در سفر خارجی بوده به خانه وی رفته و دست به سرقت زده است. برای او شرط گذاشتم که اگر مواد را ترک کند هرگز او را لو نمیدهم اما شوهرم نهتنها شیشه را ترک نکرد بلکه خانه را پاتوق دوستان خلافکارش ساخته است. اختلاف و درگیری مان روزبهروز بیشتر میشد تا اینکه تصمیم گرفتم او را لو بدهم تا به زندان برود.
بعد از افشای حقیقت، سارق شیشهای دستگیر شد و در بازجوییها به سرقت از خانه بستگانش اعتراف کرد. وی انگیزه خود را مشکلات مالی و تأمین هزینه شیشه عنوان کرد و گفت: من از بچگی با مالباخته که از بستگان نزدیکم است بزرگ شده بودم اما او درس خواند و به آنچه در زندگی میخواست رسید ولی من روزبهروز مشکلاتم بیشتر میشد تا اینکه در دام شیشه گرفتار شدم. شیشه زندگیم را تباه کرد و از من یک سارق ساخت. وی ادامه داد:حالا هم آبرویم نزد همه رفته و زندگیم از هم پاشیده شده است برای همین بهشدت پشیمانم. وی بعد از اعتراف به سرقت راهی بازداشتگاه شد و تحقیقات از وی همچنان ادامه دارد.