راز فعالیت مجرمانه این باند شامگاه بیستم مهرماه سالجاری فاش شد. آن روز مأموران کلانتری 140باغفیض در حال گشتزنی بودند که در یکی از خیابانهای غرب تهران به یک خودروی پژو 206مشکوک شدند. آنها پس از استعلام شماره پلاک خودرو متوجه شدند که پلاکهای ماشین متعلق به یک خودروی پژو 405 است و به همینخاطر به راننده دستور ایست دادند.
راننده بعد از توقف مدعی شد که خودرو را از یکی از دوستانش به نام اکبر امانت گرفته و از مسروقهبودن پلاکهای ماشین خبر نداشته است. مأموران پلیس بعد از اظهارات این مرد و اطلاعاتی که وی درخصوص اکبر در اختیارشان قرار داد به محله وی رفتند و دست به تحقیقات محلی زدند. پرس و جو از همسایهها نشان میداد که اکبر خانهاش را تبدیل به پاتوق افراد معتاد و خلافکار کرده است، بنابراین احتمال داشت که وی از ماجرای پلاکهای مسروقه باخبر باشد. مأموران پلیس با دستور قاضی موسوی، دادیار شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران در اقدامی غافلگیرانه وارد خانه اکبر شدند و در آنجا دو زن و سه مرد را بازداشت کردند.
سرکرده شیشهای
هر پنج متهم دستگیر شده اعتیاد به شیشه داشتند و برای انجام بازجوییها به اداره آگاهی انتقال یافتند. در بازجویی از آنها مشخص شد که یکی از زنان دستگیر شده به نام مرجان سردسته باند سرقت است. این زن که زمانی پزشک بوده و پیش از تشکیل باند طبابت میکرده است در بازجوییها گفت: سالها درس خواندم و پزشک شدم. حتی مطب هم داشتم اما از وقتی در دام شیشه گرفتار شدم زندگیام تباه شد. مجبور شدم مطب را تعطیل کنم و با افرادی رفتوآمد داشته باشم که بیشتر آنها معتاد و خلافکار بودند. وی ادامه داد: صاحب خانهای که در آنجا دستگیر شدم مردی به نام اکبر بود که وی نیز شیشه میکشید.
در جریان رفتوآمد به خانه او با افراد زیادی آشنا شدم و مدتی بعد تصمیم گرفتم با همدستی این افراد باند سرقت تشکیل دهم. من و همدستانم در زمانهایی که خیابانها خلوت بود از خانه خارج میشدیم و با شناسایی ماشینهای مختلف، در فرصتی مناسب دست به سرقت آنها میزدیم. بعد از سرقت نیز خودروها را در اختیار مهدی قرار میدادیم و او اقدام به فروش ماشینهای مسروقه به مالخران میکرد. از این طریق نهتنها پول موادمان بهدست میآمد بلکه میتوانستیم مخارج زندگیمان را هم تأمین کنیم. بعد از اظهارات خانم دکتر، متهمان برای انجام بازجوییهای بیشتر در شعبه پنجم دادیاری دادسرای جنایی تهران حاضر شدند.
گاراژ ماشینهای مسروقه
یکی از متهمان به نام اکبر که صاحب پاتوق اعضای باند بود در بازجوییها به قاضی موسوی گفت: چند سال پیش برای کار به کشور اسپانیا رفتم و مدتی در آنجا بودم. در حدود 19ماه پیش به ایران برگشتم و میخواستم زندگی تازهای را شروع کنم اما بهخاطر رفتوآمد با دوستان ناباب به مصرف شیشه اعتیاد پیدا کردم. شیشه آیندهام را تباه کرد و من مجبور شدم برای تأمین هزینه خرید مواد، خانهام را تبدیل به پاتوق معتادان کنم.
چند وقت پیش خانم دکتر جوانی برای مصرف مواد به خانهام آمد. مدتی که از آشنایی ما گذشت، وی پیشنهاد تشکیل باند سرقت را مطرح کرد و ما هم قبول کردیم. من و همدستانم بعد از سرقت، ماشینهای مسروقه را به گاراژی که در غرب پایتخت اجاره کرده بودیم، میبردیم و در آنجا نگهداری میکردیم تا برایشان مشتری پیدا کنیم.
بعد از اظهارات این مرد، مأموران به گاراژ موردنظر رفتند و در آنجا چهار خودروی مسروقه (دو پراید، مزدا323و سمند) کشف کردند.
براساس این گزارش، اعضای اصلی این باند خانم دکتر و پنج مرد هستند که به سرقتهای سریالی اعتراف کردهاند. تحقیقات از اعضای این باند ادامه دارد.