این رقابت مبارزه بین دو نامزد دمکرات است که هر یک ویژگی دارند که آنها را از نامزدهای حزب دمکرات در تمام طول سالهای گذشته متمایز میکند. هیلاری کلینتون اولین نامزد زن انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و باراک اوباما اولین نامزد سیاهپوست در این میدان هستند.
بدون شک عرصه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در زمستان سال 2008 شاهد حضور تنها یکی از این دو نفر خواهد بود. به همین دلیل رقابت این دو در این روزها تکرار نشدنی است.
رویدادهای روزهای اخیر نشان میدهد که هیلاری و اوباما سایه به سایه یکدیگر را در تبلیغات زودرس درون حزبی این انتخابات تعقیب میکنند. چندی پیش هیلاری در یک چرخش جدی در سیاستهایش تصمیم گرفت به عنوان بخشی از تلاش تبلیغاتی خود از کلیسایی در منطقه سلما در آلاباما دیدار کند.
دلیل اتخاذ این تصمیم این بود که این کلیسا برای رهبران دمکراتها بسیار مهم است. اما دلیل اصلیتر این بود که اوباما هم قصد داشت در روزهای آینده در کلیسایی مربوط به سیاهان در همین منطقه سخنرانی کند. چنین شد که دو نامزد دمکرات در یک زمان و در دو کلیسا به فاصله چند کیلومتر از هم سخنرانی کردند.
کانون این رقابت تلاش برای جلب نظر و جذب رای سیاهان آمریکاست. آرای سیاهان در آمریکا به طور سنتی به دمکراتها تعلق داشته است.
اما اکنون حضور دو نامزد دمکرات در این انتخابات کار را هم برای رای دهندگان سیاهپوست و هم برای نامزدهای انتخاباتی دشوار کرده است.
هیلاری به خاطر همسرش بیل کلینتون موقعیت خوبی در میان سیاهان دارد. اما نباید فراموش کرد که این اوباماست که سیاهپوست است. با این حال نظرسنجی که ماه گذشته روزنامه واشنگتن پست و شبکه خبری ای بی سی به طور مشترک انجام دادند نشان میدهد، هیلاری در جلب آرای سیاهپوستان موفقتر بوده و به نسبت 60 به 20 جلو افتاده است.
اوباما در نزدیک شدن و جلب نظر و حمایت رهبران سنتی حقوق مدنی آمریکا مانند جسی جکسون موفق نبوده است. او که فرزند یک پدر کنیایی و یک مادر آمریکایی سفید پوست است، تجربه چندانی در زمینه تبلیغات و روابط عمومی ندارد.
سیاهپوستان به خاطر دو رگه بودن اوباما او را به اندازه کافی و به طور کامل سیاهپوست نمیدانند. در سوی دیگر سفیدپوستان هم به خاطر رنگ پوست تیره اوباما او را شایسته ریاست جمهوری نمیدانند.
با این حال بهره گرفتن از یک تیم تبلیغاتی خوب باعث شده که در روزهای اخیر تعداد بیشتری از مناطق سیاهپوستنشین به اوباما جذب شوند.. تیم تبلیغاتی کلینتون تلاش زیادی کرد تا الگوهای تبلیغاتی بوش را پیروی کند. شعار « شما یا با ما هستید یا علیه ما» شعار اعلام نشده و نانوشته این تیم تبلیغاتی است.
اما به نظر میرسد اجماعی که در ابتدا در بعضی بخشهای حزب دمکرات درباره هیلاری وجود داشت اکنون کم رنگ شده باشد. دلیل آن هم فقط یک موضوع است و آن وجود باراک اوباماست. هیلاری در صورت وارد نشدن اوباما با بهره بردن از امتیاز اولین نامزد زن انتخابات ریاست جمهوری میتوانست رقبایش را به راحتی از میدان به در کند.
اما اکنون اوباما امتیاز مهمتری دارد و آن سیاهپوست بودنش است. اوباما در چندین موقعیت هیلاری را غافلگیر کرد و از موضوعاتی برای سخنرانیهایش انتخاب کرد که هیلاری میخواست استفاده کند. اوباما از جایگاه سیاسی استفاده میکند که خانواده کلینتون بیش از یک دهه را صرف ساخت این جایگاه کرده اند.
اوباما از جهتی دیگر هم تهدید جدی برای هیلاری به شمار میآید. هیلاری همیشه با چپهای ضد جنگ در آمریکا مشکل داشتهاست. این افراد از اینکه هیلاری با رای خود در کنگره به جنگ عراق مشروعیت بخشیده بسیار خشمگین هستند.
هیلاری در برابر فشار این گروهها برای ابراز پشیمانی از چنین رایی تسلیم نشد. اما اوباما سابقه انکارناپذیری در مقابله و مخالفت با جنگ دارد. کمیته جذب کمکهای مردمی اوباما اخیرا در هالیوود رقم بالای 3/1 میلیون دلار ی را جمع کرد.
در فهرست کمک کنندگان به اوباما نام افرادی چون جنیفر انیستون، مورگان فریمن و بن استیلر دیده میشود. این بهترین تبلیغ برای اوباما در هفتههای آینده است.
آنچه این روزها باعث نگرانی در کمپ تبلیغاتی هیلاری شده این است که افزایش اقبال رای دهندگان به اوباما موجب شده دمکراتها پرسشهایی را درباره زندگی هیلاری مطرح کنند. این همان پرسشهای دشواری است که هیلاری کلینتون انتظار مطرح شدن آنها را از سوی مخالفان جمهوریخواه میکشید.
کلینتونها امیدوار بودند که گذشت زمان و وقوع تحولات تازه باعث به فراموشی سپرده شدن این پرسشها شود. بعضی رسانههای دمکرات در هفتههای اخیر این پرسش را مطرح کردند که آیا آمریکا قرار است به صورت خاندانی و سلطنتی اداره شود؟
آیا باید منتظر یک رسوایی دیگر از خانواده کلینتونها در کاخ سفید بود؟ آیا آمریکا و جهان دوباره باید خاطرات روزهای شرمآور دهه 1990 را به خاطر بیاورند و آیا خانواده کلینتون قابل اعتماد هستند؟
هیلاری کلینتون هنوز یک کاندیدای مطرح است و نمیتوان او را از میدان خارج شده به حساب آورد. او زنی باهوش و سیاستمداری باتجربه است که از حمایت ماشین تبلیغاتی نیرومندی برخوردار است. اما میزان اقبال رای دهندگان به او بدون شک به اندازه روزهای نخست نیست.
تجربه انتخابات سال 2000 نشان داد که اگر در آمریکا همه به این اجماع برسند که یک کاندیدا باید برنده انتخابات باشد، حتی اگر نتایج نظرسنجیها و رقابتهای درون حزبی عاقبت دیگری را پیش رو گذاشته باشد، نتیجه اجتنابناپذیر رقم خواهد خورد. در رقابت میان کلینتون و اوباما هم باید در انتظار جمعبندی روزهای آخر ماند.